آنچه یک نظریه را از حوزه جبر خارج میکند، پذیرش استطاعت و قدرتی است که در پدید آمدن فعل مؤثر باشد و هر نظریه دیگری که به انکار قدرت و استطاعت مؤثر باور داشته باشد جبری خواهد بود.
در روایات رسیده از اهل بیت علیهم السلام نیز نفی جبر و جبرگرایی ناظر به هر دیدگاهی است که با قول به قضا و قدر حتمی و تغییرناپذیر و یا مخلوق بودن اعمال بندگان، وجود استطاعت و توان انجام فعل به هنگام تکلیف را نفی نماید. چنین کسانی خداوند را متهم به ظلم در حق بندگان کرده و کافر شدهاند.۱ بررسی تاریخ اندیشههای اسلامی، این تفکر را منطبق بر بسیاری از اصحاب حدیث میداند.
نظریههای تفویضگرا
ماهیت و معنای تفویض
«تفویض» در لغت به معنای واگذار کردن و تسلیم امری به دیگری و حاکم کردن او در آن امر است.۲ اما در اصطلاح کلامی معانی متعددی برای «تفویض» ذکر شده و کاربردهای متفاوتی دارد که برخی مثبت است و ارزش اخلاقی دارد و برخی منفی و از نگاه منابع دینی مردود است. این معانی عبارتاند از:
واگذاری امور و تدبیر خویش به خداوند: این معنای از تفویض به لحاظ معنایی با «توکل» نزدیک است. چنانکه برخی واژهپژوهان در تعریف هر یک، از دیگری استفاده کردهاند؛ مثلاً فیومی «توکل» را به تفویض امری به دیگری معنا