کتاب، بخشهاي مربوط به عقايد (ص ۵۶ ـ ۶۰) تقريباً يکسره مشتمل بر رواياتي از خود پيامبرند، در حالي که در بخشهاي ديگر، روايات نقل شده از پيامبر تنها حجم اندکي دارند.
با اين همه، نبايد همه روايات اعتقادي نقل شده از پيامبر صلي الله عليه و آله را به قرن اوّل بازگرداند. رساله اعتقادي منسوب به حسن بصري ـ خواه اين انتساب درست باشد يا نه ـ نميتواند متأخرتر از سالهاي اوليه قرن دوم باشد،۱ و نشان ميدهد روايات اعتقادي مربوط به مسئله مهم اختيار و مسئوليت انسان در زمان تأليف اين رساله وجود نداشتهاند. در اين رساله هيچ نشاني از روايات منقول از پيامبر صلي الله عليه و آله وجود ندارد و نويسنده صريحاً ميگويد: «هر عقيدهاي که مبتني بر قرآن نباشد خطاست.» مخصوصاً دو روايت اعتقادي مهم (که در مجموعههاي کهن وجود دارند) نميتوانند تا زمان نگارش اين رساله وجود داشته باشند. استدلال يکي مبني بر اين که «مرکّب قلم تقدير خشک شده و بر پيشاني هر کسي نوشته شده که او سعيد است يا شقي»، از سوي نويسنده به اين علت که مخالفان او آن را بهانهاي براي نقض احکام خدا قرار دادهاند، به باد انتقاد گرفته شده است و استدلال ديگري، مبني بر اين که انسان نبايد زانوي شترش را ببندد، بلکه به خدا توکل کند، از سوي نويسنده عليه ديدگاهي به کار ميرود که بعدها به آموزه راستکيشانه تبديل شد.۲ اگر ما فصلهاي مربوط به هم را در مؤطّأ مالک و کتاب الآثار شيباني (نويسندگان اين دو کتاب، به ترتيب، در سالهاي ۱۷۹ و ۱۸۹ هجري از دنيا رفتند) مقايسه کنيم، پيدايش روايات اعتقادي مربوط به يک مسئله، در حدود اواسط قرن دوم، آشکار ميشود.
حوزهاي که روش جديد را با توجّه به عصر خاص ميتوان در مورد آن به کار گرفت، حوزه گسترده روايات متعلق به تاريخ است. جدا از چهرههاي اصلي نظير عمر، علي عليه السلام ، معاويه و عمر بن عبدالعزيز، مراجع اطلاعات فقهي و تاريخي تا حد
1.. Text, ed. H. Ritter, in Der Islam, vol. xxi, ۱۹۳۳, pp. ۶۷ff. Translation and Commentary by J. Obermann, in JAOS., iv, ۱۹۳۵, pp. ۱۳۸ff.
2.. روايت نخست به شکلهاي مختلف و با اندک تفاوتهايي لفظي در کتاب الاثار شيباني (ص۵۶ و ۶۰) و نه در مؤطّأ نقل شده، و نخستين بار به [مسند] أحمد بن حنبل راه يافته است.