نيست؛ بلكه بناى شهرى با عنوان مهديّه ، نشانگر اعتبارى است كه اين تعبير براى آنان داشته است. تعبير «العترة الهادية المهديّة» تعبيرى بود كه در نخستين خطبه فاطميان در تسلّط بر مصر به كار رفت ، چنان كه از آيه «أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِىَ الصَّلِحُونَ ؛ زمين را بندگان شايسته من به ارث خواهند برد»۱ هم استفاده شد.۲
يكى از رخدادهاى جالب در جريان تسلّط فاطميان بر مغرب ، آن است كه ابو عبد اللَّه شيعى - كه نمايندگى فاطميان را در مغرب براى فراهم كردن مقدّمات اين دولت داشت - ، اندكى بعد به دست عبيد اللَّه مهدى كشته شد. مخالفان عبيد اللَّه، با استناد به مهدويت نوجوانى از كوه اوراس و گفتن اين كه او مهدى يا نبى است و وحى به وى مىرسد، چنين ادّعا كردند كه ابو عبد اللَّه نمرده و زنده است. آنان زنا را حلال كردند ، محارم را حلال شمردند و منطقه ميله را به تصرّف در آوردند. در اين وقت ، عبيد اللَّه مهدى ، سپاهى فرستاد و آنان را از ميان برد. آن نوجوان نيز كشته شد.۳ اين هم نوعى طرح مهدى ، عليه مهدى بود كه البتّه به سرانجام نرسيد.
۱۲ . امام المهدى لدين اللَّه (م ۴۰۴ ق)
به طور معمول ، باور به مهدويت در ميان زيديان ، آن چنان كه به ادّعاى مهدويت منجر شود، اندك بوده است؛ امّا چنين نيست كه يمن زيدى نيز خالى از اين مسائل باشد.
حسين بن قاسم ، مشهور به امام المهدى لدين اللَّه، يكى از چهرههاى برجسته زيدى است كه در علم و زهد ، شهرتى به سزا يافت و پس از پدرش ، امارت منطقه وسيعى از الهان تا صعده و صنعا را به دست آورد. شهرت وى سبب شد تا گروهى از زيديّه به زنده بودن او و اين كه او همان مهدىاى است كه پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله به وى بشارت داده، معتقد شوند.
وى در سال ۴۰۲ ق ، توانست صنعا را به تصرّف در آورد و از مردم ، خمس دريافت كند. او همان جا سكّه به نام خود زد و پس از آن ، درگيرىهاى فراوانى با معارضان دولت خود داشت. وى در نهايت و در حالى كه هنوز بيست و اندى سال داشت ، در نبردى كه ميان او و بنو حماد رخ داد، به سال ۴۰۴ ق ، كشته شد و در بريده مدفون گشت. او بيش از ۷۳ اثر تأليفى از خود بر جاى گذاشت و پس از آن بود كه كسانى به زنده بودن و مهدويت وى معتقد شدند.
اين باور تا ديرزمانى ، ميان شمارى از شرفا و سادات ، پا بر جا بوده است. با اين حال، معارضه بر سر اين مسئله ، باقى بوده و اشعارى در اين باره بر جاى مانده است.۴