و دیگرانی از ایشان، خذلان را به معنی عقاب بر گناهان شمردهاند.۱ در این رویکرد نیز معنای محصلی برای توفیق و خذلان باقی نمیماند و در حقیقت با تأویل این واژگان به مفاهیم دیگر، صورت مسئله تغییر یافته است.
اما در اندیشه امامیه، توفیق همان یاری و مدد الهی است که برای تسهیل عبادت و طاعت حق تعالی به عبد میرسد و او را در مسیر تقرب به خدا یاری میکند. توفیق، فعل خداست و در تحقق طاعت و بندگی نیز مؤثر است و نقش دارد. اما این توفیق، تنها تسهیلکننده است و طاعت بر پایه قدرت و اراده فرد واقع میشود؛ بنابراین، با وجود توفیق، همچنان فعل به عبد منسوب است و به خدا نسبت داده نمیشود.
خذلان نیز نقطه مقابل توفیق و به معنای سلب توفیق، ترک یاری و واگذاشتن عبد به خویش است. در این حالت خداوند فرد را به حال خود وا میگذارد و میان او و شیاطین مانعی ایجاد نمیکند؛ در این صورت مسیر بنده به سوی گناه و نافرمانی باز میشود و راه معصیت بر او هموار و آسان خواهد شد، اما همچنان قدرت و اراده در فرد باقی است و اگر گناه کرد به اختیار و اراده خودش گناه کرده است. امام صادق علیه السلام توفیق و خذلان را چنین تعریف فرمودند:
۰.هر گاه بنده آنچه را كه خداى عزوجل او را به آن امر فرموده از طاعت به جا آورد، كردارش با امر خداى عزوجل موافق باشد، بنده به آن موفق ناميده شود؛ و چون بنده اراده كند كه در چيزى از معصيتهاى خدا داخل شود و خداى تبارک و تعالى در ميانه او و آن معصيت مانع شود و بنده آن معصيت را ترک كند، ترک معصیت به توفيق خداى تعالى باشد و هر زمان كه ميان او و آن معصيت مانع نشود تا آنكه آن را مرتكب شود، به