167
آموزۀ أمر بین أمرین در ‌اندیشۀ امامیۀ نخستین

به همین دلیل از نظر معتزله نمی‌توان خداوند را مرید نسبت به افعال بندگان دانست؛ زیرا در افعال بندگان، معاصی و افعال منکر و قبیح وجود دارد و شمول اراده خدا نسبت به این افعال به معنای نسبت اراده قبیح به خداوند است.۱ از طرفی اگر اراده خدا به افعال انسان تعلق بگیرد، همه افعال ما اطاعت خواهد بود و عصیان معنا نخواهد داشت. چون عصیان، انجام فعلی مخالف اراده و خواست مولا است، اگر خداوند همه افعال ما را اراده کرده باشد، هیچ فعلی مخالف اراده او واقع نمی‌شود و در نتیجه همه انسان‌ها مطیع خدا خواهند بود؛ در نتیجه مسئله تکلیف و ثواب و عقاب جایگاه خود را از دست می‌دهد.۲

البته بر اساس این تفسیر می‌توان گفت طاعات انسان مطابق با ‌اراده خداست.۳ تعلق ‌اراده خدا به امور پسندیده و طاعت‌ها یا اموری که مورد امر خدا قرار گرفته است، مشکل انتساب قبیح به خداوند را در پی نخواهد داشت. اما از نظر معتزله اگر ‌اراده خدا منشأ حرکت و فعل در بندگان باشد و به اصطلاح اگر ‌اراده خدا را به معنی «اراده الجاء» بدانیم، با تکلیف ناسازگار است. از این‌رو معنای دیگری برای تعلق ‌اراده خدا مطرح می‌شد با عنوان «اراده اختبار» که به وقوع فعل تعلق نمی‌گیرد، در حقیقت فعل از جهت وقوع و حصول، تنها متعلق یک اراده است و آن اراده عبد است، نه اراده خداوند.

دیدگاه امامیه نخستین در این موضوع، با هر دو گروه تفاوت داشت. امامیان همراه با معتزله و بر خلاف اصحاب حدیث و جبرگرایان، اراده را صفت فعل و حادث می‌دانستند. این دیدگاه هم در روایات اصحاب از ائمه علیهم السلام منعکس است۴ و

1.. قاضی عبدالجبار، شرح اصول الخمسة، ص۲۵۸.

2.. قاضی عبدالجبار، المغنی، ج۶، ص۲۲۹.

3.. همان.

4.. نک: کلینی، الکافی، باب الارادة أنها من صفات الفعل.


آموزۀ أمر بین أمرین در ‌اندیشۀ امامیۀ نخستین
166

معاصی که مورد نهی الهی قرار گرفته و خداوند بدان رضایت ندارد، نیز به اراده الهی بوده و خداوند آن ‌را اراده کرده است، چون میان اراده و رضا تلازمی نیست.۱ ایشان به اجماع مسلمانان استدلال می‌کردند که معتقدند: «ما شاء اللّه کان و ما لم یشأ لا یکون».۲ نتیجه این دیدگاه - در کنار قول به قدیم بودن اراده - این خواهد بود که همه اعمال انسان‌ها اعم از نیک و بد، به اراده قدیم و غیر قابل تغییر الهی واقع خواهد شد. طبیعی است در نگاه کسانی که اراده را ذاتی و قدیم می‌دانند، متعلق اراده هرچه باشد از ازل مشخص و قطعی است و ضرورتاً محقق می‌شود؛ از این‌رو این تفسیر از صفت اراده در حوزه فاعلیت انسان، نتیجه‌ای غیر از جبر نخواهد داشت.

در مقابل، عقل‌گرایان معتزلی بر این عقیده اجماع داشتند که ‌اراده خدا مطلق نیست و شامل محالات، قبایح و معاصی نمی‌شود. خداوند معاصی و قبایح از افعال بندگان را اراده نمی‌کند و نسبت به آنها رضایت نداشته، بلکه کراهت و غضب دارد.۳ قاضی عبدالجبار این اجماع را چنین گزارش کرده است: «و لا خلاف بين أهل العدل أنه لا يجوز أن يريد شيئا من القبائح».۴

دلیل اینکه معتزله ‌اراده خداوند را محدود و مقید کردند، این بود که اراده قبیح، خود قبیح شمرده می‌شود و خداوند منزه از فعل قبیح است.۵ در میان معتزله تنها ابوموسی مردار، معتقد بود که تعلق ‌اراده خداوند نسبت به معاصی، آن ‌هم به معنای عدم مانع و تخلیه میان فرد و معصیت رواست.۶

1.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۲۹۴.

2.. ابن بطه، الإبانة عن شریعة الفرقة الناجیة، ج۲، ص۱۳۵.

3.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۲۲۸-۵۱۲؛ ملاحمی، الفائق، ص۱۶۹.

4.. قاضی عبدالجبار، المغنی، ج۶، ص۶.

5.. همان، ج۱۱، ص۱۸۳.

6.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۱۹۰.

  • نام منبع :
    آموزۀ أمر بین أمرین در ‌اندیشۀ امامیۀ نخستین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1398
    نوبت چاپ :
    اول
    شمارگان :
    500
تعداد بازدید : 4488
صفحه از 230
پرینت  ارسال به