اين ، نكتهاى است كه مورد توجّه برخى فقها قرار داشته است .۱تعبيرهاى كنايى در باره امام عليه السلام مانند «عالم» ، «فقيه» ، «غريم» ، «صاحب» ، «بعضى از فقها» ، «رجل» و «ناحيه» و عدم تصريح به نام يا عنوان امام عليه السلام ، برخاسته از همين واقعيت است . بجز فشارها و تخريبها و مفسدهجويىهايى كه از سوى برخى وكلا - كه كارشان به انحراف كشيده بود - و يا جريانهايى مانند جعفر كذّاب كه داعيههاى ديگرى داشتند ، حاكمان وقت و جريانهاى وابسته به آنها ، شرايط بسيار سختى را پديد مىآوردند و اين ، به رغم نفوذ و اعتبارى بود كه برخى شيعيان يا خاندانهاى شيعى ، مانند خاندان نوبختى ، در جامعه آن روز و دستگاه حاكم داشتند ، چنان كه وقتى به جناب ابو سهل نوبختى - كه از جمله كسانى است كه شرافت ديدار با ولىّ عصر عليه السلام را در ساعت پايانى عمر امام عسكرى عليه السلام يافته و هنگام رحلت ايشان حضور داشته - ،۲ گفتند : چگونه شد كه مقام وكالت پس از غيبت به جناب ابو القاسم حسين بن روح نوبختى رسيد ، نه تو ، گفت : آنان به انتخاب خود ، آگاهترند ؛ امّا من مردى هستم كه با مخالفان ، سر و كار دارم و با آنان ، مناظره مىكنم و اگر جاى امام عليه السلام را همانند ابو القاسم مىدانستم و در شرايط دشوار قرار مىگرفتم ، شايد جاى ايشان را نشان مىدادم . ابو القاسم ، اگر امام زير دامن وى هم باشد و با قيچى ، قطعه قطعه شود ، دامانش را كنار نمىزند و ايشان را آشكار نمىكند .۳
جناب حسين بن روح ، چنان شرايط تقيّه را رعايت مىكرد كه نه تنها نزد موافق و مخالف ، شخصى مقبول بود ؛ بلكه نزد مقتدرُ باللَّه ، حاكم عبّاسى و مادر متوكّل نيز جايگاهى ويژه داشت و در مجلس وى ، حاضر مىشد . وى چنان بود كه وقتى يكى
1.چنان كه استاد محترم ، آية اللَّه سيّد موسى شبيرى زنجانى ، در باره توجيه يكى از توقيعها خاطرنشان كرده است كه : امام عليه السلام نمىخواسته جواب واقعى پرسش را بدهد و در جواب سؤالات مكتوب كه به دست افراد مختلف مىافتاده است ، خيلى احتياط مىشد ، كه يك وقت مشكلى براى اشخاص پيدا نشود. لذا ايشان در آن پاسخ ، تعبير صريح نكرده است و نمىخواسته جواب بدهد (ر.ك: كتاب النكاح: ج ۸ ص ۲۴۸۰).
2.ر.ك: ج ۳ ص ۳۲ ح ۴۹۵.
3.ر . ك : ج ۳ ص ۳۶۷ ح ۶۳۷ .