121
حديث اسلامي؛ خاستگاه‌ها و سير تطوّر

اين تبديل قضاياي فقهي به اطلاعات شبه تاريخي يک جنبه قضيه است؛ جنبه ديگر، چيزي است که مي‌توان آن را رشد مستقل مطالب تاريخ ادعايي درباره سيره پيامبر صلي الله عليه و آله ناميد. مي‌توانيم اين رشد را مستقيماً در خلال بخش عمده قرن دوم در بحث‌هاي مربوط به قوانين جنگ مشاهده کنيم، که سيره پيامبر صلي الله عليه و آله به منظور يافتن پيشينه‌هايي براي آن‌ها مورد تفحص قرار گرفت. ماهيت جدلي اين بحث‌ها اين نتيجه‌گيري را تقويت مي‌کند که هرگاه نويسنده‌اي حديث تاريخي مربوط را ـ که با رأي او موافق و با رأي مخالفان او ناموافق است ـ ذکر نمي‌کند، از آن آگاهي نداشته و به عبارت ديگر، آن حديث نمي‌تواند در زمان او وجود داشته باشد. ما در مراحل پي در پي آرا و احاديث جديدي مي‌يابيم و فقها، ‌هر از چندي، ‌به احاديث تاريخي مورد استناد مخالفانشان اعتراض مي‌کنند، زيرا آن احاديث نزد مطلعان از سيره پيامبر صلي الله عليه و آله ناشناخته و نامقبول‌اند. بخش قابل ملاحظه‌اي از سيره متعارف پيامبر در مدينه، بدان‌گونه که در نيمه دوم قرن دوم هجري ظاهر شد، داراي خاستگاه بسيار تازه‌اي بود. بنابراين، ارزش تاريخي مستقلي ندارد.۱
اما آزمون واقعي اين رويکرد تازه به احاديث اسلامي ـ که من مدافع آنم ـ در نتايج نقادانه و منفي متّخذ از آن ـ که ممکن است مهم و مغتنم باشند ـ قرار ندارد، بلکه در ارزش اين روش به مثابه ابزاري براي رسيدن به نتايج جديد و مثبت نهفته است. در اين جا برخي از اين نتايج، تا آن جا که به حکومت اموي مربوط مي‌شوند، وجود دارند. مطالعه دقيق احاديث فقهي سرنخ‌هايي را در اختيار مي‌گذارد که نشان مي‌دهند تعدادي از مسائل فقه اوليه اسلامي از روال اداري امويان ناشي شده‌اند. اگر ما اين اشارات را گردآوري کنيم، بايد مسلّم فرض کنيم که دستورالعمل اداري امويان نقطه شروع فقه اسلامي است و عملاً مي‌يابيم که همه در ذيل سه عنوان عمده قرار مي‌گيرند که عبارت‌اند از: قوانين مالي، قوانين جنگ و قوانين جزايي. براي مثال حکومت اموي بر اسب‌ها زکات مي‌بست؛ بر اموال صغيران زکات

1.. اين نتيجه‌گيري با شاهدي درست تفسير شده از نسخه کتاب المغازي موسي بن عقبه (م ۱۴۱ ق) کاملاً تطابق دارد. مايلم اين موضوع را در مقاله‌اي جداگانه بحث کنم.


حديث اسلامي؛ خاستگاه‌ها و سير تطوّر
120

زيادي يکسان‌اند. من تنها ناقلان مهم روايات، نظير عروه و هشام ـ که قبلاً از آن‌ها سخن گفتم ـ و زُهري و شعبي را ذکر خواهم کرد. اگر اسناد خانوادگي‌اي که داراي نام‌هاي عروه و هشام است، ‌به روايات فقهي‌اي که پس از زمان هشام رواج يافتند، حجّيت و اعتبار مي‌بخشد، همين امر در مورد روايات تاريخي با همين اسناد صدق مي‌کند. اگر بتوانيم اثبات کنيم که آراي فقهي منسوب به شعبي، بدون استثنا، ساختگي‌اند، يعني اين کوفي متشخص قديمي هيچ دخالتي در فقه نوپاي اسلامي‌اي ـ که در شهرش گسترش يافته بود ـ نداشته و نام وي بعدها از سوي دو مکتب فکري رقيب ادعا شد، مي‌توانيم فعاليت سياسي او را با عينيت بيشتري ارزيابي کنيم تا اين که فقط از طريق عينک رنگي پيشداوري‌هاي ديني و فقهي نسل بعدي به آن نگاه کنيم.

در خصوص سيره پيامبر، احتمالاً نمي‌توان روايات داراي گرايش فقهي و تاريخي را از هم جدا کرد. نکته مهم، آن است که ظاهراً خيلي بيش از آنچه تاکنون تصور مي‌شده، اطلاعات تاريخي درباره پيامبر تنها زمينه‌اي براي آراي فقهي‌اند؛ لذا ارزش مستقل ندارند. براي مثال، مردم مدينه نکاح منعقد شده با زائر را بي‌اعتبار مي‌دانستند و مردم مکه و عراق آن را معتبر مي‌دانستند. مدني‌ها عقيده خود را به ابن‌عمر و همراه با جزئيات مفصل ساختگي به خودِ عمر مي‌رساندند. رأي مخالف در روايتي به اين مضمون که پيامبر به هنگام زيارت با ميمونه ازدواج کرد، بيان شده است. اين روايت از سوي مدني‌ها با روايت ديگري متعارض دانسته شد که راوي آن سليمان بن يسار، برده آزاد شده ميمونه بود، به اين مضمون که پيامبر صلي الله عليه و آله در مدينه با او ازدواج کرد و بنابراين زائر نبود، و با حديث صريح‌تري به همين مضمون که راوي‌اش يزيد بن اصمّ، خواهرزاده ميمونه بود.۱ مي‌بينيم که حتي جزئيات اين حادثه مهم در زندگي پيامبر صلي الله عليه و آله ، با وجود أسنادهاي خانوادگي، بر حافظه تاريخي معتبري مبتني نيستند، بلکه به منظور تأييد آراي فقهي جعل شده‌اند.

1.. شيباني، مؤطّأ (لکنو، ۱۲۹۷ و ۱۳۰۶)، ص ۲۰۸؛ مالک، مؤطّأ (قاهره، ۱۳۱۰)، ج ۲، ص ۱۸۳؛ شافعي، کتاب اختلاف الحديث، در حاشيه کتاب الامّ، ج ۷، ص ۲۳۸.

  • نام منبع :
    حديث اسلامي؛ خاستگاه‌ها و سير تطوّر
    سایر پدیدآورندگان :
    مرتضي كريمي نيا
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 3135
صفحه از 534
پرینت  ارسال به