25
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد چهارم

از اولاد فاطمه عليها السلام بود و هم نام پيامبر را بر خود داشت و پدرش نيز همنام پدر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بود .
بايد توجّه داشت كه بيشتر اين نقل‏هاى ملاحم و فتن در اين مقطع، در جهت ساقط كردن اُمويان و روى كار آوردن عبّاسيان و القاى اين معناست كه دولت عبّاسيان بادوام خواهد بود. البتّه در ادامه، نقل‏هايى عليه عبّاسيان هم هست كه نشان مى‏دهد يكى دو دهه بعد با ظهور جريان استبدادى منصور، رواياتى عليه آنان و به نفع ديگران ساخته شده است.
نقل‏هايى كه در كتاب الفتن در باب «فى خروج بنى العبّاس» آورده، همگى نشانگر آن اند كه خروج پرچم‏هاى سياه، نقل‏هايى است كه از قول بزرگان صدر اسلام، براى توجيه دولت عبّاسى بيان شده است.۱
ادّعاهاى مهدويت در اين دوره، عمدتاً از سوى عبّاسيان بوده است و آنان‏خود را مصداق مهدى مى‏دانستند. القابى مانند : سفّاح،۲ منصور، مهدى، هادى و رشيد ، از جمله القابى هستند كه نشان از نوعى باور به مهدويت است. البتّه اين كه تلقّى آنان از مهدويت در آن زمان چه بوده است، بايد بيشتر بررسى گردد ؛ ولى قطعى است كه اين تصوّر كه آن زمان، دقيقاً همين مفهوم و معنايى كه ما از مهدى سراغ داريم ، در اذهان عامّه مردم بوده (صرف نظر از احاديث اصيل مربوط به مهدى عليه السلام )، درست نيست. همچنين در اين كه آنان خود را مهدى مى‏دانستند و القابى را كه نشانى از مهدويت بود ، در باره خود به كار مى‏بردند، ترديدى وجود ندارد. در احاديث ساختگى نيز - كه برخى از آنها از ابن عبّاس نقل شده - ،

1.ر. ك: همان : ص ۲۰۱ - ۲۰۳ و ۲۰۹ و ر . ك : همين دانش‏نامه : ج ۶ ص ۶۰ (بخش هفتم / فصل پنجم / پژوهشى در روايات / رايات سود).

2.گرديزى ، لقب مهدى را به نام سفّاح افزوده ، مى‏نويسد: «دولت عبّاسيان پديد آمد و مهدى ابو العبّاس عبد اللَّه بن محمّد بن على السفّاح - رحمة اللَّه عليه - به خلافت بنشست» (زين الأخبار : ص ۱۳۴).


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد چهارم
24

امويان را به عنوان دولتى ستمگر مى‏شناسيم كه مسلمانان چندين دهه در آرزوى نابودى‏اش بودند، يكى از بهترين ابزارها براى رهايى از آن، وعده ظهور مهدى بوده است. بنا بر اين، بيشترين زمينه براى ظهور مهدى در اذهان مردم، در همين دوره تجلّى يافته است. از وقتى كه در حوالى سال ۱۱۶ ق ، قيام‏هاى ضدّ اُموى در خراسان پاى مى‏گيرند، يكسره نداى مهدويت به چشم مى‏خورد. نمونه آن ، ادّعاى حارث بن سريج ، يكى از رهبران شورشى است كه خود را صاحب و فرمانده پرچم‏هاى سياه مى‏دانست.۱ حتّى در سنن أبى داوود نيز حديثى در اين باره به چشم مى‏خورد.۲
حجم بالاى نقل‏هايى كه در باره ظهور پرچم‏هاى سياه نقل شده است، نشان مى‏دهد نوعى فضاى مهدى‏گرايانه براى نجات مردم از دست امويان ، وجود داشته است. اين نقل‏ها كه نعيم بن حمّاد، عالم اهل حديث سنّى، آنها را پس از ملاحم مربوط به ابن زبير آورده، با بحث «العلامات فى انقطاع ملك بنى اميّه» آغاز مى‏شوند.۳
به نظر مى‏رسد كه باور به مهدويت و منجى ، دستاويز بنى عبّاس براى قيام عليه بنى اميّه و رسيدن به قدرت بوده است . در اين فضا احاديث برساخته - كه اصل ادّعاى مهدويت را در درون خود دارند و با افزودن برخى ويژگى‏ها ، آن را منطبق بر بنى عبّاس مى‏كنند - نيز مجال وجود مى‏يابند .
استفاده از شخصيت محمّد بن عبد اللَّه (نفس زكىّ)ه و بيعت با او در آغاز قيام نيز همين گونه بوده است . شايد حديث مشهور نبوى : «المهدى من ولدى ، اسمه اسمى» در اين دوره با افزودن «و اسم أبيه اسم أبى» ، بر نفس زكيّه تطبيق شده باشد ؛ چرا كه او هم

1.تاريخ الطبرى: ج ۷ ص ۳۳۱.

2.سنن أبى داوود: ج ۴ ص ۱۰۸ ح ۴۲۹۰.

3.كتاب الفتن: ج ۱ ص ۱۹۳.

تعداد بازدید : 8457
صفحه از 447
پرینت  ارسال به