207
آموزۀ أمر بین أمرین در ‌اندیشۀ امامیۀ نخستین

اهل بیت علیهم السلام در محورهای مختلف، به تبیین فاعلیت انسان و البته نفی جبر - که اندیشه‌ای ریشه‌دار در تفکر جاهلی بود - می‌پرداخت. تبیین مسئله قضا و قدر و نیز موضوع اراده و مشیت خداوند از یک سو و توضیح ‌درباره قدرت و استطاعت انسان بر افعال از سوی دیگر، در تعالیم اهل بیت علیهم السلام مطرح می‌شد. با ورود نظریه‌های جبر و تفویض به عرصه مباحثات کلامی و درگیر شدن اندیشه عمومی جامعه با این دیدگاه‌ها، ائمه علیهم السلام با نفی صریح هر دو نظریه، دیدگاه خود را با عنوان «أمر بین أمرین» مطرح نمودند که به سرعت به عنوان شعار شیعه و دیدگاه اختصاصی اهل بیت علیهم السلام شناخته شد.

نظریه ‌أمر بین أمرین دو رویه داشت: یکی نفی نظریه‌های رقیب که با عبارت «لاجبر و لا تفویض» بیان می‌شد و دیگری رویه اثباتی آن، که أمر بین أمرین بود و مبتنی بر دو اصل قدرت انسان بر فعل و حاکمیت اراده الهی تبیین می‌شد. از آنجا که ارتکاز ذهنی و فهم اولیه افراد، میان آزادی و اختیار انسان با نقش و حاکمیت قدرت و اراده الهی تعارض می‌دید، فهم نظریه‌‌ای غیر از جبر یا تفویض، برای افراد دشوار و غیر ممکن می‌نمود. اما با تفسیر صحیح مبانی این نظریه از سوی اهل بیت علیهم السلام، راه سومی که هم تفسیر جبرگرایانه و هم تفسیر تفویضی از فاعلیت انسان را باطل می‌دانست، در کوفه تبیین و صورت‌بندی شد و متکلمان شیعه در قالب‌های مختلف به تبیین و دفاع از این نظریه پرداختند.

این نظریه معتقد بود با تملیک قدرت از سوی خداوند، انسان پیش از فعل و بلکه پیش از تکلیف، واجد قدرت و ابزار انجام فعل می‌شود و بر پایه همین قدرت برای انجام فعل، اراده کرده، اقدام به عمل می‌کند. اما خداوند با تملیک قدرت به انسان، از خود سلب قدرت نمی‌کند؛ بلکه خداوند نسبت به فعل ما قدرت‌مند‌تر است و از آنجا که خداوند مدبر این عالم است، هیچ امری بدون اراده و اذن او محقق نمی‌شود. بنابراین حتی در افعال ارادی انسان و در همان حال که انسان به


آموزۀ أمر بین أمرین در ‌اندیشۀ امامیۀ نخستین
206

فاعلیت حقیقی انسان را تأکید می‌کرد. این گروه به آیات و شواهد دیگری که بر استطاعت و قدرت مؤثر انسان در گفتار و کردار دلالت داشت، تمسک می‌کردند. باور بنیادین این گروه، عقیده به قدرت و استطاعت مؤثر انسان در افعال ارادی و نفی قضا و قدر حتمی و لازم بود؛ در نتیجه اراده و فاعلیت خداوند را به امور تکوینی و خارج از اراده انسان محدود می‌کرد. این جنبش که از سوی مخالفان به «قدریه» موسوم بود، به سرعت سرکوب و قلع و قمع شد، اما ‌اندیشه این گروه در سده دوم از سوی جریان کلامی جدید و قدرتمند معتزله پیگیری شد.

از آنجا که معتزلیان نیز «قَدَر» و وضعیت از پیش تعیین شده را برای انسان انکار می‌کردند، به «قَدَریّه» موسوم شدند. قدَریان آیات و روایاتی که بر عمومیت اراده و مشیت الهی دلالت داشت و یا سخن از قضا و قدر الهی مطرح می‌کرد را به علم یا خواست تشریعی خداوند باز می‌گرداندند و در مقابل با استناد به آیاتی که انسان را مسئول کردار خویش معرفی می‌کرد و یا وی را مکلّف به پذیرش امری می‌نمود، از نظریه تفویض دفاع می‌کردند.

در نهایت، در فصل اول به این نتیجه رسیدیم که مجموع نظریه‌های ارائه شده از سوی جریان‌های مختلف فکری برای حل این مسئله و تبیین میان فعل خدا و فعل انسان، به دو نظریه اصلی جبر یا تفویض منتهی می‌شود. این دو دیدگاه، یا با تأکید بر حاکمیت قدرت و اراده الهی، فاعلیت حقیقی انسان را نفی می‌کنند و یا با تکیه بر فاعلیت انسان، قدرت و سلطنت الهی را محدود و مقید می‌گردانند.

فصل دوم به معرفی نظریه أمر بین أمرین به عنوان راه برون رفت از این مشکل تاریخی پرداخته است. این نظریه ریشه در قرآن و تعالیم اهل بیت علیهم السلام دارد و در سده نخست هجری به عبارت‌ها و شکل‌های مختلفی مطرح شده بود. از آنجا که در دهه‌های نخست هجری، هنوز نظریه‌های کلامی شکل نگرفته بودند، طبیعی است که موضع‌گیری اهل بیت علیهم السلام تقابلی و نقادانه نبود. اما مبانی اندیشه

  • نام منبع :
    آموزۀ أمر بین أمرین در ‌اندیشۀ امامیۀ نخستین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1398
    نوبت چاپ :
    اول
    شمارگان :
    500
تعداد بازدید : 3070
صفحه از 230
پرینت  ارسال به