193
انسان در تراز قرآن

شش مورد از قرآن مجيد اشاره به شجره ممنوعه شده است، بی‌آنکه در باره چگونگی و يا نام آن سخنی به ميان آيد؛ ولی در منابع اسلامی دو نوع تفسير برای آن ارائه شده است که يكی از آنها تفسير «مادی» است كه بنابر آن به باور معروف در روايات، «گندم» بوده است؛۱ بايد توجه داشت كه عرب «شجره» را تنها به درخت اطلاق نمی‏كند، بلكه به بوته‏های گياهان نيز شجره می‏گويد؛ ازاین‌رو در قرآن مجيد به بوته كدو شجره گفته شده است: (وَ أنْبَتْنا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ)۲ و ديگری تفسير «معنوی» كه در روايات از آن تعبير به «شجره حسد» شده است؛ زيرا برابر اين روايات، آدم پس از ملاحظه مقام و موقعيت خود چنين تصور كرد كه مقامی بالاتر از مقام او وجود نخواهد داشت، ولی خداوند او را به مقام جمعی از اوليا از فرزندان او (پيامبر اسلام صلی الله علیه و آله و خاندانش) آشنا ساخت؛ ازاین‌رو حالتی شبيه به حسد به او دست داد و همين شجره ممنوعه بود كه آدم دستور داشت تا به آن نزديك نشود.

بنابر آنچه بیان شد و در حقيقت طبق اين روايات، حضرت آدم از دو درخت تناول كرد كه يكی از مقام او پایين‏تر بود و او را به سوی جهان ماده می‏كشيد و آن گندم بود، و ديگری درخت معنویِ مقام جمعی از اوليای خدا بود كه از مقام و موقعيت او بالاتر قرار داشت و چون وی به دو لحاظ از حد خود تجاوز نمود، به آن سرنوشت گرفتار شد؛ اما بايد توجه داشت كه اين حسد از نوع حسد حرام نبوده و تنها يك احساس نفسانی به‌شمار می‌رود، بی آنكه طبق آن كمترين گامی بردارد.

1.. صافات: ۱۴۶.

2.. همان، «و بر بالاى [سَرِ] او درختى از [نوع] کدوبُن رويانيديم».


انسان در تراز قرآن
192

شد، و آغاز به چسبانيدن برگ [های درختانِ‏] بهشت بر خود كردند و پروردگارشان بر آن دو بانگ بر زد: ”مگر شما را از اين درخت منع نكردم و به شما نگفتم كه در حقيقت، شيطان برای شما دشمنی آشكار است؟“.»

از ظاهر این آيات می‌توان دریافت که ابليس در آدم دغدغه جاودانگي و راحتي مدام را برانگيخت و راه رسيدن به آن را خوردن از درخت نهي شده بيان کرد، به گونه‌اي که در اثر خوردن از آن، ديگر از اين بهشت بيرون نخواهد رفت و جاودانگي عمر و سلطنت ابدي به دست خواهد آورد؛۱ او در حقيقت به چيزي اشاره کرد که دستيابي به آن آرزوي هر انساني است و شايد هر انساني براي رسیدن به آن دست به کوشش زيادي خواهد زد، چه رسد به خوردن از ميوه يک درخت؛ ابليس نهي الهی از درخت ممنوع شده را نیز چنين توجيه کرد: (فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَـٰنُ لِيُبْدِىَ لَهُمَا مَاوُرِىَ عَنْهُمَا مِن سَوْءَاتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَـٰـذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّآ أَن تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَـٰـلِدِينَ وَقَاسَمَهُمَا إِنِّى لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ)۲: «پس شیطان، آن دو را وسوسه کرد تا آنچه را از عورتهایشان برایشان پوشیده مانده بود برای آنان نمایان گرداند و گفت: پروردگارتان شما را از اين درخت منع نكرد، جز [برای‏] آنكه [مبادا] دو فرشته گرديد يا از [زمره‏] جاودانان شويد؛ و برای آن دو سوگند ياد كرد كه: ”من بی‌گمان از خيرخواهان شما هستم“».

در تبيين مراد از درخت ممنوعه در داستان ابليس و آدم، ميان مفسران اختلاف‌نظر وجود دارد؛۳ يکي از مفسران در اين باره معتقد است: « در

1.. التبیان فی تفسیر القرآن، ج‏۷، ص۲۱۶.

2.. اعراف: ۲۰ ـ ۲۱.

3.. بنگريد: التبیان فی تفسیر القرآن، ج‏۱، ص۱۵۸؛ التحریر والتنویر، ج‏۱، ص۴۱۸؛ مفاتیح الغیب، ج‏۳، ص۴۵۴.

  • نام منبع :
    انسان در تراز قرآن
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
    شمارگان :
    1000
تعداد بازدید : 8842
صفحه از 212
پرینت  ارسال به