آوردند. حاكم دستور داد ملّا را با اصحاب بر گاوها سوار كردند و در محلّات دهدشت چرخاندند و به قتل رسانيدند.۱
۳۶ . شمارى از سادات گيلان
در تاريخ منتظم ناصرى آمده است:
در اين سال، شاه عبّاس ، جشن نوروز را در اشرف مازندران بگرفت و تا ابتداى گرمى هوا در اين ولايت بود. آن وقت ، روانه اصفهان گرديد و حكومت خراسان را به قرچغاى خان داد و حكومت تبريز را مجدّدا به شاه بنده خان ، ولد پير بوداق خان پرناك ، تفويض كرد. هم در اين سال ، شاه عبّاس حكم نمود آب رود كارون (كرن) را به جانب اصفهان جارى سازند و به تهيّه اين كار پرداختند و ايلچيان اطراف را با هدايا مرخّص فرمود و قصبه دورق از اجزاى حويزه به تصرّف حاكم فارس در آمد و ارامنه و گرجيّه - كه در مازندران سكنا داشتند - ، مذهب اسلام اختيار كردند و چند نفر از سادات در گيلان ، ادّعاى مهدويت كرده، چون كذب ايشان ثابت بود ، تنبيه شدند.۲
۳۷ . بايزيد انصارى (۹۳۱ - ۹۸۰ ق)
بايزيد (/ بازيد) انصارى، معروف به پير روشان (روشن)، فرزند قاضى عبد اللَّه فرزند شيخ محمّد، جالندهر (پنجاب)، عارف و نويسنده افغانىتبار شبهقاره و پايهگذار گروه روشنيان است. از حدود شانزده سالگى در برخى سفرهاى تجارتى پدرش همراه او بود و در يكى از همين سفرها با سليمان ملحد (اسماعيلى) ديدار كرد . تأثير اين ديدار و نشانههايى از برخى احكام مذهبى اسماعيلى، مانند تأكيد بر پير كامل و استفاده از تأويل در تشريح اصول پنجگانه ايمان و دستورها و مراسم تزكيه را مىتوان در تعاليم بعدى بايزيد مشاهده كرد. وى در اوايل حياتش با معلّمان