جوكى هندو نيز معاشرت داشت و بايد اصول حلول روح را از آنها فرا گرفته باشد. او رفته رفته خود را پير كامل دانست و مدّعى مكاشفاتى شد و ادّعا كرد كه در خواب ، خضر عليه السلام را ديدار كرده و از دست او آب حيات نوشيده است. سرانجام ، مدّعى مهدويت شد و تعاليم خود را تدوين كرد و از سوى پيروانش «پير روشن» و از سوى مخالفانش «پير تاريك» لقب گرفت.۱
۳۸ . مهدى صوفى (۹۶۷ - ۱۰۲۲ ق)
احمد بن عبد اللَّه سجلماسى ، معروف به ابن محلى ، صوفىِ شورشىاى بود كه مدّعى شد همان مهدى منتظر است. او در حوالى ۹۸۰ ق براى تحصيل به فاس رفت و مدّتى طولانى در آن جا ماند . سپس به حج رفت و به تدريج به جنوب مغرب رفت و با رؤساى قبايل مكاتبه كرد و آنان را به تمسّك بر سنّت فرا خواند و چنين شهرت داد كه خودش مهدى فاطمى منتظر است. وى خود را از نسل عبّاس بن عبد المطّلب معرّفى مىكرد.
چندى بعد ، او به سجلماسه يورش برد و آن جا را تصرّف كرد و به عدالت رفتار نمود . سپس به تدريج ، بر مراكش نيز مسلّط شد. سپس پادشاه گرديد و تصوّف را رها كرد و سيزده سال و نُه ماه حكومت كرد. در اين هنگام ، يك صوفى ديگر به حمايت از پادشاه مراكش بر وى حمله كرد. و وى را كشت و سر ابن محلى ، براى دوازده سال به ديوار مراكش آويزان بود. يارانش بر اين گمان بودند كه او نمرده ؛ بلكه غيبت كرده است.۲
۳۹ . مردى عجمى (م ۱۰۸۱ ق)
به گزارش سنجارى و ابن صباغ، در روز جمعه ۲۶ رمضان ۱۰۸۱ ق ، مردى عجمى