اُمّة دولة و دولتنا فى آخر الزمان» و بعدها صفويان از آن استفاده زيادى كردند، تلاشهاى خود را به آن معطوف مىكند.۱
گفتنى است كه مركز فعّاليت نوربخش، بجز خراسان و ماوراء النهر - كه در دوران نخست فعّاليت اوست - ، در دوره ميانى، در گيلان و در اين اواخر براى نزديك به دو دهه، در سولقان در نزديكى رى بود كه همان جا نيز در گذشت و مدفون شد. او در تمام اين سالها و تا زمان مرگش (۸۶۹ ق) همچنان ادّعاى مهدويت داشت .
۲۷ . شيخ شمس الدين فريانى
ابن عماد حنبلى نوشته است:
در اين سال، شيخ شمس الدين محمّد بن احمد فريانى (/ غريانى) منسوب به فريان (نزديك سقافس) به سمت كوههاى حُميده، در ارض مقدّسه رفت. اين كوههاى بلند، معمولاً يك راه ورود دارند و در آن بالا، منطقهاى مزروعى با چشمههاى فراوان است و مردمانى در نهايت مكنت و قدرت زندگى مىكنند و كسى كه به آنان پناه بَرَد ، امن است، حتّى اگر سلطان يا ديگرى با او در نبرد باشد. شمس الدين نزد آنان فرود آمد و ادّعاى مهدويت كرد و گفته شده كه ادّعا كرد قحطانى است (همان كسى كه در روايت بخارى آمده كه: «لاتَقوم السَّاعة حتّى يخرج رَجلٌ مِن قَحطان يَسوقُ النَّاس بعصاه ؛ قيامت بر پا نمىشود تا اين كه مردى از قحطان كه مردم را با عصايش رهبرى مىكند خروج نمايد .»۲ وى از اخبار و تاريخ گذشته ، فراوان مىدانست و مدّعى معرفت حديث نبوى بود و مذهب مالكى را كنار گذاشته ، شافعى شد. وى زمانى هم قاضى نابلس بود تا آن كه ظاهر شد از وى آنچه ظاهر شد.۳
در بدائع الزهور در باره وى آمده است: