پيامبر صلي الله عليه و آله است؛ ۳۷۲ روايت از صحابه و ۵۴۹ روايت از تابعين. در متنِ ناتمام کتاب الآثار شيباني۱ ۱۳۱ روايت از پيامبر صلي الله عليه و آله ، ۲۸۴ روايت از صحابه، ۵۵۰ روايت از تابعين و شش روايت از مراجع بعدي مييابيم. نميتوان ترديد داشت که مرحله ارجاع به تعاليم و الگوي نبوي، مسبوق و ناشي از مرحلهاي سابق بر آن بود که در آن تنها به صحابه پيامبر صلي الله عليه و آله (و تابعين آنان) ارجاع داده ميشد. اغلب به نحو پيشيني چنين فرض شده است که از زمان نسل اوّل پس از پيامبر به اين سو، در همه مسائل مورد اختلاف يا ترديد، طبيعيترين راه، ارجاع به احکام و قوانين واقعي يا ادعا شده و منسوب به پيامبر صلي الله عليه و آله بوده است، ولي قضيه از اين قرار نيست.۲
ارجاع رايج در مکاتب فقهي قديم به صحابه، حتي مشابه با ارجاعات بعديها به روايات پيامبر صلي الله عليه و آله ـ هنگامي که براي قضاوتهاي فردي سابقه ديگري مطالبه ميشد ـ نبود. اين مکاتب مختلف، به جاي تکيه بر روايات فردي از صحابه، يکي از صحابه را به مثابه شخص اوّل يا ـ ميتوانم بگويم ـ شيخ حامي خود برگزيده، آراي خود را در سايه حمايت او قرار ميدادند و به طور کلي به او به مثابه مرجعشان ارجاع ميدادند. در مورد کوفيان ـ که ابنمسعود اين نقش را برايشان ايفا ميکرد ـ هنوز هم ميتوانيم به روشني ببينيم که ارجاع عامّ به خود ابنمسعود، ناشي از ارجاعي مشابه به ياران ابنمسعود بوده که معروف است بنيانگذاران آراي کوفياند. معلوم ميشود که بيشتر اعضاي اين گروه که به نام ذکر شدهاند، از بستگان تابعي کوفي ابراهيم نخعياند که در سال ۹۵ يا ۹۶ هجري از دنيا رفت و بيشتر آراي کوفي قديمي اولاً به او نسبت داده ميشد. به عبارت ديگر، حتي ارجاع عام به صحابه (يا تابعين)، يعني مرحلهاي که مقدم بر ارجاع فنّي و صوري به روايات شخصي پيامبر صلي الله عليه و آله بود، تنها به حدود سال ۱۰۰ هجري برميگردد.