395
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد چهارم

۷۳۴.الكافى‏- با سندش به نقل از محمّد بن صالح - : كنيزى داشتم كه از او خوشم مى‏آمد. [به صاحب عليه السلام ] نامه نوشتم و از ايشان در باره بچّه‏دار كردن او كسب تكليف كردم. پاسخ آمد كه : «بچّه‏دارش كن. خدا آنچه بخواهد ، انجام مى‏دهد». من با او هم‏بستر شدم و آبستن شد ؛ امّا بعد ، سِقط كرد و خودش هم از دنيا رفت . ۱

۷۳۵.الكافى‏- به نقل از على ، از شخصى‏۲- : فرزندى برايم متولّد شد. نامه‏اى نوشتم و اجازه خواستم كه روز هفتم، او را تطهير۳كنم. جواب آمد: «چنين مكن» و او روز هفتم و يا هشتم از دنيا رفت . خبر آن را [براى امام عليه السلام ] نوشتم. جواب آمد كه : «به زودى ، دو فرزند ديگر، جاى او را برايت پُر مى‏كنند . اوّلى را احمد و بعدى را جعفر مى‏نامى» و آن دو ، همان گونه كه امام عليه السلام فرمود، به دنيا آمدند.
براى سفر حج آماده شدم و از مردم خداحافظى كردم و در آستانه رفتن بودم كه پيام آمد: «ما خوش نداريم بيرون بيايى؛ ولى تصميم با توست» . دل‏تنگ و اندوهگين شدم و نوشتم: من گوش به فرمان و مطيع هستم ؛ امّا باز ماندنم از حج ، مرا اندوهگين كرده است. توقيع آمد كه: «دل‏تنگى مكن ، كه به زودى إن شاء اللَّه در سال آينده به حج مى‏روى» . سال بعد ، نامه‏اى نوشتم و اجازه خواستم . اجازه آمد. نوشتم كه محمّد بن عبّاس را كه به دين و پارسايى او اطمينان دارم ، همسفر خود قرار داده‏ام. توقيع آمد: «اسدى، خوب همسفرى است . اگر آمد، كس ديگرى را جاى‏گزين او مكن» . اسدى آمد و با او همسفر شدم.۴

1.الكافى: ج ۱ ص ۵۲۴ ح ۲۵.

2.اين فرد به احتمال فراوان ، همان ابو جعفر محمّد بن صالح همدانى است كه در دو سه روايت ديگر ، ذكر آن به نقل از كمال الدين مى‏آيد (ر . ك : ص ۴۳۳ «فصل چهارم / پاسخ پرسش‏هاى محمّد بن صالح» .

3.احتمالاً تطهير در اين جا به معناى «ختنه كردن» و يا «زدودن موى سر براى عقيقه» است .

4.الكافى : ج ۱ ص ۵۲۲ ح ۱۷ ، الغيبة ، طوسى : ص ۴۱۶ ح ۳۹۳ (در اين منبع ، بخش آغازين حديث نيامده است) ، الإرشاد : ج ۲ ص ۳۶۳ ، كشف الغمّة : ج ۳ ص ۲۴۵ ، بحار الأنوار : ج ۵۱ ص ۳۰۸ ح ۲۴ .


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد چهارم
394

۷۳۴.الكافي : عَلِيُّ بنُ مُحَمَّدٍ، عَن مُحَمَّدِ بنِ صالِحٍ قالَ : كانَت لي جارِيَةٌ كُنتُ مُعجَباً بِها فَكَتَبتُ أستَأمِرُ فِي استيلادِها ، فَوَرَدَ :
اِستَولِدها، ويَفعَلُ اللَّهُ ما يَشاءُ .
فَوَطِئتُها فَحَبِلَت ثُمَّ أسقَطَت فَماتَت .

۷۳۵.الكافي : عَلِيٌّ ، عَمَّن حَدَّثَهُ‏۱ ، قالَ : وُلِدَ لي وَلَدٌ فَكَتَبتُ أستَأذِنُ في طُهرِهِ يَومَ السّابِعِ‏۲ ، فَوَرَدَ : لا تَفعَل ، فَماتَ يَومَ السّابِعِ أوِ الثّامِنِ ، ثُمَّ كَتَبتُ بِمَوتِهِ فَوَرَدَ سَتَخلِفُ غَيرَهُ وغَيرَهُ ، تُسَمّيهِ أحمَدَ مِن بَعدِ أحمَدَ جَعفَراً ، فَجاءَ كَما قالَ .
قالَ : وتَهَيَّأتُ لِلحَجِّ ووَدَّعتُ النّاسَ وكُنتُ عَلَى الخُروجِ فَوَرَدَ : نَحنُ لِذلِكَ كارِهونَ وَالأَمرُ إلَيكَ ، قالَ : فَضاقَ صَدري وَاغتَمَمتُ ، وكَتَبتُ : أنَا مُقيمٌ عَلَى السَّمعِ وَالطّاعَةِ ، غَيرَ أنّي مُغتَمٌّ بِتَخَلُّفي عَنِ الحَجِّ ، فَوَقَّعَ : لا يَضيقَنَّ صَدرُكَ فَإِنَّكَ سَتَحُجُّ مِن قابِلٍ إن شاءَ اللَّهُ .
قالَ : ولَمّا كانَ مِن قابِلٍ . كَتَبتُ أستَأذِنُ ، فَوَرَدَ الإِذنُ ، فَكَتَبتُ أنّي عادَلتُ مُحَمَّدَ بنَ العَبّاسِ وأَنَا واثِقٌ بِدِيانَتِهِ وصِيانَتِهِ ، فَوَرَدَ : الأَسَدِيُّ نِعمَ العَديلُ ، فَإِن قَدِمَ فَلا تَختَر عَلَيهِ ، فَقَدِمَ الأَسَدِيُّ وعادَلتُهُ .

1.من المرجح أن يكون هذا الشخص أبا جعفر محمد بن صالح الهمداني نفسه و الذي يأتي ذكره في الروايتين، أو الروايات الثلاث الأخري نقلاً عن كمال الدين.(راجع : ص ۴۳۳ (جواب مسائل محمد بن صالح) قاموس الرجال، ج ۹، ص ۳۳۲ الرقم ۶۸۳) .

2.من المحتمل أن يكون التطهير هنا بمعني الختان، أو حلق الشعر للعقيقة .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد چهارم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری محمّد کاظم طباطبایی و جمعی از پژوهشگران، ترجمه: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 12154
صفحه از 447
پرینت  ارسال به