229
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد چهارم

۲ / ۶

پاسخ پرسش‏هايى كه از قم ارسال شده بودند

۶۹۵.الغيبة، طوسى‏- با سندش به نقل از ابو الحسن محمّد بن احمد بن داوود قمى‏۱- : نوشته‏اى از قم آمده بود كه سؤال‏ها و جواب‏هايى در آن بود و پرسيده بودند: آيا جواب‏هاى آن، پاسخ فقيه (امام زمان) عليه السلام است يا پاسخ‏هاى محمّد بن على شلمغانى؟ زيرا از او نقل شده است كه : اين سؤال‏ها را من پاسخ داده‏ام .
من ، پاسخ ابو القاسم حسين بن روح را ديدم كه به احمد بن ابراهيم نوبختى‏۲املا كرده و او با خطّ خود و بر پشت همان نوشته فرستاده شده قميان ، چنين نوشته بود:
«بسم اللَّه الرحمن الرحيم . از اين نوشته و محتواى آن ، آگاه شديم . همه آن، پاسخ ما به سؤال‏هاست و يك حرف آن هم از [شلمغانى‏] وانهاده گم‏راه گم‏راه كننده، معروف به عزاقرى - خدا لعنتش كند - نيست، و پيش‏تر نيز چيزهايى به دست احمد بن بلال‏۳و ديگر همتايانش به سوى شما آمده بود كه آنها هم مانند همين شلمغانى عزاقرى، از اسلام بيرون رفته‏اند . نفرين و خشم خدا بر ايشان باد!» .
[در نامه بود كه :] من در گذشته ، صحّت و سقم آن را جويا مى‏شدم .
چنين جواب آمده بود: «هان! هر كس از درستى و نادرستى جواب جويا مى‏شود، ديگر از آنچه به دست اينها بيرون مى‏آيد ، زيانى نمى‏بيند. اين ، كار درستى است.
از يكى از عالمان گذشته - سلام و درود و رحمت خدا بر ايشان باد - مانند همين سؤال را در باره يكى از مغضوبان درگاه الهى پرسيدند و او عليه السلام فرمود: "علم، علم ماست و كفرِ كسى كه كافر مى‏شود ، به شما زيانى نمى‏رساند . پس هر مطلب درستى از دست او به شما رسيد و افراد مورد اعتماد - خدايشان رحمت كند - آن را نقل كردند ، خدا را [بر آن ]بستاييد و آن مطالب را بپذيريد و هر مطلبى را كه در آن شك كرديد و يا تنها راوى آن، خود اوست، آن را به ما باز گردانيد تا درستى و نادرستى آن را روشن كنيم. و خداوند - نام‏هايش پاك و مدحش بِشكوه باد - اختياردار توفيق شما و كفايت كننده همه كارهاى ما و بهترين وكيل است"» .
ابن نوح گفت : نخستين كسى كه اين توقيع را براى ما روايت كرد، ابو الحسين محمّد بن على بن تمّام بود و گفت كه آن را از پشت كاغذى كه نزد ابو الحسن [محمّد بن احمد ]بن داوود قمى بوده، رونويسى كرده است. هنگامى كه ابو الحسن بن داوود قمى آمد و آن را بر وى خواندم، گفت: اين كاغذ ، همان نوشته‏اى است كه قميان به شيخ ابو القاسم نوشتند و در آن ، سؤال‏هايى بود و شيخ ابو القاسم در پشت همان كاغذ، به خطّ احمد بن ابراهيم نوبختى، جوابشان را داده است . و كاغذ به ابو الحسن بن داوود قمى رسيده است.
متن نوشته ، چنين است: سؤال‏هاى محمّد بن عبد اللَّه بن جعفر حميرى: بسم اللَّه الرحمن الرحيم. خداوند ، بقايت را دراز گرداند، و عزّت و شوكت و سعادت و سلامتت را مداوم بدارد و نعمتش را بر تو كامل كند و در احسانش به تو و نيز همه آنچه را به تو بخشيده و افزونى‏هايى كه به تو داده است، بيفزايد، و مرا فداى تو در ناخوشى‏ها كند و پيش از تو به پيشواز بلا بفرستد! مردم براى درجات [بهشت‏] با هم رقابت مى‏كنند ؛ امّا هر كس را شما بپذيريد، پذيرفته شده است و هر كه شما او را برانيد، فروپايه است . ساقط شده، كسى است كه شما او را فرو گذاشتيد و از اينها به خداوند ، پناه مى‏بريم.
