مجدداً با نگارش كتابى با عنوان مثلّث برمودا فى «بحار الأنوار» الشيخ المجلسى، دراسة مفصلة لظاهرة مثلّث برمودا و الصحون الطائره و بحث خاص حول الإمام المهدى ، به بحث گزارده شد كه محلّ گفتگوهاى علمى و دينى قرار گرفت. اين كتاب ، به فارسى ترجمه شد و نقدهايى به فارسى و عربى بر اين كتاب نوشته شد.
تحليل و نقد
تا اين جا گزارشى اجمالى از منابع و مصادر اين داستان را آورديم. اينك در مقام تحليل و نقد آن بايد گفت :
۱. اتصال اين داستانها از قرن يازدهم به قرن ششم و هفتم كه زمان وقوع ادعايى آن است، قابل اثبات نيست. نقلها به صورت وِجاده۱هستند و از اعتبار لازم برخوردار نيستند.
۲. شكل و لحن قصهپردازى حاكم بر داستان، گونهاى قصهگويى را به ذهن متبادر مىكند كه با فرهنگ حديثى ما بيگانه است.
۳. جزيره مورد بحث در اين گزارشها، از جمله چيزهايى است كه حتى در دورههاى اخير و با گسترش امكانات جستجو و كاوش، اثرى از آن ديده نمىشود. در حالى كه در صورت موجود بودن مىبايد قابل تجربه حسى باشد.
۴. هيچ اثر اعتقادى بر اين مطالب بار نمىشود؛ زيرا مكان زندگى امام عليه السلام و خانواده ايشان، موضوعى تاريخى است و عقيدتى محسوب نمىشود.
موضوعات عقيدتى به سبب اهميتى كه دارند، نيازمند ادلّه معتبر براى اثبات هستند و به گفته برخى حتى مشمول ادله حجيت خبر واحد نيز نمىشوند. از اين رو، استنتاج مباحث عقيدتى از اين داستانها ممكن نيست .