با آنکه ترجيح ميداد هر فصل جديد را با سخنان پيامبر صلي الله عليه و آله آغاز کند، در عين حال از کلّ سنّت عربي بهره ميگرفت، و آزادانه اشعاري از شاعران جاهلي و مسلمان و حتي مطالبي از ادب ايراني را درج ميکرد. او در نقل مطالبي از آثار ابنمقفّع رئيس زنديقان که از حکمت غيراخلاقي شرقي حمايت ميکرد، ترديد به دل راه نميداد.۱ ابنقتيبة همچنين در کتاب المعارف خود که تحقيقي موجز درباره تاريخ جهان بود و نيز در کتاب ديگرش در باب شعر که معروفترين شاعران از امرؤالقيس تا روزگار خويش را همراه با شرح حالي مختصر و نمونهاي از زيباترين اشعارشان آورده، آزادانديشي خويش را نشان داده است.
بلندنظري او و مخالفتش با تنگنظري مَدرَسي، اهل حديث را قادر ساخت که پس از پيروزي بر معتزليان، وظيفة خويش در حراست از وحدت فرهنگي اسلام را پي گيرند. روند رسميت بخشي (canonization) که به ارتقاي «صحاح ستّه» از ميان انبوهي از نوشتههاي صحيح انجاميد، پس از چند قرن به حدّ کمال رسيد. بخاري، که کتابش يک و نيم قرن بعد به عنوان مجموعهاي دقيق از روايات صحيح پيامبر شناخته شد، در زمان حياتش مورد حملههاي شديد قرار ميگرفت. او ميخواست با درج قرائتهاي مختلف، به مسئلة قِدَم قرآن پايان دهد. وقتي بعداً در نيشابور سکني گزيد، به همين سبب سخت مورد آزار و اذيّت ذُهلي (متوفاي ۲۵۸ ق؛ و نويسندة مشهور کتاب زُهريات که جامع احاديث منقول از زُهري بود) قرار گرفت۲ و نهايتاً ناگزير شد آن شهر را ترک کند و به بخارا رود. هر چند آنجا نيز آسوده نبود، چون حاضر نشد به خواستههاي والي گردن نهد، تبعيد شد و بقيّة عمر را در روستاي خرتنگ در سمرقند گذراند و همانجا در سال ۲۵۶ در قريب به ۶۲ سالگي درگذشت.۳ بخاري و مسلم ـ اگر مؤلّفان سنن را ناديده بگيريم ـ از نظر
1.. پيشتر گفته شد که أصمعي يتيمة ابنمقفّع را تحسين ميکرد [GAL Suppl-I, ۲۳۶]، ابنخلِّکان، وفيات (۱۲۹۹ق)، ج ۱، ص ۲۶۷، س ۱۳.
2.. بايد افزود که شاهدي در محمّد بن إسحاق، ص ۱۱، يادداشت ۴۲ آمده از تاريخ بغداد، ج ۳، ص ۴۱۵ اخذ شده است.
3.. خطيب، تاريخ بغداد، ج ۲، ص ۳۰ ـ ۳۳.