در شهر ما - خدا تأييدت كند - گروهى از سرشناسان هستند كه با هم برابر و هم‏رتبه و رقيب اند، و نامه تو - خدا تأييدت نمايد - كه در آن به يارى دادن "ص"۴ در كارى، فرمانشان داده بودى ، [تنها] به گروهى از آنها رسيده و على بن محمّد بن حسين بن مالك ، معروف به بادوكه، با اين كه داماد "ص" است - خدا رحمتشان كند - ، در ميان آنان نبوده و اين، او را اندوهگين كرده است، و از من - خدا تأييدت كند - خواسته است كه ناراحتى او را به شما برسانم تا اگر به خاطر گناهى است، آمرزشش را از خدا بخواهد و اگر به خاطر چيز ديگرى است، به او اعلام بدارى تا دلش آرام گيرد، إن شاء اللَّه.
توقيع :۵ «ما تنها با كسى مكاتبه مى‏كنيم كه با ما مكاتبه كرده است [ولى او به ما نامه‏اى ننوشته است‏]» .
و لطفت كه در خور تفضّل هميشگى توست - خداوند ، عزّتت را مستدام بدارد - ، مرا عادت داده كه با وجود فقيهان در كنار تو - خدا عزّتت دهد - اين بار نيز سؤال‏هايم را از شما بپرسم.
۶۹۵ / ۱ [سؤال :] براى ما روايت شده كه از عالِم عليه السلام در باره امام جماعتى پرسيده‏اند كه بخشى از نماز را با جماعت خوانده و پيشامدى [مرگبار مانند سكته‏] برايش پيش مى‏آيد. نمازگزاران پشت سر او ، چه كنند؟ و عالِم عليه السلام فرموده است: «امام را عقب مى‏كشند و يكى از همان نمازگزاران ، جلوتر مى‏آيد و نمازشان را به پايان مى‏برند و آن كسى كه دست به پيكر امام جماعت زده است، غسل مى‏كند» .
توقيع: «بر كسى كه امام جماعتِ فوت كرده را دور كرده ، جز شستن دست ، چيزى واجب نيست، و اگر پيشامدى رخ دهد كه به قطع نماز نينجامد، امام [جماعتِ دوم‏]، نمازش را با نمازگزاران ادامه مى‏دهد و به پايان مى‏رساند» .
[سؤال‏] : و از عالِم عليه السلام روايت شده است : «هر كس به مرده‏اى دست بزند كه هنوز بدنش گرم است ، دستش را بايد بشويد و هر كس پس از سرد شدن، با او تماس بيابد، بايد غسل كند» .
و اين امام جماعت در اين حالت [كه تازه مرده است‏]، هنوز بدنش گرم است. پس كسى كه به او دست مى‏زند ، چه حكمى دارد؟ و شايد او را با لباسش بگيرد و دور كند و با بدن او تماس نيابد . پس چگونه غسل بر او واجب مى‏شود؟
توقيع: «اگر در اين حالت، او را مس كند، جز شستن دستش، چيزى بر او واجب نيست».
۶۹۵ / ۲ [سؤال :] اگر كسى گفتن تسبيحات نماز جعفر طيّار را در قيام يا قعود يا ركوع يا سجود آن فراموش كند و به حالت ديگرى از نماز برود و در آن، يادش بيايد، آيا تسبيح‏هايى را كه نگفته، در آن حالت كه يادش آمد، بگويد ، يا بگذارد و بگذرد؟
توقيع: «اگر در يك حالت از اين نماز فراموش كرد و سپس در حالتى ديگر به ياد آورد، آنچه را نگفته، در آن حالتى كه به ياد آورده ، جبران مى‏كند».
۶۹۵ / ۳ [سؤال :] زنى كه شوهرش مى‏ميرد، جايز است كه براى تشييع جنازه‏اش بيرون بيايد؟
توقيع: «براى تشييع جنازه بيرون مى‏آيد».
۶۹۵ / ۴ [سؤال :] و آيا براى اين زن جايز است كه در زمان عدّه وفات شوهرش به زيارت قبر او برود؟
توقيع: «قبر شوهرش را زيارت مى‏كند ؛ ولى شب، بيرون از خانه به سر نمى‏برد» .
