۶۹۰.الاحتجاج- در نقل مكاتبهاى ديگر ميان محمّد بن عبد اللَّه حميرى و امام عصر عليه السلام ، در سال ۳۰۸ قمرى - :
[۶۹۰ / ۱] نوشته بود: بسم اللَّه الرحمن الرحيم . خداوند ، عمرت را طولانى كند و عزّت، كرامت، سعادت و سلامتت را مستدام بدارد و نعمتش را بر تو كامل كند و در احسانش به تو و موهبتهاى زيبايش نزد تو و فزونبخشىاش بر تو و سهم فراوان تو بيفزايد و در رويارويى با هر بدى، مرا فداى تو كند و پيشمرگ تو گرداند!
[آن گاه سؤال كرده بود:] نزد ما، پيرمردان و پيرزنانى هستند كه بيش از سى سال است كه ماه رجب را روزه مىگيرند و روزه ماه شعبان را به رمضان متّصل مىكنند، و اكنون يكى از ياران ما برايشان روايت كرده كه اين روزه حرام است.
جواب آمده بود: فقيه عليه السلام مىفرمايد: «روزهايى را از آن (ماه رجب) تا پانزده روز ، روزه بگيرد و سپس قطع كند، مگر آن كه قضاى روزه مستحبّى سه روز از دست رفته[ى هر ماه] را بخواهد بگيرد كه حديث داريم بهترين ماه براى قضاكردن روزه، ماه رجب است».۱
[۶۹۰ / ۲] سؤال كرده بود: مردى در كجاوه است و برفى فراوان به قامت يك انسان ، روى زمين نشسته است و از اين مىترسد كه اگر فرود آيد، در آن فرو رود ، و گاه در همان حال كه در كجاوه نشسته، برف فرو مىريزد و آن قدر فراوان و پر و سنگين است كه برايش ميّسر نيست كه چيزى از آن را كنار براند [و بيرون بيايد] . آيا جايز است كه نماز واجب را در كجاوه بخواند . ما اين كار را روزهايى انجام دادهايم . آيا اين نمازها را بايد دوباره بخوانيم يا نه؟ جواب آمده بود: «هنگام اضطرار و سختى، اشكالى ندارد» .
[۶۹۰ / ۳] سؤال كرده بود: مردى به امام جماعت كه در ركوع است ، مىرسد و به ركوع مىرود و آن ركعت را به شمار مىآورد؛ امّا برخى ياران ما مىگويند: اگر تكبير ركوع را نشنيده است، نمىتواند آن ركعت را به شمار آورد.
جواب آمده بود: «هنگامى كه به يك تسبيح از تسبيحات ركوع امام نيز برسد، آن ركعت را به شمار مىآورد، حتّى اگر تكبيرِ به ركوع رفتن را نشنيده باشد».
[۶۹۰ / ۴] سؤال كرده بود: شخصى نماز ظهر را خوانده و به نماز عصر وارد شده است . هنگامى كه دو ركعت از نماز عصر را خوانْد، يقين مىكند كه نماز ظهر را دوركعتى خوانده است . چه كند؟
[۶۹۰ / ۵] جواب آمده بود: «اگر ميان دو نماز ، كارى كه قطع كننده نماز است، انجام داده، هر دو نماز ظهر و عصر را دوباره بخواند و اگر چنين كارى نكرده است، دو ركعت ديگر را باقىمانده نماز ظهر قرار مىدهد و نماز عصر را پس از آن مىخواند».
سؤال كرده بود: آيا بهشتيان در بهشت ، بچّهدار مىشوند؟ جواب آمده بود: «زنان در بهشت، نه [زحمت] باردارى و ولادت فرزند دارند و نه حيض و نفاس مىبينند و نه زحمت بچّهدارى مىكشند؛ ولى در آن ، چيزهايى است كه جانها به آن شوق دارند و چشمها از ديدنش لذّت مىبرند، همان گونه كه خداوند فرموده است. پس هنگامى كه مؤمن، فرزند بخواهد، خداى عزّ و جلّ بدون باردارى و تولّد، او را به همان شكلى كه خواسته است، مىآفريند، همان گونه كه آدم را براى عبرتاندوزى آفريد».
