اكنون براى تبيين اين كه آنچه در منابع ياد شده آمده ، افترا به شيعه اماميّه است ، موضوع «سرداب غيبت» را در چند بند ، بررسى مىنماييم :
۱ . سرداب غيبت در منابع شيعه
نخستين نكته قابل تأمّل ، اين است كه در منابع كهن معتبر شيعى تا قرن پنجم ، اشارهاى به «سرداب غيبت» نشده است . بله ! در برخى منابع دست دوم شيعى آمده است :
معتضد ، پيكى فرستاد و دستور داد كه ما سه نفر مخفيانه حركت كنيم و به سامرّا به خانه حسن بن على برويم (زيرا او وفات كرده است) و هر كس را در خانه يافتيم ، سرش را براى معتضد ببريم. ما هم طبق دستور به آن خانه رفتيم . خانه را متروكه يافتيم . پرده را كنار زديم . به سردابى برخورديم . وارد سرداب شديم و گويا در آن جا دريايى بود و در انتهاى آن ، حصيرى پهن بود و بر روى حصير ، مرد خوشرويى نماز مىخواند و اصلاً به ما توجّهى نكرد. احمد بن عبد اللَّه ، جلو رفت ، كه در آب فرو رفت و در آن دست و پا مىزد كه دست خود را دراز كردم و او را نجات دادم .۱
گذشته از ضعف سند اين گزارش و جايگاه دست دوم منبع، اين گزارش از نظر تاريخى و محتوايى ، غير قابل قبول است ؛ زيرا معتضد در سال ۲۷۹ هجرى ، يعنى ۲۴ سال پس از شهادت امام عسكرى عليه السلام به خلافت رسيده است . هچنين در اين گزارش ، تصريح نشده كه شخص موجود در سرداب كيست ؛ بلكه تصريح گرديده كه مردى روى حصيرى روى آب نماز مىخواند ، در حالى كه امام مهدى عليه السلام طبق عقايد اماميّه پس از شهادت پدرش ، كودكى چهار يا پنج ساله بوده است .
گفتنى است كه اين گزارش در كتاب شيخ طوسى نقل شده ؛ امّا اشارهاى به سرداب و يا وقوع اين ماجرا پس از شهادت امام عسكرى ندارد . بنا بر اين ، ارتباط آن با غيبت امام مهدى عليه السلام روشن نيست .۲