۶۹۵ / ۵ [سؤال :] آيا براى اين زن ، جايز است كه براى انجام دادن كار لازمى كه به عهده اوست، بيرون بيايد ، يا آن كه در زمان عدّه‏اش، از خانه‏اش بيرون نيايد؟
توقيع: «اگر كار لازمى است، بيرون بيايد و ادا كند و اگر نيازى دارد كه كسى نيست آن را پيگيرى كند، بيرون مى‏آيد و آن را ادا مى‏كند ؛ امّا شب را بيرون از منزلش به سر نمى‏برد» .
۶۹۵ / ۶ [سؤال :] روايت شده است كه در باره ثواب قرائت قرآن در نمازهاى واجب و غير آن، عالِم عليه السلام گفته است: «شگفت از كسى كه سوره قدر را در نمازش نمى‏خواند، چگونه نمازش پذيرفته مى‏شود!» و روايت شده است: «نمازى كه سوره توحيد در آن خوانده نمى‏شود ، بالنده [و بالا رونده‏] نيست» و روايت شده است: «هر كس سوره هُمَزه را در نمازهاى واجبش بخواند، از دنيا به او داده مى‏شود» .۶ پس آيا رواست كه سوره هُمَزه بخواند و اين سوره‏هايى را كه ذكر كرديم، وا نهد، با توجّه به حديثى كه مى‏گويد : «نماز جز با اين دو سوره (قدر و توحيد) پذيرفته و بالنده نمى‏شود»؟
توقيع: «ثواب سوره‏ها، همان گونه است كه روايت شده، و چون سوره‏اى را كه ثواب دارد، نخواند و "توحيد" و "قدر" را به خاطر فضيلتشان بخواند، ثواب قرائت همين دو و نيز ثواب قرائت سوره‏اى كه نخوانده، به او داده مى‏شود و جايز است كه غير اين دو سوره را بخواند و نمازش هم كامل است؛ امّا فزونى [ثواب‏] و نماز برتر را رها كرده است».
۶۹۵ / ۷ [سؤال : آداب‏] وداع ماه رمضان ، براى چه زمانى است؟ ياران ما در آن اختلاف كرده‏اند. برخى مى‏گويند: در آخرين شب آن خوانده مى‏شود و برخى مى‏گويند: در آخرين روز آن، هنگامى كه هلال ماه شوّال را ديد.
توقيع: «اعمال ماه رمضان ، در شب‏هاى آن است و وداع هم در آخرين شب آن انجام مى‏گيرد و اگر مى‏ترسد كه ماه ، كمتر از سى روز شود [و شب آخر را درك نكند] ، اعمال وداع را در دو شب [بيست و نهم و سى‏ام‏] انجام دهد».
[سؤال :] در سخن خداى عزّ و جلّ : «آن ، سخن فرستاده‏اى كريم است»، مقصود از فرستاده خدا [كيست؟ ]و نيز مقصود از نيرومندى در «نيرومند و نزد صاحب عرش، محترم است» چيست؟ و همچنين مقصود از اطاعت در «آن جا از او اطاعت مى‏شود و امين است» چيست و اين مكان كجاست؟ خدا عزّتت را مستدام كند! اگر صلاح مى‏بينى، بر من منّت بنه و اين سؤال‏ها را از فقيهى كه اطمينان دارى بتواند اين سؤال‏ها را پاسخ دهد، بپرس و پاسخ آنها را به من هديه كن، افزون بر تشريح و توضيح كار على بن محمّد بن حسين بن مالك - كه پيش‏تر ذكرش رفت - ؛ توضيحى كه او را آرام و به نعمت خدا متوجّه نمايد ، و بر من به دعايى منّت نهيد كه دنيا و آخرت را براى من و برادرانم گرد آورد . إن شاء اللَّه ، عملت بى پاداش نماند!
توقيع: «خداوند ، خير دنيا و آخرت را برايت گرد آورد!».
خداوند ، عمرت را طولانى كند و عزّت و تأييدت و نيز كرامت و سعادت و سلامتت را استمرار بخشد و نعمتش را بر تو كامل كند و بر احسانش به تو و نيز موهبت‏هاى زيبايش به تو و افزونى‏هايش نزد تو، بيفزايد و مرا فداى تو در هر بدى و ناخوشى كند و مرا پيش‏مرگ تو نمايد ! ستايش ، ويژه خداست و درود خدا بر محمّد و همه خاندانش !۷

