427
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد چهارم

فصل چهارم: مكتوبات گوناگون‏

۴ / ۱

پاسخ پرسش‏هاى اسحاق بن يعقوب‏

۷۵۰.كمال الدين‏- با سندش به نقل از اسحاق بن يعقوب - : از محمّد بن عثمان عَمرى خواستم كه نامه‏ام را [به امام عليه السلام ]برساند. در آن نامه، مسئله‏هايى پيچيده را پرسيده بودم .
در توقيع به خطّ مولايمان صاحب الزمان عليه السلام چنين جواب آمد: «خدا ارشادت كند و استوارت بدارد! سؤالى كه در باره خويشان و عموزادگانِ انكار كننده من كردى، بدان كه خداى عزّ و جلّ با هيچ كس خويشاوندى ندارد، و هر كس مرا انكار كند، از من نيست و مانند پسر نوح است.
امّا مثال عمويم، جعفر و فرزندانش [با من‏] ، مانند برادران يوسف عليه السلام است .
امّا آب‏جو، نوشيدنش حرام است ؛ ولى شلماب‏۱ عيبى ندارد.
امّا دارايى‏هايتان را نمى‏پذيريم ، مگر به خاطر آن كه پاك شويد. پس هر كس مى‏خواهد، مال را برساند و هر كس مى‏خواهد، نفرستد، كه آنچه را خداوند به من داده، بهتر از داده‏هاى شماست.
امّا ظهور فَرَج، با خداوندِ والاياد است و وقت‏گذاران ، دروغ گفته‏اند.
امّا سخن كسى كه ادّعا مى‏كند حسين عليه السلام كشته نشده، كفر و تكذيب و گم‏راهى است.
امّا در پيشامدهاى رخ دهنده ، به راويان حديث ما مراجعه كنيد ، كه آنان حجّت من بر شمايند و من حجّت خدا بر ايشان هستم.
امّا محمّد بن عثمان عَمرى - كه خدا از او و پيش از او، از پدرش خشنود باد - مورد اعتماد من و نوشته او نوشته من است.
امّا محمّد بن على بن مهزيار اهوازى ،۲خداوند ، دلش را به زودى به سامان مى‏آورد و شكّش را مى‏زدايد.
امّا آنچه براى ما فرستاده‏اى، ما جز آنچه را پاك و پاكيزه است، نمى‏پذيريم و بهاى زن آوازه‏خوان ، حرام است.
امّا محمّد بن شادان بن نعيم، مردى از پيروان ما اهل بيت است.
امّا ابو الخطّاب محمّد بن ابى زينب‏۳ ، ملعون است و يارانش هم ملعون اند. با كسانى كه مانند او مى‏انديشند ، همنشينى مكن ، كه من و پدرانم از آنها بيزاريم.
امّا درآويختگان به دارايى‏هاى ما، هر كس چيزى از آن را حلال بشمرد و بخورد، فقط آتش مى‏خورد.
امّا خمس، براى شيعيان ما مباح شده و تا هنگام ظهور امر ما ، برايشان حلال است تا ولادتشان پاك و پالوده باشد.۴
امّا ندامت كسانى كه در دين خداى عزّ و جلّ ترديد كردند ، با اين حال براى ما صله فرستادند، ما هر كه را رضايت بخواهد، مى‏بخشيم و نيازى هم به صله ترديد كنندگان نداريم.
امّا علّت وقوع غيبت، خداى عزّ و جلّ مى‏فرمايد: «اى مؤمنان! از چيزهايى نپرسيد كه چون برايتان آشكار مى‏شود، ناراحتتان مى‏كند» . هيچ يك از پدرانم نبودند ، جز آن كه بيعتى از طاغوتِ روزگارش بر گردنش سنگينى مى‏كرد ؛ ولى من هنگامى كه خروج مى‏كنم، بيعتى از هيچ يك از طاغوت‏ها بر گردنم نيست.
امّا چگونگى بهره بردن از من در روزگار غيبتم، مانند بهره بردن از خورشيد است هنگامى كه ابر ، آن را از ديده‏ها پنهان مى‏دارد . من مايه امنيت زمينيان هستم، همان گونه كه ستاره‏ها، مايه امنيت آسمانيان هستند. پس باب پرسش را از چيزى كه به كارتان نمى‏آيد، ببنديد و دانش آنچه را بِدان نياز نداريد ، بر خود بار نكنيد و براى تعجيل فَرَج ، زياد دعا كنيد ، كه همين ، فَرَج شماست . و سلام بر تو - اى اسحاق بن يعقوب - و بر هر كه از راه درست پيروى كند!» .۵

1.شلماب را از گياهى به نام شليم مى‏گيرند كه شبيه جو است ؛ امّا در آن ، الكل و مادّه زداينده عقل نيست ؛ بلكه گونه‏اى مخدّر (شبيه شاه‏دانه) است .

