107
حديث اسلامي؛ خاستگاه‌ها و سير تطوّر

معاصرانشان تنها دو هم‌مباحثه بودند، نه رهبران مبارزه با بدعت‌گرايي. آراي ايشان به هيچ روي الزام‏آور تلقي نمي‏شد. چونان گذشته، گردآوري مستقل احاديث (ضمن تحصيل و مسافرت بسيار) مسئلة اصلي محسوب مي‏شد. محدّثان حتي در حوزة فقه به مکتب خاصي وابسته نبودند، بلکه بر مبناي تأويل خود از روايات عمل مي‏کردند. درست به همين علت بود که طبري (متوفاي ۳۱۰ ق) توانست فقيه بودن ابن‌حنبل را زير سؤال برد. علم حديث مستقل تنها پس از سده چهارم اهمّيّت خود را از دست داد. وقتي باب اجتهاد بسته شد، در اين حوزه نيز پيروي فزاينده از مشايخ سدة سوم که شايسته تقليد تلقي مي‏شدند، اجتناب‏ناپذير مي‌نمود. آثار مکتوب حکايت از بهبود روزافزون در مهارت استفاده از ابزارهاي تخصّصي دارد، که فهرست آثار ابن‌حِبّان (متوفاي ۳۵۴ ق) نمونه‏اي آموزنده از آن است.۱ پس از آن افول تدريجي آغاز شد. آموزش و تدوين احاديث در سده‌هاي پنجم و ششم به تدريج رو به ضعف نهاد تا اين که به تشريفاتي بي‏هدف انجاميد؛ فعاليت آموزشي در مساجد که بهترين آموزش در برابر بدعت‌گرايي را فراهم مي‏آورد، رو به نابودي نهاد. علم حديث وظيفة خود را انجام داده بود. از احاديث دو سده اوّل مجموعه‌اي فراهم آورده بود که سيمايي از حضرت محمّد صلي الله عليه و آله براي تمام دوران‏ها به دست مي‏داد و براي مسلمانان الگويي در خور پيروي فراهم مي‏کرد که مي‌توانست از آن پس سرمشق آنان در زندگي باشد.
از طرفي انتقال حديث‌گراييِ امثال بخاري و مُسْلِم بدون تغيير در طول قرن‌ها ممکن نبود و به آهستگي تسليم همة آن عواملي شد که به طور مستقل رشد کرده بودند و خود را در قالب فقه رسمي، تفسير قرآن، حکمت مَدرَسي و بالاتر از همه، تصوف نشان مي‏دادند. امّا به محض آن که اسلام در معرض تهديدهاي خارجي جدّي قرار گرفت، مانند تجاوز مغول به دنياي اسلام در سدة هفتم، فروپاشي خلافت بغداد و استقرار حکومت مشرکان بر مسلمانان، ابن‌تيميّة (۶۶۱ ـ ۷۲۸) (همان‌گونه که ابن‌حنبل پيشتر گفته بود) تأکيد کرد که نجات و رستگاري تنها در سايه پيروي از الگوي درخور تقليدي است که پيامبر صلي الله عليه و آله به دست داده است. او

1.. YAqut, Geographisches Worterbuch, I, pp. ۶۱۶ff.


حديث اسلامي؛ خاستگاه‌ها و سير تطوّر
106

با آنکه ترجيح مي‏داد هر فصل جديد را با سخنان پيامبر صلي الله عليه و آله آغاز کند، در عين حال از کلّ سنّت عربي بهره مي‌گرفت، و آزادانه اشعاري از شاعران جاهلي و مسلمان و حتي مطالبي از ادب ايراني را درج مي‏کرد. او در نقل مطالبي از آثار ابن‌مقفّع رئيس زنديقان که از حکمت غيراخلاقي شرقي حمايت مي‏کرد، ترديد به دل راه نمي‏داد.۱ ابن‌قتيبة همچنين در کتاب المعارف خود که تحقيقي موجز درباره تاريخ جهان بود و نيز در کتاب ديگرش در باب شعر که معروف‌ترين شاعران از امرؤالقيس تا روزگار خويش را همراه با شرح حالي مختصر و نمونه‏اي از زيباترين اشعارشان آورده، آزادانديشي خويش را نشان داده است.

بلندنظري او و مخالفتش با تنگ‏نظري مَدرَسي، اهل حديث را قادر ساخت که پس از پيروزي بر معتزليان، وظيفة خويش در حراست از وحدت فرهنگي اسلام را پي گيرند. روند رسميت بخشي (canonization) که به ارتقاي «صحاح ستّه» از ميان انبوهي از نوشته‌هاي صحيح انجاميد، پس از چند قرن به حدّ کمال رسيد. بخاري، که کتابش يک و نيم قرن بعد به عنوان مجموعه‏اي دقيق از روايات صحيح پيامبر شناخته شد، در زمان حياتش مورد حمله‏هاي شديد قرار مي‏گرفت. او مي‌خواست با درج قرائت‌هاي مختلف، به مسئلة قِدَم قرآن پايان دهد. وقتي بعداً در نيشابور سکني گزيد، به همين سبب سخت مورد آزار و اذيّت ذُهلي (متوفاي ۲۵۸ ق؛ و نويسندة مشهور کتاب زُهريات که جامع احاديث منقول از زُهري بود) قرار گرفت۲ و نهايتاً ناگزير شد آن شهر را ترک کند و به بخارا رود. هر چند آنجا نيز آسوده نبود، چون حاضر نشد به خواسته‌هاي والي گردن نهد، تبعيد شد و بقيّة عمر را در روستاي خرتنگ در سمرقند گذراند و همانجا در سال ۲۵۶ در قريب به ۶۲ سالگي درگذشت.۳ بخاري و مسلم ـ اگر مؤلّفان سنن را ناديده بگيريم ـ از نظر

1.. پيشتر گفته شد که أصمعي يتيمة ابن‌مقفّع را تحسين مي‌کرد [GAL Suppl-I, ۲۳۶]، ابن‌خلِّکان، وفيات (۱۲۹۹ق)، ج ۱، ص ۲۶۷، س ۱۳.

2.. بايد افزود که شاهدي در محمّد بن إسحاق، ص ۱۱، يادداشت ۴۲ آمده از تاريخ بغداد، ج ۳، ص ۴۱۵ اخذ شده است.

3.. خطيب، تاريخ بغداد، ج ۲، ص ۳۰ ـ ۳۳.

  • نام منبع :
    حديث اسلامي؛ خاستگاه‌ها و سير تطوّر
    سایر پدیدآورندگان :
    مرتضي كريمي نيا
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4388
صفحه از 534
پرینت  ارسال به