1.ابو الحسن محمّد بن احمد بن داوود قمى (م ۳۶۸ ق): شيخ الطائفه و بزرگ اهالى قم بود. به بغداد مهاجرت كرد و در آن جا اقامت گزيد. غضائرى گفته است كه در حافظه و فقه و شناخت حديث ، كسى را برتر از او نديده است. چند كتاب از جمله المزار براى اوست (ر . ك : رجال النجاشى: ج ۲ ص ۳۰۴ ش ۱۰۴۶ ، رجال الطوسى: ص ۴۴۷ ش ۶۳۵۹ ، الفهرست، طوسى: ص ۲۱۱ ش ۶۰۳ ، خلاصة الأقوال: ص ۱۶۲ ش ۱۶۱).

2.احمد بن ابراهيم نوبختى: نام او در منابع رجالى نيست (مستدركات علم رجال الحديث: ج ۱ ص ۲۴۴ ش ۶۴۳) .

3.به احتمال فراوان، «بلال» تصحيف «هلال» و مقصود، احمد بن هلال، ابو جعفر عبرتايى است كه به دروغ ، ادّعاى سفارت امام عصر عليه السلام را داشت . ر . ك : ص ۸۰ (مدعيان دروغين وكالت) .

4.به احتمال فراوان ، براى پنهان نگاه داشتن شخص يارى شده ، با رمز «ص» از او ياد شده است . (م)

5.يعنى پاسخ مكتوب امام عليه السلام كه به احتمال فراوان به صورت حاشيه در گوشه همين مطلب و يا لا به لاى آن بوده است . (م)

6.در نسخه الاحتجاج ، چنين آمده است: «يك دنيا ثواب به او داده مى‏شود».

7.الغيبة ، طوسى : ص ۳۷۳ ح ۳۴۵ ، الاحتجاج : ج ۲ ص ۵۶۳ ح ۳۵۴ ، بحار الأنوار : ج ۵۳ ص ۱۵۰ ح ۱ .


