201
آموزۀ أمر بین أمرین در ‌اندیشۀ امامیۀ نخستین

كُلِّفْتُ فَقَالَ لَهُ الْعَالِمُ علیه السلام مَا الِاسْتِطَاعَةُ عِنْدَكَ قَالَ الْقُوَّةُ عَلَى الْعَمَلِ قَالَ لَهُ الْعَالِمُ علیه السلام قَدْ أُعْطِيتَ الْقُوَّةَ إِنْ أُعْطِيتَ الْمَعُونَةَ قَالَ لَهُ الرَّجُلُ فَمَا الْمَعُونَةُ قَالَ التَّوْفِيقُ قَالَ فَلَمْ أُعْطَ التَّوْفِيقَ قَالَ علیه السلام لَوْ كُنْتَ مُوَفَّقاً كُنْتَ عَامِلًا وَ قَدْ يَكُونُ الْكَافِرُ أَقْوَى مِنْكَ وَ لَا يُعْطَى التَّوْفِيقَ فَلَا يَكُونُ عَامِلًا ثُمَّ قَالَ علیه السلام أَخْبِرْنِي عَنْكَ مَنْ خَلَقَ فِيكَ الْقُوَّةَ قَالَ الرَّجُلُ اللّه تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَالَ الْعَالِمُ علیه السلام فَهَلْ تَسْتَطِيعُ بِتِلْكَ الْقُوَّةِ دَفْعَ الضَّرَرِ عَنْ نَفْسِكَ وَ أَخْذَ النَّفْعِ إِلَيْهَا بِغَيْرِ الْعَوْنِ مِنَ اللّه تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَالَ لَا قَالَ علیه السلام فَلِمَ‏ تَنْتَحِلُ‏ مَا لَا تَقْدِرُ عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ أَيْنَ أَنْتَ عَنْ قَوْلِ الْعَبْدِ الصَّالِحِ‏ وَ ما تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللّه.‏ ۱

همین معنا از توفیق و خذلان و نقش آن در فعل انسان، در تفسیر و معنای «لاحول و لا قوة إلا باللّه» نیز آمده است. جابر جعفی از امام باقر علیه السلام معنای حوقله را پرسید و امام علیه السلام چنین پاسخ داد:

۰.مَعْنَاهُ لَا حَوْلَ لَنَا عَنْ مَعْصِيَةِ اللّه إِلَّا بِعَوْنِ اللّه وَ لَا قُوَّةَ لَنَا عَلَى طَاعَةِ اللّه إِلَّا بِتَوْفِيقِ اللّه عَزَّ وَ جَلّ.۲؛ هیچ طاعتی بدون توفیق الهی میسر نیست، چنانچه ترک گناه هم جز با توفیق الهی ممکن نخواهد بود.

این معنا همان است که پیش‌تر در تبیین أمر بین أمرین گفتیم که هیچ امری بدون اذن و اراد‌ه او پدید نمی‌آید، اما اگر اذن یا توفیق الهی یار شد، فاعلِ فعل، خود بنده است که با اراده و اختیار، فعل را پدید می‌آورد. اما اگر خداوند نصرت و توفیق خود را از کسی باز دارد و او را به حال خود رها کند، همین کافی است که انسان تحت تأثیر شهوات و نفس اماره، به باطل گرایش پیدا کند و دست به گناه بزند، در این صورت مخذول شده - و به اصطلاح - مورد خذلان قرار گرفته است.

1.. منسوب به علی بن موسی الرضا علیه السلام، فقه الرضا، ص۳۵۱.

2.. شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص۲۱.


آموزۀ أمر بین أمرین در ‌اندیشۀ امامیۀ نخستین
200

حقيقت كه او را واگذاشته و يارى نكرده و توفيق نداده است.۱

زمینه‌هایی که خداوند فراهم می‌کند تا بنده فعلش را مطابق با امر و رضایت خدا انجام دهد، توفیق نام دارد. این زمینه‌ها که غیر از اصل قدرت و استطاعت بر فعل است، هیچ‌یک اختیاری نیست و به ‌اراده خداوند حاصل می‌شود، اما می‌تواند انگیزه و زمینه‌ساز فعل اختیاری مکلف باشد.

همچنین ممکن است توفیق، مانعی برای ورود عبد در گناه باشد، بدون آنکه اختیار او سلب شود. در این تفسیر توفیق و خذلان، فعل خداوند و حقیقتاً دارای تأثیر در افعال ما هستند، اما نه با سلب اختیار، بلکه همچنان آزادی اراده در عبد وجود دارد. این معنای از توفیق و خذلان با تفسیری که امامیه نخستین از أمر بین أمرین داشتند گره خورده است. معنایی که برای استطاعت در روایات اهل بیت علیهم السلام مطرح شد و از سوی متکلمانی چون هشام بن حکم تبیین و نظریه‌پردازی شد، با این مفهوم از توفیق و خذلان ارتباط تنگاتنگ دارد. در حقیقت، استطاعت واقعی که سبب پدید آمدن فعل می‌شود، با توفیق و یاری الهی همراه است.

به بیان دیگر، باید گفت در نظریه أمر بین أمرین هیچ بنده‌ای دارای فعل و عمل نخواهد بود، مگر آنکه از جانب خداوند توفیق و نصرت داشته باشد. آنچه به عنوان قدرت و استطاعت پیش از فعل وجود دارد، برای انجام فعل کافی نیست. وجود همه مقدمات و برطرف شدن هرگونه مانعی در زمان تحقق فعل طاعت، توفیق از سوی خداوند است؛ چنان‌که پدید آمدن هرگونه مانعی در مسیر طاعت خدا به عنوان خذلان از سوی خداوند شناخته می‌شود. ارتباط توفیق الهی با مسئله قدرت و استطاعت در روایتی از معصوم علیه السلام چنین گزارش شده است:

۰.أَنَّ رَجُلًا سَأَلَ الْعَالِمَ علیه السلام فَقَالَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللّه أَ لَيْسَ أَنَا مُسْتَطِيعٌ لِمَا

1.. شیخ صدوق، التوحید، ص۲۴۲؛ شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص۲۱.

  • نام منبع :
    آموزۀ أمر بین أمرین در ‌اندیشۀ امامیۀ نخستین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1398
    نوبت چاپ :
    اول
    شمارگان :
    500
تعداد بازدید : 2948
صفحه از 230
پرینت  ارسال به