وفات
حسين بن روح نوبختى، پس از ۲۱ سال نيابت خاصّ امام مهدى عليه السلام در شعبان سال ۳۲۶ق رحلت كرد و در مقبره نوبختيان به خاك سپرده شد.۱ او قبل از مرگ خويش على بن محمّد سمرى را به امر امام مهدى عليه السلام به عنوان نايب چهارم ايشان معرفى كرد.
۶۲۸.الغيبة ، طوسى- به سندش به نقل از ابو العبّاس بن نوح۲ - : نوشتهاى به خطّ محمّد بن نفيس۳ ديدم كه آن را در اهواز نگاشته بود كه : «نخستين نامهاى كه از ابو القاسم [حسين بن روح ]آمد ، چنين بود: "او را مىشناسيم. خداوند ، نيكى و رضوانش را به او بنماياند و توفيق و سعادت را نصيبش سازد! ما از نامهاش آگاه شديم و او در آنچه متصدّى آن است، مورد اعتماد ماست . او نزد ما منزلت و جايگاهى دارد كه خشنودش مىكند . خداوند بر احسانش به او بيفزايد ! همانا خداوند ، سرپرستى توانمند است . ستايش ، ويژه خداى بىهمتاست، و خدا بر پيامبرش، محمّد ، و خاندانش درود و سلامى فراوان بفرستد". اين نامه روز يكشنبه، شش روز از شوّال سال سيصد و پنج گذشته، رسيد» .۴
۶۲۹.الغيبة ، طوسى- به نقل از اُمّ كلثوم، دختر ابو جعفر عَمرى - : ابو القاسم حسين بن روح، سالهاى فراوان، وكيل ابو جعفر عَمرى بود ، به املاكش سركشى مىكرد و اخبار محرمانهاش را به سركردگان شيعه مىرساند و آن اندازه به او نزديك بود و با وى اُنس داشت كه ابو جعفر حتّى آنچه را ميان او و كنيزانش مىگذشت ، به او مىگفت، و ابو جعفر ، ماهانه سى دينار روزى مقرّر او كرده بود و اين افزون بر مبالغى بود كه بزرگان و سركردگان شيعه مانند خاندان فرات و غير ايشان به خاطر مقام و جايگاه والا و بلندش نزد شيعه به او مىرساندند . از اين رو ، ابو القاسم نزد شيعيان ، جايگاه والاترى يافت ؛ زيرا مىديدند چگونه پدرم (ابو جعفر عَمرى) او را از خواصّ خود قرار داده و وى را نزد آنان مورد اعتماد شمرده و فضيلت، ديندارى و تحمّلش را نسبت به اين امر ، نشر داده است . از اين رو زمينه در همان روزگار حيات پدرم برايش آماده شد تا آن كه در وصيّتش، به جانشينى او تصريح شد . بدين جهت ، كسى در كار او شك و اختلاف نكرد، مگر كسى كه از اوّل به كار پدرم، ناآگاه بود، هر چند كسى را از شيعه نمىشناسم كه در او ترديد كرده باشد، و اين را از چند تن از نوبختيان - كه خدا رحمتشان كند - مانند ابو الحسن بن كبرياء و غير او شنيدهام.۵
1.الغيبة ، طوسى: ص ۳۸۶.
2.احمد بن على بن عبّاس سيرافى: نجاشى مىگويد: «وى ساكن بصره بود. ثقه، دقيق در نقل روايت، فقيه و آگاه به حديث و روايت است و استاد و شيخ ماست و از او بهره بردهايم. كتابهاى فراوان دارد ، از جمله: المصابيح فى ذكر من روى عن الائمّة عليهم السلام لكلّ إمام» (ر. ك : رجال النجاشى: ج ۱ ص ۲۲۶ ش ۲۰۷) .
3.ابو الفرج محمّد بن مظفّر بن نفيس مصرى: فقيه و از مشايخ صدوق است كه از او در توقيعات كتاب كمال الدين ، روايت كرده است (ر. ك: ج ۳ ص ۳۷۲ ح ۶۴۱ مستدركات علم رجال الحديث: ج ۷ ص ۳۳۱ ش ۱۴۵۱۱، معجم رجال الحديث: ج ۱۸ ص ۲۷۹ ش ۱۱۸۳۰) .
4.الغيبة ، طوسى : ص ۳۷۲ ح ۳۴۴ (با سند صحيح) ، بحار الأنوار : ج ۵۱ ص ۳۵۶ .
5.الغيبة ، طوسى : ص ۳۷۲ ح ۳۴۳ ، بحار الأنوار : ج ۵۱ ص ۳۵۵ .