شخصيت علمى
حسين بن روح را مفتىِ شيعيان معرفى كردهاند۱ كه نشانگر جايگاه علمى اوست. او كتابى با عنوان التأديب نيز نگاشته است. گفتنى است كه حسين بن روح، كتابى را با عنوان كتاب التأديب بر عالمان قم عرضه كرده و نظر آنان را نسبت به آن جويا شده است. آنان نيز تمام كتاب را به جز يك مورد، تأييد كردهاند.۲ برخى اين كتاب را كتابى بجز كتاب التأديب حسين بن روح برشمردهاند.۳در هر صورت ، نكته مهم، استفاده از شيوه عالمانه و مقبول در عرضه سخن و كتاب بر عالمان دين و نهادينه ساختن مراجعه به عالمان از اين عرضه معلوم مىشود ؛ خواه كتاب التأديب نگاشته حسين بن روح باشد يا كتاب ديگرى باشد .
حوادث دوران نيابت
سالهاى آغازين نيابت حسين بن روح به آرامش سپرى شد بويژه تا زمانى كه خاندان آل فرات ، وزارت عبّاسيان را در اختيار داشتند. در سال ۳۱۲ق و در پى كنار نهاده شده آل فرات و دستگيرى و زندانى شدن آنها به اتّهام همكارى با قرامطه،۴ حوادثى پديد آمد كه به اختفا و سپس حبس حسين بن روح انجاميد.۵ او در سالهاى ۳۱۲ تا ۳۱۷ق درزندان به سر برد. در اين زمان، يكى از نزديكترين افراد به او يعنى محمّد بن على شلمغانى، منحرف شد و براى خود، ادّعاى نيابت كرد و نيابت حسين بن روح را انكار نمود.۶
انحراف شلمغانى بويژه در ايّام حبس حسين بن روح، از مهمترين حوادث در سازمان وكالت بوده است.۷ در سال ۳۱۷ق، پس از كودتاى سپاهيان عليه مقتدر عبّاسى ، خليفه به زندان افتاد و زندانيان پيشين آزاد شدند .۸ پس از آزادى حسين بن روح از زندان و قدرت گرفتن برخى از افراد خاندان نوبختى در دربار عبّاسى و سپاه ،۹ او اقتدار و موقعيت پيشين خود را به دست آورد .
حسين بن روح، به تصريح موافقان و مخالفان ، از مهمترين و عاقلترين افراد دوره خويش بود و در ميان مردم و حتّى دربار خلافت ، عزّت و احترام ويژه داشت .۱۰
رفتار حسين بن روح بويژه در ارتباط با باورهاى عمومى اهل سنّت، بسيار محتاطانه بود. او دربان خويش را به سبب لعن كردن معاويه، از كار بركنار نمود۱۱ و با اهل سنّت به آرامى و تساهل برخورد مىكرد.۱۲ اين شيوه، سبب شد كه او اقتدار و وجاهت لازم براى راهبرىِ نظام شيعى را در ميان حكومت و اهل سنّت به دست آورد.
1.سير أعلام النبلاء : ج ۱۵ ص ۲۲۲ - ۲۲۴ .
2.ر . ك : ص ۳۶۷ ح ۶۳۸ .
3.ر . ك : جرعهاى از دريا : ج ۱ ص ۱۷۵ (آية اللَّه شبيرى زنجانى در باره كتاب عرضه شده به علماى قم و اين كه آيا اين كتاب به قلم حسين بن روح بوده است ترديد كردهاند) .
4.ر . ك : تجارب الاُمم : ج ۱ ص ۱۲۰ - ۱۲۷ .
5.تاريخ الإسلام : ج ۲۵ ص ۱۹۰ .
6.تاريخ الطبرى : ص ۱۲۲ .
7.ر . ك : ج ۴ ص ۹۷ (فصل چهارم / محمّد بن على شلمغانى) .
8.تاريخ الإسلام : ج ۵ ص ۱۹۱ .
9.ر . ك : خاندان نوبختى : ص ۱۸۱ - ۱۹۳ .
10.ر . ك : تاريخ الإسلام : ج ۲۵ ص ۱۹۱ .
11.الغيبة ، طوسى: ص ۳۸۵ ح ۳۴۸.
12.الغيبة ، طوسى: ص ۳۸۴ ح ۳۴۷.