سؤال كرده بود: مردى زنى را تا مدّتى معيّن و با اجرتى معلوم به ازدواج موقّت خود در آورده است و هنوز بخشى از مدّت زن ، باقى مانده كه مرد ، آن را به او مىبخشد . آن زن هم سه روز پيش از بخشيده شدن مدّتش، حائض شده است . آيا جايز است وقتى كه زن پاك شد، مرد ديگرى او را براى مدّتى معيّن با اجرتى معلوم به همسرىِ خود در آورد و يا بايد صبر كند تا يك حيض ديگر ببيند؟
جواب آمده بود: «يك حيض ديگر ، غير از آن حيض نخست را انتظار كشد؛ زيرا حدّ اقل عدّه ازدواج موقّت، يك حيض و يك طهر و پاكى كامل است».۲
[۶۹۰ / ۶] سؤال كرده بود: آيا گواهى دادن بيماران مبتلا به پيسى، جذام و فلج برخى اعضا، جايز است؟ [اين ترديد از آن روست كه ]براى ما روايت شده است آنان نمىتوانند امام جماعت افراد تندرست بشوند.
جواب آمده بود: «اگر اين عيب برايشان پيش آمده است، گواهىِ آنها جايز و اگر مادرزادى است، جايز نيست».
[۶۹۰ / ۷] سؤال كرده بود: آيا جايز است مرد با دختر همسرش ازدواج كند؟
جواب آمده بود: «اگر آن دختر در دامان او پرورش يافته است، جايز نيست، و اگر در دامان او پرورش نيافته و مادرش هم، اكنون همسر او نيست، روايت شده كه جايز است».۳
[۶۹۰ / ۸] سؤال كرده بود: آيا جايز است با دختر دختر زنى ازدواج كند و پس از او ، مادربزرگ آن دختر را به همسرى بگيرد، يا جايز نيست؟
جواب آمده بود: «از اين كار ، نهى شده است».
[۶۹۰ / ۹] سؤال كرده بود: مردى ادّعا كرده كه از فرد ديگرى هزار درهم مىخواهد و دو شاهد عادل هم آورده است و نيز ادّعا كرده است كه پانصد درهم در قباله و سندى ديگر از او طلب دارد و براى همه اينها گواه عادل دارد و همچنين سيصد درهم در قبالهاى و دويست درهم در قبالهاى ديگر را نيز ادّعا كرده و براى همه آنها دو شاهد عادل دارد ؛ ولى طرف دعوا مىگويد كه اين قبالهها، همه، جزئى از آن قباله بدهى هزار درهمى اند ؛ ولى مدّعى ، منكِر اين گفته اوست . آيا تنها يك هزار درهم به عهده او مىآيد يا همان گونه كه شاهدها شهادت دادهاند ، همه مبالغِ موجود در قبالههاى ديگر هم به گردن او مىآيد و قبالهها از هم كم نمىشوند و با همان صورت ظاهرى خود ، بدهىهاى مجدّد را اثبات مىكنند؟
جواب آمده بود: «از طرف دعوا، يك هزار درهمِ اوّل را كه در آن هيچ شبههاى نيست ، مىگيرند و در مورد هزار درهم دوم [حاصل جمعِ قبالههاى پانصدى و سيصدى و دويستى] ، سوگند خوردن را به مدّعى باز مىگردانند و اگر سوگند نخورد، حقّى ندارد».
[۶۹۰ / ۱۰] سؤال كرده بود: آيا نهادن گِل قبر [امام حسين عليه السلام ] با جنازه مرده در قبر ، جايز است يا نه؟
جواب آمده بود: «آن را همراه مرده در قبرش مىنهند و با حنوطش نيز مخلوط مىكنند، إن شاء اللَّه».
[۶۹۰ / ۱۱] سؤال كرده بود: براى ما از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه بر يكى از پارچههاى كفن فرزندش اسماعيل ، نوشت: «اسماعيل گواهى مىدهد كه معبودى جز خداوند يگانه نيست» . آيا جايز است كه ما نيز مانند آن را با گِل قبر [امام حسين عليه السلام ] يا غير آن بنويسيم؟
جواب آمده بود: «جايز است».
