۳. يادداشتهايي با رويکردي نو در باب سنّت اسلامي
جان بِرتُن
ترجمة ربابه غلامي
اين مقاله در نخستين همايش مدرسة عالي مطالعات عبّاسيان، در دانشگاه سنت اندروز در تابستان سال ۱۹۸۲ ارائه شده است.
وثاقت سنّت و ميزان اطمينان ما بر درستي انتساب آن به پيامبر صلي الله عليه و آله پرسشي است که توجه گلدتسيهر، شاخت و شافعي را به خود معطوف کرده بود. آيا سنّت: الف) صرفاً ثمره جعل و وضع گستردهاي است که تعمداً براي سنديت بخشيدن به ديدگاههاي متعارض در مناقشات سياسي، فقهي و کلامي در سدههاي دوم و سوم اسلامي ساخته و پرداختهشد؟ (نظرية گلدتسيهر)۱ يا ب) تنها انتساب نادرست ريز مناقشات بر سر «آداب عملي» به پيامبر است که در عصر امويان، عموماً از سوي خلافت، يا گهگاه توسط کارگزاران آنها يا سايرين رواج يافت؟ (ديدگاه شاخت)۲ يا ج) ثبت و ضبط عين قول و فعل پيامبر است صلي الله عليه و آله که صحابة او مشتاقانه و مخلصانه حفظ کردند و به آيندگان خود سپردند و از آن پس، از نسلي به نسل بعد منتقل و گرامي داشته شد؟ (رأي شافعي).۳
1.. I. Goldziher, Muslim Studies, ed. By S.M. Stern and trans. by C.R. Barber and S.M. Stern, vol.۲, London, ۱۹۷۱, p. ۱۹ and passim.
2.. J. Schacht, The Origins of Muhammadan Jurisprudence, Oxford, ۱۹۵۰, passim.
3.. ابوعبداللّه محمّد بن ادريس الشافعي، کتاب الامّ، ۷ جلد، بولاق، ۱۳۲۱ ـ ۱۳۲۴ ق، در جاهاي مختلف، به ويژه ج ۷، ص ۲۵۰ به بعد.