149
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد سوم

۵۳۵.كمال الدين‏- با سندش به نقل از احمد بن اسحاق بن سعد اشعرى‏۱ - : بر ابو محمّد ، امام حسن عسكرى عليه السلام وارد شدم و مى‏خواستم از جانشينِ پس از او بپرسم كه بدون مقدمّه فرمود: «اى احمد بن اسحاق! خداوند - تبارك و تعالى - زمين را از آغاز خلقت آدم عليه السلام تا قيام قيامت ، از حجّت خداوند بر خلقش، خالى نمى‏گذارد و به خاطر او بلا را از اهل زمين ، دور مى‏كند و باران فرو مى‏فرستد و بركات زمين را بيرون مى‏كشد».
به ايشان گفتم: اى فرزند پيامبر خدا! امام و جانشينِ پس از تو كيست؟
ايشان به سرعت برخاست و به درون اتاق رفت و سپس بيرون آمد ، در حالى كه پسرى سه‏ساله بر دوشش بود و صورت او ، ماه شب چهارده مى‏نمود . آن گاه به من فرمود: «اى احمد بن اسحاق! اگر نزد خداى عزّ و جلّ و حجّت‏هاى او ، محترم و عزيز نبودى، اين فرزندم را به تو نشان نمى‏دادم. او همنام و هم‏كنيه پيامبر خداست . او زمين را از عدل و داد پر مى‏كند، همان گونه كه از ظلم و ستم پر شده است. اى احمد بن اسحاق ! او در اين امّت ، مانند خضر و ذو القرنين است. به خدا سوگند ، او چنان غايب مى‏شود كه تنها كسى از هلاك شدن نجات مى‏يابد كه خداى عزّ و جلّ او را بر اعتقاد به امامتش استوار و در آن روزگار به دعا براى تعجيل در فَرَجش، موفّق بدارد».
پرسيدم : اى مولاى من! آيا نشانه‏اى هست كه دلم به آن آرام گيرد؟ آن كودك سه‏ساله با زبان شيواى عربى گفت: «من باقى نهاده [حجّت‏هاى ]خدا در زمين و انتقام گيرنده از دشمنان خدا هستم . اى احمد بن اسحاق ! پس از رسيدن به اصل، دنبال نشانه مگرد» .
شاد و خوش حال بيرون آمدم و فردا دوباره به سوى امام عليه السلام باز گشتم و به ايشان گفتم: از منّتى كه ديروز بر من نهادى، بسى خوش حالم ؛ اما سنّت خضر و ذو القرنين چيست كه در او نيز جارى است؟
فرمود: «به درازا كشيدن غيبت، اى احمد!».
گفتم: اى فرزند پيامبر خدا ! آيا غيبتش به درازا مى‏كشد؟
فرمود: «به خدايم سوگند، آرى ، تا آن‏جا كه بيشتر باورمندان به اين امر، از آن باز مى‏گردند و تنها كسى مى‏ماند كه خداى عزّ و جلّ پيمان ولايت ما را از او ستانده و ايمان را در دلش استوار كرده و با روحى از جانب خودش او را تأييد كرده است. اى احمد بن اسحاق ! اين امرى از امور خدا، رازى از رازهاى خدا و امرى نهان از نهان‏هاى خداوند است . پس آنچه را به تو عطا كردم ، بگير و پنهان بدار و از سپاس‏گزاران باش تا فردا در عليّين با ما باشى» .
شيخ صدوق، مؤلّف كتاب كمال الدين ، مى‏نويسد: اين حديث را جز از على بن عبد اللَّه ورّاق نشنيدم . دست‏خطّ او را ديدم و در باره آن از او پرسيدم. او آن را از سعد بن عبد اللَّه ، از احمد بن اسحاق - كه خدا از او خشنود باد - به همان گونه كه آوردم، برايم نقل كرد.۲

1.ابو على احمد بن اسحاق بن عبد اللَّه اشعرى: بزرگ اهالى قم، نماينده آنان و فردى ثقه بود و احاديثى در شأن و صلاحيت او وارد شده است. وى از امام جواد عليه السلام و امام هادى عليه السلام روايت نقل كرده و از اصحاب خاصّ امام عسكرى عليه السلام است. توفيق زيارت امام مهدى عليه السلام را داشته است (ر. ك : ج ۵ ص ۹۲ ح ۸۱۰ و اين افراد) رجال النجاشى: ج ۱ ص ۲۳۴ ش ۲۲۳ و رجال الطوسى : ص ۳۹۷ ش ۵۸۱۷ و الفهرست ، طوسى: ص ۷۰ ش ۷۸ و رجال الكشّى : ج ۲ ص ۸۳۱ ش ۱۰۵۱ - ۱۰۵۳).

2.كمال الدين : ص ۳۸۴ ح ۱ (با سند معتبر) ، إعلام الورى‏ : ج ۲ ص ۲۴۸ ، بحار الأنوار : ج ۵۲ ص ۲۳ ح ۱۶ .