2.محمّد بن على بن مهزيار: ثقه و از اصحاب امام هادى عليه السلام است. در زمره سفيران و ابواب معروفى قرار دارد كه شيعيان امام عسكرى عليه السلام در مورد آنان اختلاف ندارند (ر. ك : رجال الطوسى: ص ۳۹۰ ش ۵۷۵۱ ، مستدركات علم رجال الحديث: ج ۷ ص ۲۴۷ ش ۱۴۰۸۷) .

3.ابو الخطّاب محمّد بن مقلاص اسدى كوفى محمّد بن ابى زينب اجدع بزّاز : ملعون و غلو كننده است. وى پس از كناره‏گيرى از امام صادق عليه السلام ، ادّعاى امامت كرد و پيروان او به «خطّابيه» شهرت يافتند. آنان به الوهيت امام صادق عليه السلام تظاهر مى‏كردند و ابو الخطّاب را پيامبرِ مُرسل مى‏دانستند، يا به الوهيت ابو الخطّاب و حلول روح القُدُس در او معتقد بودند. عيسى بن موسى بن على ، كارگزار منصور در سِبخه كوفه، او را به قتل رساند. امام صادق عليه السلام با آگاهى از غلوّ باطل او در باره خويش، به شدّت از او تبّرى جُست و او را لعنت نمود و به يارانش نيز فرمان به بيزارى از او داد. امام صادق عليه السلام فرمود: «لعنت خدا بر ابو الخطّاب و لعنت بر كسانى كه با او كشته شدند و لعنت بر باقى‏ماندگان آنها! خدا لعنت كند كسى را كه نسبت به آنان، دل‏رحمى كند!» (ر.ك : رجال الطوسى : ص ۲۹۶ ش ۴۳۲۱ ، كمال الدين: ص ۴۸۵ ح ۴ ، رجال الكشّى: ج ۲ ص ۵۷۵ - ۵۹۶ ش ۵۰۹ - ۵۵۶ ، رجال ابن داوود: ص ۲۷۶ ش ۴۸۲ ، رجال ابن الغضائرى: ص ۸۸ ش ۱۱۹).

4.براى توضيح اين مطلب و اين كه آيا مقصود از اباحه خمس در عصر غيبت ، اباحه مطلق است يا اباحه در برخى از اموال ، مراجعه به منابع فقهى ، لازم است .

5.كمال الدين : ص ۴۸۳ ح ۴ ، الغيبة ، طوسى : ص ۲۹۰ ح ۲۴۷ ، الاحتجاج : ج ۲ ص ۵۴۲ ، إعلام الورى‏ : ج ۲ ص ۲۷۰ ، الخرائج و الجرائح : ج ۳ ص ۱۱۱۳ ح ۳۰ ، كشف الغمّة : ج ۳ ص ۳۲۱ ، بحار الأنوار : ج ۵۳ ص ۱۸۰ ح ۱۰ .


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد چهارم
426

الفصل الرابع : نَوادِرُ التَّوقيعاتِ‏

۴ / ۱

جَوابُ مَسائِلِ إسحاقَ بنِ يَعقوبَ‏

۷۵۰.كمال الدين : حَدَّثَنا مُحَمَّدُ بنُ مُحَمَّدِ بنِ عِصامٍ الكُلَينِيُّ رضى اللَّه عنه ، قالَ حَدَّثَنا مُحَمَّدُ بنُ يَعقوبَ الكُلَينِيُّ ، عَن إسحاقَ بنِ يَعقوبَ ، قالَ : سَأَلتُ مُحَمَّدَ بنَ عُثمانَ العَمرِيَّ رضى اللَّه عنه أن يوصِلَ لي كِتاباً ، قَد سَأَلتُ فيهِ عَن مَسائِلَ أشكَلَت عَلَيَّ ، فَوَرَدَ[ ت فِي‏] التَّوقيعِ بِخَطِّ مَولانا صاحِبِ الزَّمانِ عليه السلام :
أمّا ما سَأَلتَ عَنهُ - أرشَدَكَ اللَّهُ وثَبَّتَكَ - مِن أمرِ المُنكِرينَ لي مِن أهلِ بَيتِنا وبَني عَمِّنا ، فَاعلَم أنَّهُ لَيسَ بَينَ اللَّهِ عزّ و جلّ وبَينَ أحَدٍ قَرابَةٌ ، ومَن أنكَرَني فَلَيسَ مِنّي ، وسَبيلُهُ سَبيلُ ابنِ نوحٍ عليه السلام .
أمّا سَبيلُ عَمّي جَعفَرٍ ووُلدِهِ فَسَبيلُ إخوَةِ يوسُفَ عليه السلام .
أمَّا الفُقّاعُ‏۱ فَشُربُهُ حَرامٌ ولا بَأسَ بِالشَّلمابِ‏۲ ، وأَمّا أموالُكُم فَلا نَقبَلُها إلّا لِتَطَهَّروا ، فَمَن شاءَ فَليَصِل ومَن شاءَ فَليَقطَع ، فَما آتانِيَ اللَّهُ خَيرٌ مِمّا آتاكُم .
وأَمّا ظُهورُ الفَرَجِ ، فَإِنَّهُ إلَى اللَّهِ تَعالى‏ ذِكرُهُ وكَذَبَ الوَقّاتونَ .
وأَمّا قَولُ مَن زَعَمَ أنَّ الحُسَينَ عليه السلام لَم يُقتَل ، فَكُفرٌ وتَكذيبٌ وضَلالٌ .
وأَمَّا الحَوادِثُ الواقِعَةُ فَارجِعوا فيها إلى‏ رُواةِ حَديثِنا ، فَإِنَّهُم حُجَّتي عَلَيكُم وأَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيهِم .
وأَمّا مُحَمَّدُ بنُ عُثمانَ العَمرِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنهُ وعَن أبيهِ مِن قَبلُ ، فَإِنَّهُ ثِقَتي وكِتابُهُ كِتابي ،
وأَمّا مُحَمَّدُ بنُ عَلِيِّ بنِ مَهزِيارَ الأَهوازِيُّ ، فَسَيُصلِحُ اللَّهُ لَهُ قَلبَهُ ويُزيلُ عَنهُ شَكَّهُ .
وأَمّا ما وَصَلتَنا بِهِ فَلا قَبولَ عِندَنا إلّا لِما طابَ وطَهُرَ ، وثَمَنُ المُغَنِّيَةِ حَرامٌ .
وأَمّا مُحَمَّدُ بنُ شاذانَ بنِ نُعَيمٍ فَهُوَ رَجُلٌ مِن شيعَتِنا أهلَ البَيتِ .
وأَمّا أبُوالخَطّابِ مُحَمَّدُ بنُ أبي زَينَبَ الأَجدَعُ فَمَلعونٌ ، وأَصحابُهُ مَلعونونَ ، فَلا تُجالِس أهلَ مَقالَتِهِم ، فَإِنّي مِنهُم بَري‏ءٌ وآبائي عليهم السلام مِنهُم بِراءٌ .
وأَمَّا المُتَلَبِّسونَ بِأَموالِنا ، فَمَنِ استَحَلَّ مِنها شَيئاً فَأَكَلَهُ فَإِنَّما يَأكُلُ النّيرانَ .
وأَمَّا الخُمُسُ فَقَد اُبيحَ لِشيعَتِنا ، وجُعِلوا مِنهُ في حِلٍّ إلى‏ وَقتِ ظُهورِ أمرِنا ، لِتَطيبَ وِلادَتُهُم ولا تَخبُثَ .۳
وأَمّا نَدامَةُ قَومٍ قَد شَكّوا في دينِ اللَّهِ عزّ و جلّ عَلى‏ ما وَصَلونا بِهِ ، فَقَد أقَلنا مَنِ استَقالَ ولا حاجَةَ في صِلَةِ الشّاكّينَ .
وأَمّا عِلَّةُ ما وَقَعَ مِنَ الغَيبَةِ ، فَإِنَّ اللَّهَ عزّ و جلّ يَقولُ : « يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَسَْلُواْ عَنْ أَشْيَاءَ إِن تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ »۴ إنَّهُ لَم يَكُن لِأَحَدٍ مِن آبائي عليهم السلام إلّا وقَد وَقَعَت في عُنُقِهِ بَيعَةٌ لِطاغِيَةِ زَمانِهِ ، وإنّي أخرُجُ حينَ أخرُجُ ولا بَيعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّواغيتِ في عُنُقي .
وأَمّا وَجهُ الاِنتِفاعِ بي في غَيبَتي فَكَالاِنتِفاعِ بِالشَّمسِ إذا غَيَّبَتها عَنِ الأَبصارِ السَّحابُ ، وإنّي لَأَمانٌ لِأَهلِ الأَرضِ كَما أنَّ النُّجومَ أمانٌ لِأَهلِ السَّماءِ ، فَأَغلِقوا بابَ السُّؤالِ عَمّا لا يَعنيكُم ، ولا تَتَكَلَّفوا عِلمَ ما قَد كُفيتُم ، وأَكثِرُوا الدُّعاءَ بِتَعجيلِ الفَرَجِ ، فَإِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم ، وَالسَّلامُ عَلَيكَ يا إسحاقَ بنَ يَعقوبَ وعَلى‏ مَنِ اتَّبَعَ الهُدى‏ .

1.الفُقّاعُ : شي‏ء يشرب يتّخذ من ماء الشعير فقط ، ورد النهي عنه (مجمع البحرين : ج ۳ ص ۱۴۰۹ «فقع») .

2.الشّلماب : شراب يتخذ من الشيلم وهو حبٌّ شبيه الشعير وفيه تخدير (غريب الحديث : ج ۲ ص ۳۱۵ «شلم») .

3.من الضروري الرجوع إلي المصادر الفقهية لإيضاح هذا الموضوع و إنه هل المقصود من إباحة الخمس في عصر الغيبة، الإباحة المطلقة، أم الإباحة في بعض الأموال الإمام المهدي....

4.المائدة : ۱۰۱ .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد چهارم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری محمّد کاظم طباطبایی و جمعی از پژوهشگران، ترجمه: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 8190
صفحه از 447
پرینت  ارسال به