۱ / ۱۱
خبر دادن امام هادى عليه السلام از غيبت امام مهدى عليه السلام
۵۲۲.كمال الدين- با سندش به نقل از ابو هاشم داوود بن قاسم جعفرى - :۱ شنيدم كه امام هادى مىفرمايد: «جانشين پس از من، فرزندم حسن است؛ امّا با جانشين او چگونه ايد؟» .
گفتم: فدايت شوم! از چه رو اين گونه مىفرماييد؟ فرمود: «زيرا شما پيكرش را نمىبينيد و بردن نامش برايتان روا نيست». گفتم: پس چگونه او را ياد كنيم؟
فرمود: «بگوييد: حجّت خاندان محمّد» .۲
ر . ك : ج ۲ ص ۲۷۸ ح ۳۶۴.
۱ / ۱۲
خبر دادن امام عسكرى عليه السلام از غيبت امام مهدى عليه السلام
۵۲۳.كمال الدين- با سندش به نقل از ابو على بن همّام - : شنيدم كه محمّد بن عثمان عمرى - كه خدا روحش را پاك بدارد - مىگويد : شنيدم كه پدرم [عثمان بن سعيد عمرى ]مىگويد: من نزد ابو محمّد، حسن بن على (امام عسكرى عليه السلام ) ، بودم كه از ايشان در باره حديثى كه از پدرانش نقل شده است، سؤال شد. حديث ، اين بود كه : «زمين تا روز قيامت ، از حجّت خدا بر خلقش خالى نمىماند و هر كس بميرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلى مرده است». امام عليه السلام پاسخ داد: «اين حديث ، حقيقت دارد، همان گونه كه روز ، حقيقت دارد». به ايشان گفته شد: اى فرزند پيامبر خدا! حجّت و امام پس از تو كيست؟ فرمود: «پسرم محمّد ، كه امام و حجّت پس از من است. هر كس بميرد و او را نشناسد، به مرگ جاهلى مرده است. هان! او غيبتى دارد كه نادانان در آن ، حيران مىمانند و باطلگرايان ، در آن ، هلاك مىگردند و وقتگذاران [براى ظهورش] ، دروغ مىگويند . او [پس از غيبت ]قيام مىكند و من گويى پرچمهاى سپيد برافراشته در بالاى سرش را بر بلندىهاى كوفه مىبينم» .۳
1.ابو هاشم داوود بن قاسم بن اسحاق جعفرى (م ۲۶۱ ق) ، اهل بغداد، ثقه و جليل القدر است. نزد امام رضا، امام جواد، امام هادى و امام عسكرى عليهم السلام منزلتى والا داشت و از آنان روايت كرده است. داراى كتاب است و نيز رواياتى از پدرش دارد كه از امام صادق عليه السلام نقل كرده است. در زمره سفيران و ابواب معروفى قرار دارد كه شيعيان امام عسكرى عليه السلام در مورد آنان اختلاف ندارند (ر.ك : رجال النجاشى: ج ۱ ص ۳۶۲ ش ۴۰۹ و رجال الطوسى: ص ۳۵۷ ش ۵۲۹۰ و ص ۳۷۵ ش ۵۵۵۳ و ص ۳۸۶ ش ۵۶۸۹ و ص ۳۹۹ ش ۵۸۴۷ و خلاصة الأقوال: ص ۶۸ ش ۳، شرح اُصول الكافى: ج ۱ ص ۲۹۲ و ج ۷ ص ۳۲۴، الفهرست، طوسى : ص ۳۵۷ ش ۵۲۹۰ و ص ۳۷۵ ش ۵۵۵۳ و ص ۳۸۶ ش ۵۶۸۹ و ص ۳۹۰ ش ۵۸۴۷).
2.كمال الدين : ص ۳۸۱ ح ۵ و ص ۶۴۸ ح ۴ ، علل الشرائع : ص ۲۴۵ ح ۵ (هر دو منبع با سند معتبر) ، الغيبة ، طوسى : ص ۲۰۲ ح ۱۶۹ ، كفاية الأثر : ص ۲۸۴ ، إعلام الورى : ج ۲ ص ۱۳۶ ، الصراط المستقيم : ج ۲ ص ۱۷۰ ، روضة الواعظين : ص ۲۸۷ ، كشف الغمّة : ج ۳ ص ۲۳۹ ، بحار الأنوار : ج ۵۰ ص ۲۴۰ ح ۵ .
3.كمال الدين : ص ۴۰۹ ح ۹ (با سند معتبر) ، كفاية الأثر : ص ۲۹۲ ، إعلام الورى : ج ۲ ص ۲۵۳ ، كشف الغمّة : ج ۳ ص ۳۱۸ ، بحار الأنوار : ج ۵۱ ص ۱۶۰ ح ۷ . نيز ، ر . ك : كمال الدين : ص ۳۸۴ ح ۱ و ص ۴۰۸ ح ۷ و ص ۴۰۹ ح ۸ و إعلام الورى : ج ۲ ص ۲۴۸ و ۲۵۲ و كفاية الأثر : ص ۲۹۱ و كشف الغمّة : ج ۳ ص ۳۱۶ و الخرائج و الجرائح : ج ۲ ص ۹۶۴ و الصراط المستقيم : ج ۲ ص ۲۳۸ و ۲۳۱ و ۲۳۲ .