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد سوم
148

۵۳۵.كمال الدين : حَدَّثَنا عَلِيُّ بنُ عَبدِ اللَّهِ الوَرّاقُ ، قالَ : حَدَّثَنا سَعدُ بنُ عَبدِ اللَّهِ ، عَن أحمَدَ بنِ إسحاقَ بنِ سَعدٍ الأَشعَرِيِّ ، قالَ : دَخَلتُ عَلى‏ أبي مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِيٍّ عليه السلام وأَنَا اُريدُ أن أسأَلَهُ عَنِ الخَلَفِ (مِن) بَعدِهِ ، فَقالَ لي مُبتَدِئاً :
يا أحمَدَ بنَ إسحاقَ ، إنَّ اللَّهَ تَبارَكَ وتَعالى‏ لَم يُخلِ الأَرضَ مُنذُ خَلَقَ آدَمَ عليه السلام ، ولا يُخليها إلى‏ أن تَقومَ السّاعَةُ مِن حُجَّةٍ للَّهِ‏ِ عَلى‏ خَلقِهِ ، بِهِ يَدفَعُ البَلاءَ عَن أهلِ الأَرضِ ، وبِهِ يُنَزِّلُ الغَيثَ ، وبِهِ يُخرِجُ بَرَكاتِ الأَرضِ .
قالَ : فَقُلتُ لَهُ : يَابنَ رَسولِ اللَّهِ ، فَمَنِ الإِمامُ وَالخَليفَةُ بَعدَكَ ؟ فَنَهَضَ عليه السلام مُسرِعاً فَدَخَلَ البَيتَ ، ثُمَّ خَرَجَ وعَلى‏ عاتِقِهِ غُلامٌ كَأَنَّ وَجهَهُ القَمَرُ لَيلَةَ البَدرِ مِن أبناءِ الثَّلاثِ سِنينَ ، فَقالَ : يا أحمَدَ بنَ إسحاقَ ، لَولا كَرامَتُكَ عَلَى اللَّهِ عزّ و جلّ وعَلى‏ حُجَجِهِ ما عَرَضتُ عَلَيكَ ابني هذا ، إنَّهُ سَمِيُّ رَسولِ اللَّهِ صلى اللّه عليه و آله وكَنِيُّهُ ، الَّذي يَملَأُ الأَرضَ قِسطاً وعَدلاً كَما مُلِئَت جَوراً وظُلماً . يا أحمَدَ بنَ إسحاقَ ، مَثَلُهُ في هذِهِ الاُمَّةِ مَثَلُ الخِضرِ عليه السلام ، ومَثَلُهُ مَثَلُ ذِي القَرنَينِ ، وَاللَّهِ لَيَغيبَنَّ غَيبَةً لا يَنجو فيها مِنَ الهَلَكَةِ إلّا مَن ثَبَّتَهُ اللَّهُ عزّ و جلّ عَلَى القَولِ بِإِمامَتِهِ ، ووَفَّقَهُ (فيها) لِلدُّعاءِ بِتَعجيلِ فَرَجِهِ .
فَقالَ أحمَدُ بنُ إسحاقَ : فَقُلتُ لَهُ : يا مَولايَ ، فَهَل مِن عَلامَةٍ يَطمَئِنُّ إلَيها قَلبي ؟ فَنَطَقَ الغُلامُ عليه السلام بِلِسانٍ عَرَبِيٍّ فَصيحٍ فَقالَ : أنَا بَقِيَّةُ اللَّهِ في أرضِهِ ، وَالمُنتَقِمُ مِن أعدائِهِ ، فَلا تَطلُب أثَراً بَعدَ عَينٍ يا أحمَدَ بنَ إسحاقَ . فَقالَ أحمَدُ بنُ إسحاقَ : فَخَرَجتُ مَسروراً فَرِحاً ، فَلَمّا كانَ مِنَ الغَدِ عُدتُ إلَيهِ فَقُلتُ لَهُ : يَابنَ رَسولِ اللَّهِ ، لَقَد عَظُمَ سُروري بِما مَنَنتَ (بِهِ) عَلَيَّ ، فَمَا السُّنَّةُ الجارِيَةُ فيهِ مِنَ الخِضرِ وذِي القَرنَينِ ؟ فَقالَ : طولُ الغَيبَةِ يا أحمَدُ ، قُلتُ : يَابنَ رَسولِ اللَّهِ ، وإنَّ غَيبَتَهُ لَتَطولُ ؟ قالَ : إي ورَبّي حَتّى‏ يَرجِعَ عَن هذَا الأَمرِ أكثَرُ القائِلينَ بِهِ ، ولا يَبقى‏ إلّا مَن أخَذَ اللَّهُ عزّ و جلّ عَهدَهُ لِوِلايَتِنا ، وكَتَبَ في قَلبِهِ الإِيمانَ ، وأَيَّدَهُ بِروحٍ مِنهُ ، يا أحمَدَ بنَ إسحاقَ : هذا أمرٌ مِن أمرِ اللَّهِ ، وسِرٌّ مِن سِرِّ اللَّهِ ، وغَيبٌ مِن غَيبِ اللَّهِ ، فَخُذ ما آتَيتُكَ وَاكتُمهُ وكُن مِنَ الشّاكِرينَ ، تَكُن مَعَنا غَداً في عِلِّيّينَ .
قال مصنّف هذا الكتاب رضي اللَّه عنه : لم أسمع بهذا الحديث إلّا من عليّ بن عبد اللَّه الورّاق ، وجدت بخطّه مثبتاً ، فسألته عنه فرواه لي عن سعد بن عبد اللَّه ، عن أحمد بن إسحاق رضي اللَّه عنه كما ذكرته .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد سوم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری محمّد کاظم طباطبایی و جمعی از پژوهشگران، ترجمه: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 7313
صفحه از 409
پرینت  ارسال به