119
حديث اسلامي؛ خاستگاه‌ها و سير تطوّر

کتاب، بخش‌هاي مربوط به عقايد (ص ۵۶ ـ ۶۰) تقريباً يکسره مشتمل بر رواياتي از خود پيامبرند، در حالي که در بخش‌هاي ديگر، روايات نقل شده از پيامبر تنها حجم اندکي دارند.
با اين همه، نبايد همه روايات اعتقادي نقل شده از پيامبر صلي الله عليه و آله را به قرن اوّل بازگرداند. رساله اعتقادي منسوب به حسن بصري ـ خواه اين انتساب درست باشد يا نه ـ نمي‌تواند متأخرتر از سال‌هاي اوليه قرن دوم باشد،۱ و نشان مي‌دهد روايات اعتقادي مربوط به مسئله مهم اختيار و مسئوليت انسان در زمان تأليف اين رساله وجود نداشته‌اند. در اين رساله هيچ نشاني از روايات منقول از پيامبر صلي الله عليه و آله وجود ندارد و نويسنده صريحاً مي‌گويد: «هر عقيده‌اي که مبتني بر قرآن نباشد خطاست.» مخصوصاً دو روايت اعتقادي مهم (که در مجموعه‌هاي کهن وجود دارند) نمي‌توانند تا زمان نگارش اين رساله وجود داشته باشند. استدلال يکي مبني بر اين که «مرکّب قلم تقدير خشک شده و بر پيشاني هر کسي نوشته شده که او سعيد است يا شقي»، از سوي نويسنده به اين علت که مخالفان او آن را بهانه‌اي براي نقض احکام خدا قرار داده‌اند، به باد انتقاد گرفته شده است و استدلال ديگري، مبني بر اين که انسان نبايد زانوي شترش را ببندد، بلکه به خدا توکل کند، از سوي نويسنده عليه ديدگاهي به کار مي‌رود که بعدها به آموزه راست‌کيشانه تبديل شد.۲ اگر ما فصل‌هاي مربوط به هم را در مؤطّأ مالک و کتاب الآثار شيباني (نويسندگان اين دو کتاب، به ترتيب، در سال‌هاي ۱۷۹ و ۱۸۹ هجري از دنيا رفتند) مقايسه کنيم، پيدايش روايات اعتقادي مربوط به يک مسئله، در حدود اواسط قرن دوم، آشکار مي‌شود.
حوزه‌اي که روش جديد را با توجّه به عصر خاص مي‌توان در مورد آن به کار گرفت، حوزه گسترده روايات متعلق به تاريخ است. جدا از چهره‌هاي اصلي نظير عمر، علي عليه السلام ، معاويه و عمر بن عبدالعزيز، مراجع اطلاعات فقهي و تاريخي تا حد

1.. Text, ed. H. Ritter, in Der Islam, vol. xxi, ۱۹۳۳, pp. ۶۷ff. Translation and Commentary by J. Obermann, in JAOS., iv, ۱۹۳۵, pp. ۱۳۸ff.

2.. روايت نخست به شکل‌هاي مختلف و با اندک تفاوت‌هايي لفظي در کتاب الاثار شيباني (ص۵۶ و ۶۰) و نه در مؤطّأ نقل شده، و نخستين بار به [مسند] أحمد بن حنبل راه يافته است.


حديث اسلامي؛ خاستگاه‌ها و سير تطوّر
118

موضوعات ديگر سخن بگويم. البته ما نبايد احتمال تحولات مختلف در حوزه‌هاي گوناگون را ناديده بگيريم. گلدتسيهر خاطر نشان کرده است که رواياتي که در دوران اموي رايج بودند، به ندرت، به فقه مي‌پرداختند و بيشتر با اخلاق، زهد، معاد و سياست سر و کار داشتند.۱ شواهد ديگر و بقاياي نه چندان زياد ادبيات اموي ـ که تاکنون کشف شده است ـ اين مطلب را تأييد مي‌کنند:۲ «در سال ۱۲۸ درباره يکي از مقامات مي‌خوانيم که هيئتي از متدينان را تعيين کرد تا مجموعه‌اي از سنن و سِير را گردآوري کنند که بعداً کاتب او آن را بنويسد.»۳ اما اين سخن به ثبت يکي از برنامه‌هاي سياسي حکومت اشاره دارد، نه به موضوعات يا روايات فقهي.
آ. ي. ونسينک با مطالعه روايات مربوط به اصول عقايد، به اين نتيجه رسيد که آن‌ها تنها نشان دهنده شکل‌گيري عقايد در پايان دوران اموي‌اند.۴ ونسينک مي‌افزايد: «دليل عمده اين مسئله آن است که حجم زياد مطالبي که در مجموعه‌هاي رسمي گنجانده شده، هرچند در اواسط قرن سوم هجري شکل نهايي خود را يافت، ‌دوره‌اي را پوشش مي‌دهد که به دورتر از اوايل قرن دوم نمي‌رسد». اما اين تعميم‌دهي فراتر از واقعيت‌هاي مسئله است و فرض ونسينک مبني بر اين که همين امر در مورد روايات مربوط به مسائل فقهي صادق است، ‌با کل شواهد متون قديم در تضادّ است. براي نمونه از کتاب الآثار شيباني معلوم مي‌شود که شکل‌گيري روايات اعتقادي با شکل‌گيري روايات فقهي در واقع متفاوت بوده است. در اين

1.. Muhammedanische Studien, ii, p. ۷۲f.

2.. نک بروکلمان در زير: C. Brockelmann, Geschichte der arabischen Litterature (and Supplementbande), i, pp. ۶۴ff. بروکلمان به تأکيد بسيار اظهار مي‌دارد که محمد بن عبدالرحمن عامري، يکي از نخستين جامعان گزارش شده از روايات فقهي پيامبر در سال ۱۲۰ وفات کرده است؛ حال آنکه به گزارش ابن‌حجر، ‌تهذيب التهذيب، ج ۹، ص ۵۰۳، ‌وي متوفاي ۱۵۸ هجري است.

3.. D. S. Margoliouth, The Early Development of Mohammedanism, p. ۹۱. به نقل از طبري، تاريخ، ج ۲، ص ۱۹۱۸.

4.. The Muslim Creed, pp. ۵۲, ۵۹.

  • نام منبع :
    حديث اسلامي؛ خاستگاه‌ها و سير تطوّر
    سایر پدیدآورندگان :
    مرتضي كريمي نيا
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 3141
صفحه از 534
پرینت  ارسال به