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد چهارم
228

۲ / ۶

جَوابُ مَسائِلِ اُنفِذَت مِن قُمَ‏

۶۹۵.الغيبة للطوسي : أخبَرَنا جَماعَةٌ ، عَن أبِي الحَسَنِ مُحَمَّدِ بنِ أحمَدَ بنِ داودَ القُمِّيِّ ، قالَ : وَجَدتُ بِخَطِّ أحمَدَ بنِ إبراهيمَ النَّوبَختِيِّ وإملاءِ أبِي القاسِمِ الحُسَينِ بنِ روحٍ رضى اللَّه عنه عَلى‏ ظَهرِ كِتابٍ فيهِ جَواباتٌ ومَسائِلُ اُنفِذَت مِن قُمَّ ، يُسأَلُ عَنها هَل هِيَ جَواباتُ الفَقيهِ عليه السلام أو جَواباتُ مُحَمَّدِ بنِ عَلِيٍّ الشَّلمَغانِيِّ ؟ لِأَ نَّهُ حُكِيَ عَنهُ أنَّهُ قالَ : هذِهِ المَسائِلُ أنَا أجَبتُ عَنها ، فَكَتَبَ إلَيهِم عَلى‏ ظَهرِ كِتابِهِم :
«بِسمِ اللَّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، قَد وَقَفنا عَلى‏ هذِهِ الرُّقعَةِ وما تَضَمَّنَتهُ ، فَجَميعُهُ جَوابُنا عَنِ المَسائِلِ ، ولا مَدخَلَ لِلمَخذولِ الضّالِّ المُضِلِّ المَعروفِ بِالعَزاقِرِيِّ لَعَنَهُ اللَّهُ في حَرفٍ مِنهُ ، وقَد كانَت أشياءُ خَرَجَت إلَيكُم عَلى‏ يَدَي أحمَدَ بنِ بِلالٍ‏۱ وغَيرِهِ مِن نُظَرائِهِ ، وكانَ مِنِ ارتِدادِهِم عَنِ الإِسلامِ مِثلُ ما كانَ مِن هذا ، عَلَيهِم لَعنَةُ اللَّهِ وغَضَبُهُ» .
فَاستَثبَتُ‏۲ قَديماً في ذلِكَ ، فَخَرَجَ الجَوابُ : ألا مَنِ استَثبَتَ فَإِنَّهُ لا ضَرَرَ في خُروجِ ما خَرَجَ عَلى‏ أيديهِم ، وإنَّ ذلِكَ صَحيحٌ .
ورُوِيَ قَديماً عَن بَعضِ العُلَماءِ عَلَيهِمُ السَّلامُ وَالصَّلاةُ وَالرَّحمَةُ ، أَنّهُ سُئِلَ عَن مِثلِ هذا بِعَينِهِ في بَعضِ مَن غَضِبَ اللَّهُ عَلَيهِ ، وقالَ عليه السلام : العِلمُ عِلمُنا ، ولا شَي‏ءَ عَلَيكُم مِن كُفرِ مَن كَفَرَ ، فَما صَحَّ لَكُم مِمّا خَرَجَ عَلى‏ يَدِهِ بِرِوايَةِ غَيرِهِ لَهُ مِنَ الثِّقاتِ رَحِمَهُمُ اللَّهُ ، فَاحمَدُوا اللَّهَ وَاقبَلوهُ ، وما شَكَكتُم فيهِ أو لَم يَخرُج إلَيكُم في ذلِكَ إلّا عَلى‏ يَدِهِ فَرُدّوهُ إلَينا لِنُصَحِّحَهُ أو نُبطِلَهُ ، وَاللَّهُ تَقَدَّسَت أسماؤُهُ وجَلَّ ثَناؤُهُ وَلِيُّ تَوفيقِكُم ، وحَسُبنا في اُمورِنا كُلِّها ونِعمَ الوَكيلُ .
وقالَ ابنُ نوحٍ : أوَّلُ مَن حَدَّثَنا بِهذَا التَّوقيعِ أبُو الحُسَينِ مُحَمَّدُ بنُ عَلِيِّ بنِ تَمّامٍ ، (و) ذَكَرَ أنَّهُ كَتَبَهُ مِنَ ظَهرِ الدَّرجِ‏۳ الَّذي عِندَ أبِي الحَسَنِ بنِ داودَ ، فَلَمّا قَدِمَ أبُو الحَسَنِ بنُ داودَ وقَرَأتُهُ عَلَيهِ ، ذَكَرَ أنَّ هذَا الدَّرجَ بِعَينِهِ كَتَبَ بِهِ أهلُ قُمَّ إلَى الشَّيخِ أبِي القاسِمِ وفيهِ مَسائِلُ ، فَأَجابَهُم عَلى‏ ظَهرِهِ بِخَطِّ أحمَدَ بنِ إبراهيمَ النَّوبَختِيِّ ، وحَصَلَ الدَّرجُ عِندَ أبِي الحَسَنِ بنِ داودَ .
