393
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد سوم

۶۵۳.الغيبة ، طوسى‏- با سندش به نقل از ابو عبد اللَّه بن غالب، پدر يا عموى همسر ابو الحسن بن ابى طيّب - : من كسى عاقل‏تر از شيخ ابو القاسم حسين بن روح نديده‏ام. يادم مى‏آيد روزى در خانه ابن بشار۱بوديم او نزد خليفه (المقتدر باللَّه) و مادرش جايگاه والايى داشت و عموم مردم نيز او را بزرگ مى‏داشتند و شيخ ابو القاسم نيز از سر تقيّه و هراس ، در مجلس وى حضور مى‏يافت.
به ياد دارم كه دو تن با هم مناظره مى‏كردند. يكى از آنها ادّعا مى‏كرد كه برترين مردم پس از پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله، اوّل ابو بكر است، سپس عمر و پس از او على، و ديگرى مى‏گفت: على از عمر ، برتر است، و كلام ميان آنها بالا گرفت. ابو القاسم گفت: آنچه اصحاب پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بر آن اتّفاق كرده‏اند، تقديم صدّيق و پس از او فاروق و آن گاه عثمان ذو النورين و سپس علىّ وصى است . محدّثان نيز بر اين عقيده اند و صحيح نزد ما نيز همين است.
حاضران در مجلس از اين گفته در شگفت ماندند و عموم حاضران ، او را بر بالاى سرشان نشاندند و دعا در حقّ او و طعنه به كسانى كه او را متّهم به رافضى بودن مى‏كردند، فراوان شد؛ امّا من خنده‏ام گرفت و پيوسته خود را نگاه داشتم و جلوى خنده‏ام را گرفتم . و آستينم را روى دهانم گذاشتم تا مبادا رسوايى به بار آورم و آن گاه از مجلس بيرون پريدم . شيخ ابو القاسم مرا ديد و متوجّه شد و چون به خانه‏ام رسيدم و جاى گرفتم، ديدم در مى‏زنند. بدون فاصله در را باز كردم. ديدم شيخ ابو القاسم حسين بن روح است كه سوار بر استرش، از مجلس ، مستقيم و بدون آن كه به خانه‏اش برود، خود را به من رسانده است. او به من گفت: اى ابو عبد اللَّه! خداوند ، تأييدت كند! چرا خنديدى؟ مى‏خواستى به من اعلام بدارى كه آنچه را گفتم ، گويى حق نمى‏دانى؟
گفتم: نزد من همين گونه است.
به من گفت: اى شيخ! پروا كن و من تو را حلال نمى‏كنم، كه اين سخن را از من بزرگ مى‏شمارى؟
گفتم: سَرور من! مردى كه خود را همراه و وكيل امام مى‏داند و اين سخن (برترى ابو بكر بر على) را بگويد، خنده‏دار و شگفت‏آور نيست!؟
شيخ ابو القاسم به من گفت: به جانت سوگند، اگر دوباره بگويى، با تو قهر خواهم كرد . آن گاه با من خداحافظى نمود و رفت .۲

1.متن حديث از اين جا تا يك سطر، تصحيفاتى دارد ، مانند «بشار» به جاى «يسار» و «السيّدة» به جاى «السيّد» كه در نسخه‏هاى ديگر كتاب الغيبة آمده و مطابق همان‏ها نيز ترجمه شده است . (م)

2.الغيبة ، طوسى : ص ۳۸۴ ح ۳۴۷ ، بحار الأنوار : ج ۵۱ ص ۳۵۶ .