[۶۹۰ / ۱۲] سؤال كرده بود: آيا جايز است كه مرد ، با گِل قبر [حسين عليه السلام ] ، تسبيح بگويد و آيا در آن ، فضيلتى هست؟
جواب آمده بود: «با آن تسبيح [ساخته شده از گِل قبر حسين عليه السلام ] ذكر بگويد كه هيچ تسبيحى برتر از آن نيست و از برترى آن ، اين كه اگر انسان ، ذكر را فراموش كند و تسبيح را بچرخاند، برايش پاداش تسبيح گفتن مىنويسند».
[۶۹۰ / ۱۳] سؤال كرده بود: آيا در سجده بر مُهر ساخته شده از گِل قبر [امام حسين عليه السلام ] ، فضيلتى است؟
جواب آمده بود: «اين كار ، جايز است و فضيلت دارد».
[۶۹۰ / ۱۴] سؤال كرده بود: آيا جايز است كسى كه قبر امامان عليه السلام را زيارت مىكند، بر قبر ، سجده كند يا نه؟ و آيا جايز است كسى كه نزد قبر ايشان نماز مىخواند، پشت قبر بِايستد و قبر را قبله قرار دهد يا نزد سر و يا پاهاى امام مدفون ، بِايستد؟ و آيا جايز است كه جلوتر از قبر بِايستد و نماز بخواند و قبر را پشت سر خود قرار دهد؟
جواب آمده بود: «امّا سجده بر قبر ، چه در نماز نافله و چه واجب و زيارت ، جايز نيست و آنچه عمل مىشود ، اين است كه گونه راستش را بر قبر مىنهد ؛ و امّا نماز، در پشت قبر خوانده مىشود و قبر را جلوى خود قرار دهد و جايز نيست كه پيش رو و يا راست و چپِ مدفون در قبر خوانده شود؛ زيرا نه بر امام پيشى مىگيرند و نه همتراز او مىايستند».
[۶۹۰ / ۱۵] سؤال كرده بود: آيا جايز است نمازگزار در نماز واجب و يا نافله، تسبيح را در دستش بچرخاند؟
جواب آمده بود: «اگر بيم فراموشى و اشتباه دارد، جايز است».
[۶۹۰ / ۱۶] سؤال كرده بود: آيا جايز است هنگام تسبيح گفتن [در نمازى مانند نماز جعفر طيّار ]تسبيح را با دست چپش بچرخاند ، يا جايز نيست؟
جواب آمده بود: «اين ، جايز است و ستايش ، ويژه خداوند ، پروردگار جهانيان ، است» .
[۶۹۰ / ۱۷] سؤال كرده بود: حديثى از فقيه عليه السلام در باره فروختن وقف آمده است كه اگر وقف ، بر اشخاص معيّنى، اعم از خودشان و نسل آنها باشد و همه اهل وقف، بر فروش مال وقفى اتّفاق كنند و اين برايشان بهتر و به مصلحت ايشان باشد، مىتوانند آن را بفروشند؟ و آيا جايز است كه اگر همگى بر فروش اتّفاق نكردند، سهم برخى خريده شود؟ و يا جايز نيست ، مگر آن كه همه آنان بر فروش توافق كنند؟ و وقفى كه فروش آن جايز نيست ، چيست؟
جواب آمده بود: «مالى كه بر پيشواى مسلمانان وقف شده است، فروشش جايز نيست و اگر بر گروهى از مسلمانان وقف شده، هر كدام از آن افراد مىتوانند سهم خود را بفروشند، همه با هم باشند و يا جدا جدا، إن شاء اللَّه».
[۶۹۰ / ۱۸] سؤال كرده بود: آيا براى مُحرم ، جايز است كه بر زير بغلش ، براى آن كه بوى عرق ندهد، برخى دواها را مانند مرتك۴ و توتيا ،۵ بمالد يا جايز نيست؟
جواب آمده بود: «اين ، جايز است و توفيق ، از خداوند است».
[۶۹۰ / ۱۹] سؤال كرده بود: اگر نابينايى را پيش از نابينا شدن براى گواهى بر چيزى حاضر كنند و سپس نابينا شود و نتواند دستخطّ خود را ببيند و بشناسد، آيا گواهى دادنش جايز است يا نه؟ و اگر اين نابينا، گواهى قبلى خود را به ياد آورد، آيا جايز است كه بر آن ، شهادت دهد يا نه؟
جواب آمده بود: «هنگامى كه گواهى و زمان را به ياد داشته باشد، گواهىاش جايز است».
