منتقل مىكردند. گاه وكيلان جزء يا وكلاى موقوفات، شخصاً به مركز منطقه و يا بغداد - مركز نهاد وكالت - مىرفتند و گاه نمايندگانى را براى ارسال اموال و يا مكتوبات، اعزام مىكردند.
عملكرد وكيلان ارشد، جزء و موقوفات، از طرف افراد ارشد و گاه شخص امام عليه السلام بررسى مىشد و گاه به مؤاخذه و بازخواست آنها منجر مىگشت. اختلاف بين وكيلان رده پايين بويژه در مناطق مشترك نيز به وسيله مقامات بالاتر و گاه امام عليه السلام حلّ و فصل مىشد.
ظاهراً نصب نايب خاص و وكلاى ارشد، با توقيع مستقيم امام عليه السلام انجام مىشد. اين امر بويژه در مواردى كه وكيل منطقه از دنيا مىرفت و وكيل جديد جايگزين او مىگشت، اهمّيت مىيافت. گزارشهاى جالبى از انتصاب ابوعلى بن راشد، پس از على بن حسين بن عبدربه - وكيل امام عليه السلام در مدائن و اطراف بغداد - در دست است.۱
همچنين در نصب ابراهيم بن عبده به عنوان وكيل منطقه نيشابور، توقيعات چندى صادر شده است كه حاكى از اختلاف نظر در محدوده جغرافيايى وكيلان جزء آن منطقه است .۲
۴. ويژگىهاى وكيلان
جايگاه وكيلان و كارگزاران نهاد وكالت در ميان مردم به عنوان حلقه وصل امام و مردم، اقتضا مىكرد كه آنان از ويژگىهايى فراتر از ديگران برخوردار باشند؛ ويژگىهايى همچون: عدالت و وثاقت، مديريت، رازدارى و پنهانكارى، وجاهت اجتماعى، اعتقاد به كار تشكيلاتى، كاردانى، نظم و انضباط، احتياط، علم، قداست، ورع و تقوا و... از لوازم كارگزاران نهاد وكالت بوده است.