۲ / ۳
پاسخ پرسشهاى جعفر بن حمدان
۶۹۲.كمال الدين- به نقل از سعد بن عبد اللَّه - : جعفر بن حمدان۱ [نامه] نوشت و اين مسئلهها [همراه پاسخهايشان] برايش آمد:
زنى را براى خود حلال كرده و با او شرط كردهام كه بچّهدار نشود و او را در خانهام ساكن نسازم و چون مدّتى اين گونه سپرى شد ، به من گفت: باردار شدهام. به او گفتم: چگونه؟! تا آن جا كه مىدانم ، از تو بچّه نمىخواستم؟ سپس غايب شدم و وقتى باز گشتم، پسرى را آورد كه انكارش نكردم و هزينه و نفقهاش را قطع ننمودم . مزرعهاى داشتم كه آن را پيش از آمدن اين زن نزد من، براى وصيّتها و ديگر فرزندانم ، گذاشته و وقف كرده بودم ، به شرط اين كه تا زندهام، اختيار كم و زياد كردن در آن را داشته باشم و چون اين زن، اين فرزند را آورد، او را در وقفى كه پيشتر و ابدى بود، به بقيّه فرزندانم ملحق نكردم؛ ولى وصيّت كردم كه اگر پيشامدى برايم رخ داد ، مردم ، هزينه آن كودك را تا آن گاه كه كوچك است ، بدهند و چون بزرگ شد، دويست دينار از اين مزرعه براى يك بار و نه هر سال ، به او بدهند و ديگر براى او و نسل وى، پس از اعطاى اين دويست دينار، حقّى نيست . نظر شما چيست؟ خداوند ، عزيزت بدارد به خاطر راهنمايىات به من! چه كنم و در باره اين كودك وظيفه من چيست؟ و برايم به عافيت و خير دنيا و آخرت دعا كنيد.
جواب آن: «امّا مردى كه آن زن را [با ازدواج موقّت] براى خود حلال كرده و با او شرط كرده است كه بچّهدار نشود، خداى بىهمتا را در قدرتش تقديس مىكنم، شرط او با زن، شرط گذاشتن براى خداى شكستناپذير باشُكوه است . معلوم نيست كه بچّهدار نشود و ترديد او در اين امر و جهلش به وقتى كه نزد آن زن براى آميزش رفته ، موجب دورى جستن از فرزند نمىشود [و كودك، فرزند او به شمار مىرود]؛ امّا دادن دويست دينار به او و بيرون كردن كودك و نسل او از وقف، در اختيار وى است ؛ زيرا مال، مال او و به اختيار اوست» .
ابو الحسين مىگويد: آن مرد ، مدّت زمان قبل از تولّد آن كودك (ايّام ازدواج و باردارى) را محاسبه كرد و [ديد] فرزند ، مطابق آن به طور صحيح متولّد شده است .
ابو الحسين مىگويد : در نسخه ابو الحسن همْدانى چنين يافتم: خداوند ، باقىات بدارد! نوشتهات و نوشتهاى كه فرستاده بودم، آمد، و اين توقيع را حسن بن على بن ابراهيم از سيّارى ، نقل كرده است.۲
1.جعفر بن حمدان همدانى: شيخ صدوق ، نام او را در شمار كسانى كه بر معجزههاى امام زمان عليه السلام آگاه بودهاند و او آنها را ديده ، آورده است. وى ، با امام عليه السلام نامهنگارى نيز داشته است . در أعيان الشيعة آورده كه وى همان جعفر بن حمدان حضينى ( / خصيبى) است كه وقتى در توقيع ابراهيم بن مهزيار ، امام عليه السلام خبر درگذشتش را شنيد، فرمود: «خدا رحمتش كند! چه شبهاى بلندى را در عبادت گذرانيد و چه قدر پاداش او بزرگ است!». (ر . ك : ج ۵ ص ۹۲ ح ۸۱۰ «بخش ششم / فصل دوم / و اين افراد» ، كمال الدين: ص ۴۴۵ ح ۱۹ ، مستدركات علم رجال الحديث: ج ۲ ص ۱۵۴ ش ۲۵۸۷ ، أعيان الشيعة: ج ۴ ص ۹۶).
2.كمال الدين : ص ۵۰۰ ح ۲۵ ، بحار الأنوار : ج ۵۳ ص ۱۸۶ ح ۱۷ .