نُسخَةُ الدَّرجِ : مَسائِلُ مُحَمَّدِ بنِ عَبدِ اللَّهِ بنِ جَعفَرٍ الحِميَرِيِّ : بِسمِ اللَّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، أطالَ اللَّهُ بَقاءَكَ ، وأَدامَ عِزَّكَ وتَأييدَكَ وسَعادَتَكَ وسَلامَتَكَ ، وأَتَمَّ نِعمَتَهُ (عَلَيكَ) ، وزادَ في إحسانِهِ إلَيكَ ، وجَميلِ مَواهِبِهِ لَدَيكَ ، وفَضلِهِ عِندَكَ ، وجَعَلَني مِنَ السّوءِ فِداكَ ، وقَدَّمَني قِبَلَكَ ، النّاسُ يَتَنافَسونَ فِي الدَّرَجاتِ ، فَمَن قَبِلتُموهُ كانَ مَقبولاً ، ومَن دَفَعتُموهُ كانَ وَضيعاً ، وَالخامِلُ مَن وَضَعتُموهُ ، ونَعوذُ بِاللَّهِ مِن ذلِكَ ، وبِبَلَدِنا - أيَّدَكَ اللَّهُ - جَماعَةٌ مِنَ الوُجوهِ ، يَتَساوَونَ ويَتَنافَسونَ فِي المَنزِلَةِ .
ووَرَدَ - أيَّدَكَ اللَّهُ - كِتابُكَ إلى‏ جَماعَةٍ مِنهُم في أمرٍ أمَرتَهُم بِهِ مِن مُعاوَنَةِ «ص»۴ ، وأَخرَجَ عَلِيُّ بنُ مُحَمَّدِ بنِ الحُسَينِ بنِ مالِكٍ (المَعروفُ) بادوكة۵ ، وهُوَ خَتَنُ‏۶«ص» رَحِمَهُمُ اللَّهُ مِن بَينِهِم ، فَاغتَمَّ بِذلِكَ ، وسَأَلَني - أيَّدَكَ اللَّهُ - أن اُعلِمَكَ ما نالَهُ مِن ذلِكَ ، فَإِن كانَ مِن ذَنبٍ استَغفَرَ اللَّهَ مِنهُ ، وإن يَكُن غَيرَ ذلِكَ عَرَّفتَهُ ما يَسكُنُ نَفسُهُ إلَيهِ إن شاءَ اللَّهُ .
التَّوقيعُ : لَم نُكاتِب إلّا مَن كاتَبَنا .
وقَد عَوَّدتَني - أدامَ اللَّهُ عِزَّكَ - مِن تَفَضُّلِكَ ما أنتَ أهلٌ أن تُجرِيَني عَلَى العادَةِ ، وقِبَلَكَ - أعَزَّكَ اللَّهُ - فُقَهاءُ ، أنَا مُحتاجٌ إلى‏ أشياءَ تَسأَلُ لي عَنها .
۶۹۵ / ۱ فَرُوِيَ لَنا عَنِ العالِمِ عليه السلام : أنَّهُ سُئِلَ عَن إمامِ قَومٍ صَلّى‏ بِهِم بَعضَ صَلاتِهِم وحَدَثَت عَلَيهِ حادِثَةٌ ، كَيفَ يَعمَلُ مَن خَلفَهُ ؟ فَقالَ : يُؤَخَّرُ ويُقَدَّمُ بَعضُهُم ، ويُتِمُّ صَلاتَهُم ، ويَغتَسِلُ مَن مَسَّهُ .
التَّوقيعُ‏۷ : لَيسَ عَلى‏ مَن نَحّاهُ إلّا غَسلُ اليَدِ ، وإذا لَم تَحدُث حادِثَةٌ تَقطَعُ الصَّلاةَ تَمَّمَ صَلاتَهُ مَعَ القَومِ .
ورُوِيَ عَنِ العالِمِ عليه السلام : أنَّ مَن مَسَّ مَيِّتاً بِحَرارَتِهِ غَسَلَ يَدَيهِ ، ومَن مَسَّهَ وقَد بَرَدَ فَعَلَيهِ الغُسلُ .
وهذَا الإِمامُ في هذِهِ الحالَةِ لا يَكونُ مَسُّهُ إلّا بِحَرارَتِهِ ، وَالعَمَلُ مِن ذلِكَ عَلى‏ ما هُوَ ، ولَعَلَّهُ يُنَحّيهِ بِثِيابِهِ ولا يَمَسُّهُ ، فَكَيفَ يَجِبُ عَلَيهِ الغُسلُ ؟
التَّوقيعُ : إذا مَسَّهُ عَلى‏ هذِهِ الحالَةِ لَم يَكُن عَلَيهِ إلّا غَسلُ يَدِهِ .
۶۹۵ / ۲ وعَن صَلاةِ جَعفَرٍ : إذا سَها فِي التَّسبيحِ في قِيامٍ أو قُعودٍ أو رُكوعٍ أو سُجودٍ ، وذَكَرَهُ في حالَةٍ اُخرى‏ قَد صارَ فيها مِن هذِهِ الصَّلاةِ ، هَل يُعيدُ ما فاتَهُ مِن ذلِكَ التَّسبيحِ فِي الحالَةِ الَّتي ذَكَرَها ، أم يَتَجاوَزُ في صَلاتِهِ ؟
التَّوقيعُ : إذا سَها في حالَةٍ مِن ذلِكَ ثُمَّ ذَكَرَ في حالَةٍ اُخرى‏ ، قَضى‏ ما فاتَهُ فِي الحالَةِ الَّتي ذَكَرَ .
۶۹۵ / ۳ وعَنِ المَرأَةِ يَموتُ زَوجُها ، هَل يَجوزُ أن تَخرُجَ في جِنازَتِهِ أم لا ؟
التَّوقيعُ : تَخرُجُ في جِنازَتِهِ .
۶۹۵ / ۴ وهَل يَجوزُ لَها وهِيَ في عِدَّتِها أن تَزورَ قَبرَ زَوجِها أم لا ؟
التَّوقيعُ : تَزورُ قَبرَ زَوجِها ، ولا تَبيتُ عَن بَيتِها .
۶۹۵ / ۵ وهَل يَجوزُ لَها أن تَخرُجَ في قَضاءِ حَقٍّ يَلزَمُها ، أم لا تَبرَحُ مِن بَيتِها وهِيَ في عِدَّتِها ؟
التَّوقيعُ : إذا كانَ حَقٌّ خَرَجَت وقَضَتهُ ، وإذا كانَت لَها حاجَةٌ لَم يَكُن لَها مَن يَنظُرُ فيها خَرَجَت لَها حَتّى‏ تَقضِيَ ، ولا تَبيتُ عَن مَنزِلِها .
۶۹۵ / ۶ ورُوِيَ في ثَوابِ القُرآنِ فِي الفَرائِضِ وغَيرِها : أنَّ العالِمَ عليه السلام قالَ : عَجَباً لِمَن لَم يَقرَأ في صَلاتِهِ «إنّا أنزَلناهُ في لَيلَةِ القَدرِ» كَيفَ تُقبَلُ صَلاتُهُ ؟ ورُوِيَ ما زَكَت صَلاةٌ لَم يُقرَأ فيها بِ «قُل هُوَ اللَّهُ أحَدٌ» . ورُوِيَ أنَّ مَن قَرَأَ في فَرائِضِهِ «الهُمَزَةَ» اُعطِيَ مِنَ الدُّنيا۸ ، فَهَل يَجوزُ أن يَقرَأَ «الهُمَزَةُ» ويَدَعَ هذِهِ السُّوَرَ الَّتي ذَكَرناها ، مَعَ ما قَد رُوِيَ أنَّهُ لا تُقبَلُ صَلاةٌ ولا تَزكو إلّا بِهِما ؟
التَّوقيعُ : الثَّوابُ فِي السُّوَرِ عَلى‏ ما قَد رُوِيَ ، وإذا تَرَكَ سورَةً مِمّا فيهَا الثَّوابُ ، وقَرَأَ «قُل هُوَ اللَّهُ أحَدٌ» و«إنّا أنزَلناهُ» لِفَضلِهِما ، اُعطِيَ ثَوابَ ما قَرَأَ وثَوابَ السّورَةِ الَّتي تَرَكَ ، ويَجوزُ أن يَقرَأَ غَيرَ هاتَينِ السّورَتَينِ وتَكونُ صَلاتُهُ تامَّةً ، ولكِن يَكونُ قَد تَرَكَ الفَضلَ .
۶۹۵ / ۷ وعَن وَداعِ شَهرِ رَمَضانَ مَتى‏ يَكونُ ؟ فَقَدِ اختَلَفَ فيهِ (أصحابُنا) فَبَعضُهُم يَقولُ : يَقرَأُ في آخِرِ لَيلَةٍ مِنهُ ، وبَعضُهُم يَقولُ : هُوَ في آخِرِ يَومٍ مِنهُ ، إذا رَأى‏ هِلالَ شَوّالٍ ؟
التَّوقيعُ : العَمَلُ في شَهرِ رَمَضانَ في لَياليهِ ، وَالوَداعُ يَقَعُ في آخِرِ لَيلَةٍ مِنهُ ، فَإِن خافَ أن يَنقُصَ جَعَلَهُ في لَيلَتَينِ .
وعَن قَولِ اللَّهِ عزّ و جلّ : « إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ » أنَّ رَسولَ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله المَعنِيُّ بِهِ ؟ « ذِى قُوَّةٍ عِندَ ذِى الْعَرْشِ مَكِينٍ » ما هذِهِ القُوَّةُ ؟ « مُّطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ »۹ ما هذِهِ الطّاعَةُ وأَينَ هِيَ ؟۱۰
فَرَأيُكَ أدامَ اللَّهُ عِزَّكَ بِالتَّفَضُّلِ عَلَيَّ بِمَسأَلَةِ مَن تَثِقُ بِهِ مِنَ الفُقَهاءِ عَن هذِهِ المَسائِلِ ، وإجابَتي عَنها مُنعِماً ، مَعَ ما تَشرَحُهُ لي مِن أمرِ [ عَلِيِّ بنِ‏]۱۱مُحَمَّدِ بنِ الحُسَينِ بنِ مالِكٍ المُقَدَّمِ ذِكرُهُ بِما يَسكُنُ إلَيهِ ، ويَعتَدُّ بِنِعمَةِ اللَّهِ عِندَهُ ، وتَفَضَّل عَلَيَّ بِدُعاءٍ جامِعٍ لي ولِإِخواني لِلدُّنيا وَالآخِرَةِ ، فَعَلتَ مُثاباً إن شاءَ اللَّهُ تَعالى‏ ؟
التَّوقيعُ : جَمَعَ اللَّهُ لَكَ ولِإِخوانِكَ خَيرَ الدُّنيا وَالآخِرَةِ .
أطالَ اللَّهُ بَقاءَكَ ، وأَدامَ عِزَّكَ وتَأييدَكَ ، وكَرامَتَكَ وسَعادَتَكَ وسَلامَتَكَ ، وأَتَمَّ نِعمَتَهُ عَلَيكَ ، وزادَ في إحسانِهِ إلَيكَ ، وجَميلِ مَواهِبِهِ لَدَيكَ ، وفَضلِهِ عِندَكَ ، وجَعَلَني مِن كُلِّ سوءٍ ومَكروهٍ فِداكَ ، وقَدَّمَني قِبَلَكَ ، الحَمدُ للَّهِ‏ِ رَبِّ العالَمينَ ، وصَلَّى اللَّهُ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وآلِهِ أجمَعينَ .۱۲

1.من المرجح، أن يكون «بلال» تصحيفاً ل«هلال»، و أن يكون المقصود، أحمد بن هلال، أبا جعفر العبرتائي الذي كان يدعي كذباً السفارة لإمام العصر.

2.قوله : «فاستثبت» من تتمّة ما كتب السائل أي كنت قديماً أطلب إثبات هذه التوقيعات هل هي منكم أو لا ولمّا كان جواب هذه الفقرة مكتوباً تحتها أفردها للإشعار بذلك (بحار الأنوار : ج ۵۳ ص ۱۵۴) .

3.الدَّرْج - بالفتح - : الذي يكتب فيه ، ويحرّك ، يقال : أنفذته في درج الكتاب : أي طيّة (تاج العروس : ج ۳ ص ۳۶۳ «درج»).

4.عبّر عن المُعانِ برمز ص للمصلحة ، من المرجح و من أجل إخفاء الشخص الذي تمت مساعدته، فقد ذكر برمز «ص». (بحار الأنوار : ج ۵۳ ص ۱۵۴) .

5.لم يذكره و في بحار الأنوار : «المَعروفُ بمالِكِ بادوكة» .

6.خَتَنُ الرجل : أي زوج ابنته (النهاية : ج ۲ ص ۱۰ «ختن») .

7.أي جواب الإمام المكتوب الذي كان علي الأرجح بشكل هامش في جنب هذا الموضوع نفسه، أو في تضاعيفه.

8.في الاحتجاج : «اُعطي من الثواب قدر الدُّنيا» بدل «اُعطي من الدُّنيا» .

9.التكوير : ۱۹ - ۲۰ .

10.زاد في الاحتجاج هنا : «ما خَرَجَ لهذه المسألة جوابٌ» .

11.أثبتناه من الاحتجاج وقد سقط من المصدر .

12.ليس في الاحتجاج صدره إلى قوله «نسخة الدرج» .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد چهارم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری محمّد کاظم طباطبایی و جمعی از پژوهشگران، ترجمه: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 8214
صفحه از 447
پرینت  ارسال به