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد سوم
392

۶۵۳.الغيبة للطوسي : رَوى‏ أبونَصرٍ هِبَةُ اللَّهِ بنُ مُحَمَّدٍ ، قالَ : حَدَّثَني أبو عَبدِ اللَّهِ بنُ غالِبٍ حَموُ أبِي الحَسَنِ بنِ أبِي الطَّيِّبِ ، قالَ : ما رَأَيتُ مَن هُوَ أعقَلُ مِنَ الشَّيخِ أبِي القاسِمِ الحُسَينِ بنِ روحٍ ، ولَعَهدي بِهِ يَوماً في دارِ ابنِ يَسارٍ۱ ، وكانَ لَهُ مَحَلٌّ عِندَ السَّيِّدِ۲ وَالمُقتَدِرِ عَظيمٌ ، وكانَتِ العامَّةُ أيضاً تُعَظِّمُهُ ، وكانَ أبُوالقاسِمِ يَحضُرُ تَقِيَّةً وخَوفاً .
وعَهدي بِهِ وقَد تَناظَرَ اثنانِ ، فَزَعَمَ واحِدٌ أنَّ أبا بَكرٍ أفضَلُ النّاسِ بَعدَ رَسولِ اللَّهِ صلى اللّه عليه و آله ثُمَّ عُمَرُ ثُمَّ عَلِيٌّ ، وقالَ الآخِرُ : بَل عَلِيٌّ أفضَلُ مِن عُمَرَ ، فَزادَ الكَلامُ بَينَهُما . فَقالَ أبُوالقاسِمِ رضى اللّه عنه : الَّذِي اجتَمَعَتِ الصَّحابَةُ عَلَيهِ هُوَ تَقديمُ الصِّدّيقِ ، ثُمَّ بَعدَهُ الفاروقُ ، ثُمَّ بَعدَهُ عُثمانُ ذُو النّورَينِ ، ثُمَّ عَلِيٌّ الوَصِيُّ ، وأَصحابُ الحَديثِ عَلى‏ ذلِكَ ، وهُوَ الصَّحيحُ عِندَنا ، فَبَقِيَ مَن حَضَرَ المَجلِسَ مُتَعَجِّباً مِن هذَا القَولِ ، وكانَ العامَّةُ الحُضورُ يَرفَعونَهُ عَلى‏ رُؤُوسِهِم ، وكَثُرَ الدُّعاءُ لَهُ وَالطَّعنُ عَلى‏ مَن يَرميهِ بِالرَّفضِ .
فَوَقَعَ عَلَيَّ الضِّحكُ فَلَم أزَل أتَصَبَّرُ وأَمنَعُ نَفسي ، وأَدُسُّ كُمّي في فَمي ، فَخَشيتُ أن أفتَضِحَ ، فَوَثَبتُ عَنِ المَجلِسِ ونَظَرَ إلَيَّ فَفَطَنَ بي ، فَلَمّا حَصَلتُ في مَنزِلي فَإِذا بِالبابِ يَطرُقُ ، فَخَرَجتُ مُبادِراً فَإِذا بِأَبِي القاسِمِ الحُسَينِ بنِ روحٍ رضى اللّه عنه راكِباً بَغلَتَهُ قَد وافاني مِنَ المَجلِسِ قَبلَ مُضِيِّهِ إلى‏ دارِهِ ، فَقالَ لي : يا أبا عَبدِ اللَّهِ ، أيَّدَكَ اللَّهُ لِمَ ضَحِكتَ ، فَأَرَدتَ أن تَهتِفَ بي كَأَنَّ الَّذي قُلتُهُ عِندَكَ لَيسَ بِحَقٍّ ؟ فَقُلتُ : كَذاكَ هُوَ عِندي .
فَقالَ لي : اِتَّقِ اللَّهَ أيُّهَا الشَّيخُ ، فَإِنّي لا أجعَلُكَ في حِلٍّ ، تَستَعظِمُ هذَا القَولَ مِنّي ، فَقُلتُ : يا سَيِّدي ، رَجُلٌ يَرى‏ بِأَنَّهُ صاحِبُ الإِمامِ ووَكيلُهُ يَقولُ ذلِكَ القَولَ لا يُتَعَجَّبُ مِنهُ ولا يُضحَكُ مِن قَولِهِ هذا ؟ ! فَقالَ لي : وحَياتِكَ ، لَئِن عُدتَ لَأَهجُرَنَّكَ . ووَدَّعَني وَانصَرَفَ .

1.في بعض النسخ «ابن بشار» والظاهر أنه محمّد بن ابوالقاسم بن محمّد بن بشار المتوفى سنة ۳۲۸. (هامش المصدر) .

2.في بعض النسخ: «السيدة» و هي أمّ المتوكل.

  • نام منبع :
    دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد سوم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری محمّد کاظم طباطبایی و جمعی از پژوهشگران، ترجمه: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 7185
صفحه از 409
پرینت  ارسال به