كاهش مراجعه مردم به امام عليه السلام سبب مصون ماندن آنان از تعقيب مأموران حكومتىاى مىشد كه بيت امام عليه السلام را تحت نظر داشتند. بدين سبب، زمانى كه خفقان سياسى شدّت مىگرفت، به دستور امام، تمام ملاقاتها لغو مىشد و گاه افراد مراجعه كننده از مراجعه به وكيلان نيز منع مىشدند.۱
۳. ساختار نهاد وكالت
اصطلاح نهاد وكالت - كه در اين نوشتار از آن استفاده مىشود - ، نشاندهنده ساختارى تشكيلاتى و منضبط است. اگر چه به سبب ابتدايى بودن آن تشكيلات ، در توصيف آن، از عبارت «سازمان» نمىتوان استفاده كرد؛ زيرا تعريف سازمان در حوزه ادارى معاصر، به گونهاى است كه نهادهاى ابتدايىِ دوره كهن را در برنمىگيرد.
نهاد وكالت در آغاز، ساختارى ساده و بسيط داشت؛ ولى پس از سال دويست هجرى و بويژه در دوره امام هادى عليه السلام و امام عسكرى عليه السلام ، ساختارى منضبط و تشكيلاتى يافت. امام عليه السلام در رأس هرم قرار داشت و نايب خاص، پس از ايشان قرار مىگرفت. در رده بعدى، وكلاى ارشد قرار داشتند كه منطقه بزرگى را (مثل منطقه شمال ايران از رى تا خراسان) تحت پوشش داشتند. سپس نوبت به وكلاى جزء مىرسيد كه معمولاً در نواحى دوردست و زير نظر وكلاى ارشد به فعاليت مىپرداختند. وكلاى ارشد و وكيلان جزء، در منطقه خود مقيم بودند. وكيلان موقوفات نيز در مناطقى كه اموال وقفى وجود داشت، در كنار وكيلان جزء قرار مىگرفتند.
افزون بر وكيلان گفته شده، گاه نمايندگانى از سوى رهبرى نهاد به صورت سيّار به مناطق متفاوت اعزام مىشدند و اموال جمعآورى شده نزد وكيلان را به مركز،