391
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد سوم

۶۵۰.كمال الدين‏- به نقل از محمّد بن على مَتّيل - : زنى به نام زينب از اهالى آبه‏۱ كه همسر محمّد بن عِبديل آبه‏اى بود، سيصد دينار همراه داشت و نزد عمويم جعفر بن محمّد بن مَتّيل آمد و گفت: دوست دارم اين مال را به دست خودم به ابو القاسم بن روح تحويل دهم. از اين رو عمويم مرا همراه او فرستاد تا مترجم ميان او [كه زبانش فارسى بود] و شيخ ابو القاسم [كه عرب‏زبان بود] باشم.
هنگامى كه آن زن بر ابو القاسم - كه خدا از او خشنود باشد - وارد شد ، شيخ با همان زبان شيواى آبه‏اى با او سخن گفت و به او گفت: «چونى؟ چگونه‏اى؟ بچّه‏هايت چه طورند؟» . بدين ترتيب ، زن از ترجمه بى‏نياز شد و مال را تحويل داد و باز گشت .۲

۶۵۱.الغيبة ، طوسى‏- با سندش به نقل از ابو الحسن بن كبرياى نوبختى - : به شيخ ابو القاسم خبر رسيد كه يكى از حاجبان او بر درگاه اوّل، معاويه را لعن كرده و او را دشنام داده است. از اين رو فرمان داد كه او را برانند و از خدمت وى بيرونش كنند . مدّتى طولانى آن فرد، همواره درخواست بازگشت داشت؛ امّا - به خدا سوگند - شيخ ابو القاسم ، او را به خدمت خويش باز نگرداند، و يك نفر از خاندانش او را پذيرفت و وى را به كارى گماشت، و همه اينها به خاطر تقيّه بود.۳

۶۵۲.الغيبة ، طوسى‏- با سندش به نقل ابو احمد درانويه ابرص كه خانه‏اش در دروازه قراطيس (كاغذها) بود - : من و برادرانم كه اهل خريد و فروش بودند ، بر ابو القاسم حسين بن روح وارد مى‏شديم و با او معامله مى‏كرديم و ما اگر ده نفر بوديم، نُه نفر ، او را لعنت مى‏كرديم و يك تن ترديد مى‏كرد؛ امّا پس از آن كه بيرون مى‏آمديم، نُه نفر ، دوستى با او را موجب تقرّب به خداوند مى‏دانستند و يك نفر چيزى نمى‏گفت؛ زيرا فضايل صحابه را كه نقل مى‏كرديم، همپاى ما مى‏آمد و آنچه را ما نقل نمى‏كرديم، به خاطر خوبى‏اش، از زبان او مى‏نوشتيم.۴

1.آبه، روستايى ميان قم و ساوه است كه «آوه» نيز ناميده مى‏شود . (م)

2.كمال الدين : ص ۵۰۳ ح ۳۴ ، الغيبة ، طوسى : ص ۳۲۱ ح ۲۶۸ ، الخرائج و الجرائح : ج ۳ ص ۱۱۲۱ ح ۳۸ ، بحار الأنوار : ج ۵۱ ص ۳۳۶ ح ۶۲ .

3.الغيبة ، طوسى : ص ۳۸۵ ح ۳۴۸ ، بحار الأنوار : ج ۵۱ ص ۳۵۷ .

4.الغيبة ، طوسى : ص ۳۸۶ ح ۳۴۹ ، بحار الأنوار : ج ۵۱ ص ۳۵۷ .


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد سوم
390

۶۵۰.كمال الدين : أخبَرَنا مُحَمَّدُ بنُ عَلِيِّ بنِ مَتّيلٍ قالَ : كانَتِ امرَأَةٌ يُقالُ لَها : زَينَبُ ، مِن أهلِ آبَةَ۱ - وكانَتِ امرَأَةَ مُحَمَّدِ بنِ عِبديلٍ الآبِيِّ - مَعَها ثَلاثُمِئَةِ دينارٍ ، فَصارَت إلى‏ عَمّي جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدِ بنِ مَتّيلٍ وقالَت : اُحِبُّ أن اُسَلِّمَ هذَا المالَ مِن يَدي‏۲ إلى‏ يَدِ أبِي القاسِمِ بنِ روحٍ رضى اللّه عنه ، قالَ : فَأَنفَذَني مَعَها اُتَرجِمُ عَنها .
فَلَمّا دَخَلَت عَلى‏ أبِي القاسِمِ رَضِيَ اللَّهُ عَنهُ ، أقبَلَ يُكَلِّمُها بِلِسانٍ آبِيٍّ فَصيحٍ ، فَقالَ لَها : «زينب چونا خويذا ، كوابذا ، چون استه» ، ومَعناهُ : كَيفَ أنتِ ، وكَيفَ كُنتِ ، وما خَبَرُ صِبيانِكِ ؟ قالَ : فَاستَغنَت عَنِ التَّرجِمَةِ ، وسَلَّمَتِ المالَ ، ورَجَعَت .

۶۵۱.الغيبة للطوسي : قالَ أبونَصرٍ هِبَةُ اللَّهِ بنُ مُحَمَّدٍ : حَدَّثَني أبُوالحَسَنِ بنُ كِبرِياءَ النَّوبَختِيُّ ، قالَ : بَلَغَ الشَّيخَ أبَا القاسِمِ رضى اللّه عنه أنَّ بَوّاباً كانَ لَهُ عَلَى البابِ الأَوَّلِ قَد لَعَنَ مُعاوِيَةَ وشَتَمَهُ ، فَأَمَرَ بِطَردِهِ وصَرفِهِ عَن خِدمَتِهِ ، فَبَقِيَ مُدَّةً طَويلَةً يَسأَلُ في أمرِهِ فَلا وَاللَّهِ ما رَدَّهُ إلى‏ خِدمَتِهِ ، وأَخَذَهُ بَعضُ الأَهلِ فَشَغَلَهُ مَعَهُ ، كُلُّ ذلِكَ لِلتَّقِيَّةِ .

۶۵۲.الغيبة للطوسي : قالَ أبونَصرٍ هِبَةُ اللَّهِ : حَدَّثَني أبوأحمَدَ درانويه الأَبرَصُ الَّذي كانَت دارُهُ في دَربِ القَراطيسِ ، قالَ : قالَ لي : إنّي كُنتُ أنَا وإخوَتي نَدخُلُ إلى‏ أبِي القاسِمِ الحُسَينِ بنِ روحٍ رضى اللّه عنه نُعامِلُهُ ، قالَ : وكانوا باعَةً ، ونَحنُ مَثَلاً عَشَرَةٌ ، تِسعَةٌ نَلعَنُهُ وواحِدٌ يُشَكِّكُ ، فَنَخرُجُ مِن عِندِهِ بَعدَما دَخَلنا إلَيهِ تِسعَةٌ نَتَقَرَّبُ إلَى اللَّهِ بِمَحَبَّتِهِ وواحِدٌ واقِفٌ ، لِأَ نَّهُ كانَ يُجارينا مِن فَضلِ الصَّحابَةِ ما رَوَيناهُ وما لَم نَروِهِ ، فَنَكتُبُهُ لِحُسنِهِ عَنهُ رضى اللّه عنه .

1.آبة : بليدة تقابل ساوه تعرف بين العامة بآوه (معجم البلدان : ج ۱ ص ۵۰) .

2.في المصدر : «من يد» والتصويب من المصادر الاُخرى .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد سوم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری محمّد کاظم طباطبایی و جمعی از پژوهشگران، ترجمه: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 7317
صفحه از 409
پرینت  ارسال به