اركان امام عليه السلام بسيار تند و افراطى عمل مىكردهاند. از اين رو ، او را ناصبى خواندهاند ؛ ولى اين توجيه پذيرفته نيست،۱ بويژه آن كه دشمنى او با امام عصر عليه السلام آشكار نبوده است.
شيخ انصارى عليه السلام با استناد به غلو و نصب احمد بن هلال، گفته است:
و بعد ما بين المذهبين يشهد بأنّه لم يكن له مذهب رأساً.۲
فاصله طولانى ميان دو مذهب نشان مىدهد كه او اساساً مذهبى نداشته است .
مواجهه امام با احمد بن هلال
ظاهر الصلاح بودن احمد بن هلال، همچون زهد و عبادت و حج گزاردن فراوان با پاى پياده، موجب شد كه حسادت او مخفى بماند و اعتراض او عليه وكيل دوم، مخالفت با امام عليه السلام تلقّى نشود.
بدين جهت، سه توقيع شريف در توبيخ و لعن ابن هلال، صادر شده است كه نشان از شدّت برخورد امام عليه السلام با وى و دشوارى مقابله با اوست. حتّى پس از صدور توقيع اوّل امام عليه السلام ، برخى در آن تشكيك نموده، در پى تحقيق برآمدند. احمد بن ابراهيم مراغى گفته است:
كان روات أصحابنا بالعراق لقوه و كتبوا منه فانكروا ما ورد فى مذمّته وحملوا القاسم بن العلاء على أن يراجع فى أمره.۳
راويان شيعه در عراق فراوان به او مراجعه كرده و به نقل از او ، حديث مىنوشتند از اين رو نكوهشهاى صادر شده درباره او را نمىپذيرفتند . بدين سبب قاسم بن علاء را مأمور كردند تا درباره او [با ناحيه مقدسه] صحبت كند .
توقيع دوم عليه ابن هلال، شديدتر بود و در انتهاى آن آمده بود: