۷۴۷.الغيبة ، طوسى- با سندش به نقل از على بن محمّد كلينى - : محمّد بن زياد صيمرى۱به صاحب الزمان - خداوند ، در فَرَجش تعجيل كند - نامه نوشت و كفنى خواست تا به آن تبرّك و تيمّن بجويد. جواب آمد: «تو در سال هشتاد و يك۲به آن نياز دارى» . صيمرى - خداوند رحمتش كند - در همين وقتى كه امام عليه السلام تعيين كرده بود، در گذشت و امام عليه السلام كفن را يك ماه پيش از مرگش برايش فرستاد.۳
۷۴۸.الكافى- به نقل از حسين۴ بن محمّد اشعرى۵ - : نامه امام عسكرى عليه السلام در باره مقرّرى دادن به جُنَيد (كُشنده فارِس)۶ و ابو الحسن و يك نفر ديگر [، براى وكلاى امام عليه السلام ]مىرسيد. چون امام عسكرى عليه السلام در گذشت، از جانب صاحب الأمر عليه السلام در باره ادامه پرداخت مقرّرى به ابو الحسن و آن نفر ديگر دستور رسيد ؛ امّا در باره جُنَيد ، دستورى داده نشد. من از اين بابت ناراحت شدم. چندى بعد ، خبر فوت جُنَيد آمد. ۷
1.محمّد بن زياد صيمرى: احتمال دارد همان على بن زياد صيمرى باشد كه در حديث قبل آمده است (ر. ك: ص ۴۲۱ ح ۷۴۶ ، معجم رجال الحديث: ج ۱۷ ص ۱۰۱ ش ۱۰۸۰۳ ، قاموس الرجال: ج ۹ ص ۲۷۲ ش ۶۷۳۲ ، مستدركات علم رجال الحديث : ج ۷ ص ۱۰۰) .
2.مقصود سال ۲۸۱ هجرى قمرى است .
3.الغيبة ، طوسى : ص ۲۹۷ ح ۲۵۳ (با سند صحيح) ، كمال الدين : ص ۵۰۱ ح ۲۶ ، دلائل الإمامة : ص ۵۲۴ ح ۴۹۴ ، فرج المهموم : ص ۲۴۴ ، بحار الأنوار : ج ۵۱ ص ۳۱۷ ح ۳۹ .
4.در الإرشاد ، «حسن» آمده است .
5.او از بزرگان مشايخ كلينى و ثقه است. از مكاتبات ، به دست مىآيد كه او وكيل امام عسكرى عليه السلام بوده و يا از آنچه از ناحيه امام عسكرى عليه السلام صادر مىشده ، مطّلع بوده است . او با حسين بن محمّد بن عامر اشعرى ، يكى است . كلينى از او با عنوان «حسين بن محمّد اشعرى» در ۹۲ مورد ياد كرده است (ر . ك : معجم رجال الحديث: ج ۷ ص ۸۰ ش ۳۶۱۱ و ص ۸۳ ش ۳۶۲۵ ، مستدركات علم رجال الحديث: ج ۳ ص ۱۸۵ ش ۴۶۳۶ ، الكلينى و الكافى : ص ۱۷۳) .
6.فارِس بن حاتم بن ماهويه قزوينى: غالى ملعون ، از كذّابانِ مشهور و بدعتگذار است. امام هادى عليه السلام او را لعن نموده است . روايت شده كه به دليل مهدور الدم بودن او، امام عسكرى عليه السلام دستور قتلش را صادر كرد و براى قاتلش بهشت را ضمانت نمود. جُنَيد ، او را به قتل رساند (ر. ك : رجال الكشّى : ج۲ ص ۸۰۷ ش ۱۰۰۶ ، خلاصة الأقوال : ص ۳۸۷ - ۳۸۸).
7.الكافى : ج۱ ص۵۲۴ ح۲۴ ، الإرشاد : ج۲ ص۳۶۵ ، كشف الغمّة : ج۲ ص۴۵۶ ، بحار الأنوار : ج۵۱ ص۲۹۹ ، المستجاد من الإرشاد : ص ۲۵۱ .