[۶۹۰ / ۲۰] سؤال كرده بود: مردى مزرعه يا مَركبى را وقف مىكند و براى [سپردن ]اين وقف به يكى از وكيلان وقف، شاهد مىگيرد . سپس اين وكيل مىميرد و يا حالش دگرگون [و تباه ]مىشود و كس ديگرى سرپرستى وقف را به عهده مىگيرد . آيا جايز است شاهد براى اين فرد جاىگزين، شهادت دهد؟ يا جايز نيست، در حالى كه مىدانيم اصل وقف براى يك نفر است [و اين دو فقط وكيلهاى اويند]؟
جواب آمده بود: «جايز نيست؛ زيرا شاهد براى وكيل نيامده بود؛ بلكه شاهد مالك بود، و خداوند متعال فرموده است: «و شهادت را براى خدا به پا داريد»».۶
[۶۹۰ / ۲۱] سؤال كرده بود: احاديث متعدّدى در باره ركعت سوم و چهارم نماز است كه برخى ، خواندن سوره حمد را (بدون سوره) ، در آن بهتر مىبينند و برخى مىگويند: تسبيحات اربعه در آن دو ركعت ، بهتر است. حال كدام يك فضيلت دارد تا آن را بخوانيم؟
جواب آمده بود: «[حديثِ] خواندن سوره حمد در اين دو ركعت ، [بهتر بودن قرائتِ ]تسبيحات اربعه را نَسخ كرد . حديثِ ناسخ ، اين سخن عالم عليه السلام است: «هر نمازى كه قرائت [حمد] در آن نباشد، ناقص است ، مگر براى بيمار يا كسى كه فراموشكار است و بيم آن دارد كه [به دليل مشابهت ركعات،] اشتباه كند و نمازش باطل شود».
[۶۹۰ / ۲۲] سؤال كرده بود: در آبادى ما ، براى گلودرد و گرفتگى صدا ، رُبّ گردو درست مىكنند ، به اين گونه كه گردوى تازه را قبل از سفت شدن مىگيرند و خوب مىسايند و آبش را گرفته ، صاف مىكنند و آن را مىپزند تا نيمى از آب آن ، بخار شود و يك شبانهروز ، آن را رها مىكنند و سپس روى آتش مىگذارند و به نسبت يك ششم، عسل رويش مىريزند و آن را مىجوشانند و كفَش را مىگيرند و نشادر۷ و زاج يمانى را مىسايند و نيم مثقال از هر يك را با آن آب مخلوط مىكنند و به وزن يك درهم، زعفرانِ ساييده شده در آن مىريزند و آن را مىجوشانند و كف آن را مىگيرند و آن را به اندازهاى مىپزند تا مانند عسل سفت شود. آن گاه آن را از روى آتش بر مىدارند و سردش مىكنند و از آن مىنوشند . آيا نوشيدن آن ، جايز است؟
جواب آمده بود: «اگر مقدار فراوان آن ، مست يا حالت انسان را دگرگون كند، كم و زياد آن ، حرام است و اگر مست نكند، حلال است».
[۶۹۰ / ۲۳] سؤال كرده بود: كسى كه برايش كارى پيش آيد و نداند چه كند و [براى رفع سرگردانى ،] دو مُهر بر مىدارد و در يكى كلمه «بكن» و در ديگرى «نكن» مىنويسد و چندين بار از خدا طلب خير مىكند و سپس به آن دو مىنگرد و يكى را بيرون مىكشد و به هر چه آمد، عمل مىكند، آيا اين كار ، جايز است يا نه؟ و آيا عمل كننده و يا عمل نكننده به آنچه بيرون آمده، مانند كسى است كه استخاره كرده است ، يا مانند آن نيست؟
جواب آمده بود: «سنّتى كه عالِم عليه السلام در اين موقعيتها بنا نهاده است، استخاره با برگهها و نماز استخاره است».۸
[۶۹۰ / ۲۴] سؤال كرده بود: بهترين وقت براى خواندن نماز جعفر بن ابى طالب كدام است؟ آيا قنوت دارد؟ اگر دارد ، در چه ركعتى بخواند؟
جواب آمده بود: «بهترين وقت آن، آغاز روز جمعه است و پس از آن، هر روزى كه خواستى و در هر زمان از شب و روز كه خواندى، جايز است و دو قنوت دارد: در ركعت دوم، پيش از ركوع و در ركعت چهارم پس از ركوع».
