19
آیین مهرورزی

[لازم است] آن ستمديده به سوى دوستش بازگردد، و تا آن جا [كوتاه بيايد] كه به او بگويد: "اى برادر! من ستمكارم"، تا آن كه هجران ميان خود و دوستش را برطرف سازد كه خداوند متعال، داورى عادل است و حقّ ستمديده را از ستمكار مى‏گيرد».۱

۲ / ۳

پرهيز از قهر كردن بيش از سه روز

۲۴.رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله: براى هيچ مسلمانى روا نيست كه بيش از سه روز، با برادرش قهر كند و هر كس [براى آشتى]پيش‏دستى نمايد، به سوى بهشت، پيش‏دستى كرده است.۲

۲۵.امام على عليه‏السلام: [پيامبر خدا] از قهر كردن نهى كرد. پس اگر كسى ناچار از آن شد، بيش از سه روز با برادرش قهر نكند كه هر كس بيش از آن از برادرش بِبُرد، آتش به او سزاوارتر است.۳

1.. سَمِعتُ أبا عَبدِاللّه‏ِ عليه‏السلام يَقولُ : لا يَفتَرِقُ رَجُلانِ عَلَى الهِجرانِ إلاَّ استَوجَبَ أحَدُهُمَا البَراءَةَ وَاللَّعنَةَ ، ورُبَّمَا استَحَقَّ ذلِكَ كِلاهُما .
فَقالَ لَهُ مُعَتِّبٌ : جَعَلَنِي اللّه‏ُ فِداكَ ، هذَا الظّالِمُ ، فَما بالُ المَظلومِ ؟
فَليَرجِعِ المَظلومُ إلى صاحِبِهِ حَتّى يَقولَ لِصاحِبِهِ : أي أخي ، أنَا الظّالِمُ ؛ حَتّى يَقطَعَ الهِجرانَ بَينَهُ وبَينَ صاحِبِهِ ، فَإِنَّ اللّه‏َ تَبارَكَ وتَعالى حَكَمٌ عَدلٌ يَأخُذُ لِلمَظلومِ مِنَ الظّالِمِ الكافى : ج ۲ ص ۳۴۴ ح ۱ .

2.. لا يَحِلُّ لِمُسلِمٍ أن يَهجُرَ أخاهُ فَوقَ ثَلاثَةِ أيّامٍ ، وَالسّابِقُ يَسبِقُ إلَى الجَنَّةِ الأمالى ، طوسى : ص ۳۹۱ ح ۸۶۰ .

3.. نَهى [رَسولُ‏اللّه‏ِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله] عَنِ الهِجرانِ . فَمَن كانَ لابُدَّ فاعِلاً فَلا يَهجُر أخاهُ أكثَرَ مِن ثَلاثَةِ أيّامٍ ؛ فَمَن كانَ مُهاجِرا لِأَخيهِ أكثَرَ مِن ذلِكَ كانَتِ النّارُ أولى بِهِ كتاب من لا يحضره الفقيه : ج ۴ ص ۱۰ ح ۴۹۶۸ .


آیین مهرورزی
18

او بر تو نعمتى دارد ؛ امّا مبادا كه اين كار را نابجا انجام دهى و يا در مورد نااهلش به كار برى.۱

۲۲.امام صادق عليه‏السلام: تا هنگامى كه دو مسلمان از يكديگر بريده‏اند، شيطان، همواره شادمان است و چون آن دو يكديگر را ديدار كنند، زانوانش [از ترس] به يكديگر مى‏خورد و [گويا] اعضايش از يكديگر جدا مى‏شود و بانگ مى‏زند: واى بر من، چه‏سان هلاك شدم؟!۲

۲۳.الكافىـ به نقل از مُفَضَّل ـ: شنيدم كه امام صادق عليه‏السلام مى‏فرمود: «هرگاه دو تَن از يكديگر بِبُرند، يكى از آن دو، سزاوار دورى [از رحمت خدا] و لعنت مى‏شود و چه بسا كه هر دوىِ آنان مستحقّ لعنت شوند».
مُعتِّب به ايشان گفت: خدا مرا قربانت كند ! اين يك [كه از برادرش بريده است]، ستمكار است. اما ستمديده چه گناهى دارد ؟
فرمود: «زيرا برادرش را به پيوند فرا نمى‏خواند و سخن [ناخوشايند]او را نشنيده نمى‏گيرد. شنيدم پدرم مى‏گفت: هرگاه دو تن نزاع كنند و يكى ديگرى را مغلوب اقتدار خود سازد،

1.. اِحمِل نَفسَكَ مِن أخيكَ عِندَ صَرمِهِ عَلَى الصِّلَةِ ، وعِندَ صُدودِهِ عَلَى اللَّطَفِ وَالمُقارَبَةِ ، وعِندَ جُمودِهِ عَلَى البَذلِ ، وعِندَ تَباعُدِهِ عَلَى الدُّنُوِّ ، وعِندَ شِدَّتِهِ عَلَى اللّينِ ، وعِندَ جُرمِهِ عَلَى العُذرِ ، حَتّى كَأَنَّكَ لَهُ عَبدٌ وكَأَنَّهُ ذو نِعمَةٍ عَلَيكَ . وإيّاكَ أن تَضَعَ ذلِكَ في غَيرِ مَوضِعِهِ ، أو أن تَفعَلَهُ بِغَيرِ أهلِهِ نهج البلاغة : نامه ۳۱ .

2.. لا يَزالُ إبليسُ فَرِحا مَا اهتَجَرَ المُسلِمانِ ، فَإِذَا التَقَيَا اصطَكَّت رُكبَتاهُ ، وتَخَلَّعَت أوصالُهُ ، ونادى : يا وَيلَهُ ، ما لَقِيَ مِنَ الثُّبورِ؟! الكافى : ج ۲ ص ۳۴۶ ح ۷ .

  • نام منبع :
    آیین مهرورزی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
    شمارگان :
    1000
تعداد بازدید : 2374
صفحه از 69
پرینت  ارسال به