۵۸۸.كمال الدين- با سندش به نقل از محمّد اَزدى - : از سَرورم امام موسى كاظم عليه السلام در باره سخن خداى عزّ و جلّ «نعمتهاى ظاهرى و باطنىاش را بر شما ارزانى داشت» پرسيدم .
فرمود: «نعمت ظاهرى، امام آشكار است و نعمت باطنى، امام ناپيدا».
به ايشان گفتم: آيا ميان امامان ، كسى ناپيدا مىشود؟
فرمود: «آرى، وجود مباركش از ديدگان مردم ، ناپيدا مىشود؛ اما يادش از دلهاى مؤمنان نمىرود و او دوازدهمين امام از ما اهل بيت است» .۱
۵۸۹.الكافى- با سندش به نقل از ابو اسحاق سبيعى ، از برخى از ياران مورد اعتماد امير مؤمنان عليه السلام - : امير مؤمنان عليه السلام اين سخنرانى را بر منبر كوفه انجام داد و نوشت شد : «بار خدايا! تو را ناگزير ، حجّتهايى در زمينت بايد؛ حجّتى از پىِ حجّتى بر خلقت ، كه آنان را به دين تو رهبرى كنند و دانشِ تو را به آنان بياموزند تا پيروانِ دوستانت پراكنده نشوند؛ خواه اين حجّت ، آشكار باشد و نافرمانروا ، و خواه پنهان و در انتظار. اگر چه جسمش، در حال آتشبس مردم [با دشمن]، از آنان پنهان باشد ، امّا دانش ديرين و منتشر آنان ، از مردم ، نهان نيست و آدابشان ، در دلهاى مؤمنان ، پا برجاست و به آنها عمل مىكنند» .
ايشان در جاى ديگر اين سخنرانى مىفرمايد : «اينان چه اندك اند! به همين جهت است كه بساط دانش جمع مىشود ، وقتى حاملانى نباشند كه آن را نگه دارند ، و آن گونه كه از علما شنيدهاند ، روايتش كنند و دانش آنان را تصديق كنند . بار خدايا! من مىدانم كه بساط علم ، يكپارچه برچيده نمىشود و مايههاى آن ، از ميان نمىرود و تو زمينت را از حجّتى براى خودت بر خلقت ، خالى نمىگذارى - چه حجّتى آشكار ، امّا نافرمانروا و چه ترسان و گمنام - تا حجّت تو از بين نرود و دوستانت - پس از آن كه هدايتشان نفرمودى - گمراه نشوند؛ امّا اينان كجايند؟ و چندند؟ آنان به شماره ، كمترين اند و [ليكن ]پُرارجترين كسان نزد خدايند» .۲