63
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد سوم

كه امام عليه السلام مرا گفت، يكى اين است كه زنجيرها و ميخ‏ها اينجا ظاهر است. پس به نزديك سيد ابوالحسن الرضا شديم. چون به در سراى وى برسيديم، خدم و حشم وى را ديديم كه مرا گفتند از سحرگاه سيد ابوالحسن در انتظار توست. تو از جمكرانى؟ گفتم: بلى. من در حال به درون رفتم و سلام كردم و خدمت كردم. جواب نيكو داد و اعزاز كرد و مرا به تمكين نشاند و پيش از آن كه من حديث كنم، مرا گفت: «اى حسن مثله! من خفته بودم در خواب شخصى مرا گفت: حسن مثله، نام مردى از جمكران پيش تو آيد بامداد بايد آنچه گويد سخن او را مصدّق دارى و بر قول او اعتماد كنى كه سخن او سخن ماست. بايد كه قول او را رد نگردانى». از خواب بيدار شدم تا اين ساعت منتظر تو بودم.

حسن مثله احوال را به شرح با وى بگفت، در حال بفرمود تا اسب‏ها را زين برنهادند و بيرون آوردند و سوار شدند. چون به نزديك ده رسيدند، جعفر راعى، گلّه بر كنار راه داشت. حسن مثله در ميان گله رفت و آن بز از پس همه گوسفندان مى‏آمد، پيش حسن مثله دويد و او آن بز را گرفت كه بها به وى دهد و بز را بياورد. جعفر راعى سوگند ياد كرد كه من هرگز اين بز را نديده‏ام و در گله من نبوده است، الّا امروز كه مى‏بينم و هر چند كه مى‏خواهم كه اين بز را بگيرم، ميسّر نمى‏شود و اكنون كه پيش آمد، پس بز را همچنان كه سيّد فرموده بود در آن جايگاه آوردند و بكشتند و سيّد ابوالحسن الرضا بدين وضع آمدند و حسن مسلم را حاضر كردند و انتفاع از او بستدند و وجوه رهق را بياوردند و مسجد جمكران را به چوب بپوشانيدند و سيّد ابوالحسن الرضا زنجيرها و ميخ‏ها را به قم برد و در سراى خود گذاشت. همه بيماران و صاحب‏علّتان مى‏رفتند و خود را در زنجير مى‏ماليدند. خداى تعالى شفاى عاجل مى‏داد و خوش مى‏شدند و ابو الحسن محمّد بن حيدر گويد كه به استفاضه شنيدم كه سيّد ابو الحسن الرضا مدفون است در موسويان به شهر قم و بعد از آن فرزندى از آنِ وى را بيمارى نازل شد و وى در خانه شد و سر


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد سوم
62

آخر بخواند و در ركعت دويّم نيز به همين طريق بگذارد و تسبيح در ركوع و سجود، هفت بار بگويد و چون نماز تمام كرده باشد، تهليل بگويد و تسبيح فاطمه زهرا عليها السلام و چون از تسبيح فارغ شود، سر به سجده نهد و صدبار صلوات بر پيغمبر و آلش - صلوات اللَّه عليهم - بفرستد» و اين نقل، از لفظ مبارك امام عليه السلام است كه: «فمن صلّاهما فكأنّما صلّى فى البيت العتيق؛ يعنى هر كه اين دو ركعت نماز بگذارد، همچنين باشد كه دو ركعت نماز در كعبه گذارده باشد».
حسن مثله جمكرانى گفت كه: من چون اين سخن بشنيدم، گفتم با خويشتن كه گويا اين موضع است كه مى‏پندارى: «انما هذا المسجد للإمام صاحب الزمان» و اشارت بدان جوان كردم كه در چهار بالش نشسته بود. پس آن جوان به من اشارت كرد كه برو. من بيامدم. چون پاره‏اى راه بيامدم، ديگر باره مرا باز خواندند و گفتند: بُزى در گله جعفر كاشانى راعى است. بايد آن بز را بخرى. اگر مردم ده بها نهند، بخر و اگر نه، تو از خاصه خود بدهى و آن بز را بياورى و بدين موضع بكشى فردا شب. آن گاه روز هجدهم ماه مبارك رمضان، گوشت آن بز را بر بيماران و كسى كه علتى داشته باشد سخت، انفاق كنى كه حق تعالى همه را شفا دهد و بُز ابلق [است‏] و موى‏هاى بسيار دارد و هفت علامت دارد: سه بر جانى (كذو الدرهم) سياه و سفيد همچون درم‏ها پس رفتم. مرا ديگر باره باز گردانيد و گفت: هفتاد روز يا هفت روز ما اين جاييم اگر بر هفت روز حمل كنى، دليل كند بر شب قدر كه بيست و سيم است و اگر بر هفتاد حمل كنى، شب بيست و پنجم ذى القعدة الحرام بود و روز بزرگوارى است.
پس حسن مثله گفت: من بيامدم و تا خانه آمدم و همه شب در آن انديشه بودم تا صبح اثر كرد. فرض بگذاردم و نزديك على المنذر آمدم و آن احوال با وى بگفتم. او با من بيامد رفتم بدان جايگاه كه مرا شب برده بودند. پس گفت باللَّه نشان و علامتى

  • نام منبع :
    دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد سوم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری محمّد کاظم طباطبایی و جمعی از پژوهشگران، ترجمه: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 7089
صفحه از 409
پرینت  ارسال به