۳ / ۳
خبرهاى غيبى در امور گوناگون
۷۲۵.كمال الدين- با سندش به نقل از على بن محمّد بن اسحاق اشعرى۱ - : من همسرى ايرانى داشتم كه مدّتى طولانى او را تنها گذاشته بودم. روزى آمد و گفت: اگر مرا طلاق دادهاى ، به من بگو. گفتم: طلاقت ندادهام . و آن روز از او كام بردم و پس از چند ماه به من نوشت كه باردار است. من هم به غريم۲ نامه نوشتم و در اين باره پرسيدم و نيز خواستم خانهاى را كه شوهر خواهرم براى ايشان وصيّت كرده بود ، به طور قسطى به من بفروشد . جواب آمد كه : «خانه همان گونه كه خواسته بودى ، به تو داده شد و به زن و باردارى او هم نينديش» . پس از اندكى، زن به من نامه نوشت و گفت كه مطلب پوچى را نوشته بوده و باردارىاش صحّت ندارد. ستايش ، ويژه خداى جهانيان است. ۳
۷۲۶.الغيبة ، طوسى- به نقل از ابن نوح - : در كتابى قديمى تأليف شده در محرّم سال ۳۱۷ در اهواز، يافتم كه ابو عبد اللَّه گفت: ابو محمّد حسن بن على بن اسماعيل بن جعفر بن محمّد بن عبد اللَّه بن محمّد بن عمر بن على بن ابى طالب گرگانى۴ گفت: در شهر قم بودم كه گفتگويى ميان ياران ما در باره مردى كه فرزندش را [كه در شكم همسرش بود ، ]انكار كرد، در گرفت. آنان مردى را [با نامهاى ]نزد شيخ - خدا حفظش كند - فرستادند. من پيش شيخ - خدا مؤيّدش بدارد - بودم. نوشته را به شيخ دادند. او آن را نخواند و فرمان داد آن را براى ابو عبد اللَّه بزوفرى - خدا عزيزش بدارد - ببرند تا او پاسخ نامه را بدهد. او نزد وى رفت و من باز حاضر بودم.
ابو عبد اللَّه به او گفت: بچّه، فرزند او و حاصل آميزش فلان روز او در فلان جاست . به او بگو نامش را محمّد بگذارد. پيك به شهر باز گشت و مسئله را به آنان خبر و برايشان توضيح داد و بچّه هم متولّد و محمّد ناميده شد.۵
1.على بن محمّد بن اسحاق اشعرى قمى: شيخ صدوق ، نام او را در شمار كسانى آورده كه بر معجزههاى امام زمان عليه السلام آگاه بودهاند و او آنها را ديده است . وى با امام عليه السلام مكاتبه داشته است (ر. ك : ج ۵ ص ۹۵ ح ۸۱۰ «بخش ششم / فصل دوم / و اين افراد») .
2.غريم ، يعنى امام زمان عليه السلام . شيخ مفيد مىگويد : اين ، رمزى در ميان شيعيان بود كه از قديم ، آن را مىشناختند و براى امام زمان عليه السلام به جهت تقيّه به كار مىبردند .
3.كمال الدين : ص ۴۹۷ ح ۱۹ ، بحار الأنوار : ج ۵۱ ص ۳۳۳ ح ۵۷ .
4.ابو محمّد حسن بن على بن اسماعيل جرجانى: از نوادگان امير مؤمنان عليه السلام است. شايد او حسن بن على علوى باشد كه كلينى در الكافى در باب ولادت صاحب عليه السلام از وى روايت كرده است (ر. ك : ص ۳۴۷ پانوشت ح ۷۱۳ ، مستدركات علم رجال الحديث: ج ۲ ص ۴۳۹ ش ۳۷۰۴) .
5.الغيبة ، طوسى : ص ۳۰۸ ح ۲۶۰ ، بحار الأنوار : ج ۵۱ ص ۳۲۴ .