از اولاد فاطمه عليها السلام بود و هم نام پيامبر را بر خود داشت و پدرش نيز همنام پدر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بود .
بايد توجّه داشت كه بيشتر اين نقلهاى ملاحم و فتن در اين مقطع، در جهت ساقط كردن اُمويان و روى كار آوردن عبّاسيان و القاى اين معناست كه دولت عبّاسيان بادوام خواهد بود. البتّه در ادامه، نقلهايى عليه عبّاسيان هم هست كه نشان مىدهد يكى دو دهه بعد با ظهور جريان استبدادى منصور، رواياتى عليه آنان و به نفع ديگران ساخته شده است.
نقلهايى كه در كتاب الفتن در باب «فى خروج بنى العبّاس» آورده، همگى نشانگر آن اند كه خروج پرچمهاى سياه، نقلهايى است كه از قول بزرگان صدر اسلام، براى توجيه دولت عبّاسى بيان شده است.۱
ادّعاهاى مهدويت در اين دوره، عمدتاً از سوى عبّاسيان بوده است و آنانخود را مصداق مهدى مىدانستند. القابى مانند : سفّاح،۲ منصور، مهدى، هادى و رشيد ، از جمله القابى هستند كه نشان از نوعى باور به مهدويت است. البتّه اين كه تلقّى آنان از مهدويت در آن زمان چه بوده است، بايد بيشتر بررسى گردد ؛ ولى قطعى است كه اين تصوّر كه آن زمان، دقيقاً همين مفهوم و معنايى كه ما از مهدى سراغ داريم ، در اذهان عامّه مردم بوده (صرف نظر از احاديث اصيل مربوط به مهدى عليه السلام )، درست نيست. همچنين در اين كه آنان خود را مهدى مىدانستند و القابى را كه نشانى از مهدويت بود ، در باره خود به كار مىبردند، ترديدى وجود ندارد. در احاديث ساختگى نيز - كه برخى از آنها از ابن عبّاس نقل شده - ،
1.ر. ك: همان : ص ۲۰۱ - ۲۰۳ و ۲۰۹ و ر . ك : همين دانشنامه : ج ۶ ص ۶۰ (بخش هفتم / فصل پنجم / پژوهشى در روايات / رايات سود).
2.گرديزى ، لقب مهدى را به نام سفّاح افزوده ، مىنويسد: «دولت عبّاسيان پديد آمد و مهدى ابو العبّاس عبد اللَّه بن محمّد بن على السفّاح - رحمة اللَّه عليه - به خلافت بنشست» (زين الأخبار : ص ۱۳۴).