[۶۹۰ / ۲۵] سؤال كرده بود: كسى قصد دارد بخشى از دارايىاش را به يكى از برادران دينىاش بدهد ، كه يكى از خويشانش را نيازمند مىيابد . آيا آن را به جاى كسى كه نيّت كرده ، مىتواند به خويشاوندش برساند؟
جواب آمده بود: «آن را به كسى بدهد كه باور دينى نزديكترى به او دارد، و اگر مىخواهد به اين سخن عالِم عليه السلام عمل كند كه : "خداوند ، صدقه را از كسى كه خويشاوندِ نيازمند دارد، نمىپذيرد" ، آن دارايى را ميان خويشاوند و كسى كه نيّت كرده بود ، قسمت كند تا همه فضيلت را دريابد».
[۶۹۰ / ۲۶] سؤال كرده بود: ياران ما در مَهر زن ، اختلاف كردهاند. برخى مىگويند: اگر با او آميزش كرده است، مهر از او ساقط شده است و چيزى به عهده او نيست. برخى نيز مىگويند: مَهر در دنيا و آخرت به گردن اوست. حكم چيست و چه چيزى در آن واجب است؟
جواب آمده بود: «اگر در نوشتهاى كه در برابر شوهر دارد ، مَهر به عنوان بدهى ذكر شده ، آن در دنيا و آخرت به عهده اوست و اگر نوشتهاى عليه شوهر دارد كه مَهر را با همان عنوان مَهر در آن نوشته است، اگر شوهرش با او آميزش كرده باشد، ديگر طلبى ندارد و پرداخت [مجدّد مَهر] به عهده شوهر نيست و اگر زن هيچ نوشتهاى عليه شوهر ندارد، پس از آميزش، بقيّه مهر هم [از گردن شوهر] ساقط مىشود».۹
[۶۹۰ / ۲۷] سؤال كرده بود: براى ما روايت شده است كه در باره نماز خواندن در لباس خز كه با كرك خرگوش آميخته شده ، از امام هادى عليه السلام پرسيدند و ايشان نوشت: «جايز است» و نيز از ايشان روايت شده است كه «جايز نيست» . به كدام حديث ، عمل كنيم؟
جواب آمده بود: «تنها در كركهايى كه همراه پوست است، حرام شده و امّا همه كركها به تنهايى، حلال اند و يكى از عالمان هم كه از معناى اين سخن صادق عليه السلام ۱۰ : "در روباه و خرگوش نمىتوان نماز خواند و نيز در پارچههاى مانند آن" پرسيد ، [امام عليه السلام ]فرمود: "مقصود ، در پوست آن دو است ، نه غير آن مانند كرك"» .
[۶۹۰ / ۲۸] سؤال كرده بود: در اصفهان، پارچههاى نقش و نگاردار عنّابىرنگى با ابريشم و حرير مىبافند. آيا نماز در آن ، جايز است يا نه؟
جواب آمده بود: «نماز ، تنها در پارچههايى كه تار و پود آنها پنبه يا كتان باشد، جايز است».
[۶۹۰ / ۲۹] سؤال كرده بود: در مسح پاها، كدام را مقدّم كند؟ راست را و يا هر دو را با هم مسح كند؟
جواب آمده بود: «هر دو پا را با هم مسح كند و اگر به يكى پيش از ديگرى آغاز كرد، جز راست را مقدّم ندارد».
[۶۹۰ / ۳۰] سؤال كرده بود: آيا جايز است در مسافرت، نماز جعفر طيّار خواند؟
جواب آمده بود: «جايز است».
[۶۹۱ / ۳۱] سؤال كرده بود: آيا اگر كسى اشتباه كرد و تكبير را در تسبيحات فاطمه عليها السلام ، بيش از سى و چهار مرتبه گفت، آيا به شماره سى و چهارم باز گردد [و بدان اكتفا كند] و يا از نو آغاز كند؟ و هنگامى كه شصت و هفتمين ذكر تسبيح را گفت، به شصت و ششمين باز گردد [و بدان اكتفا كند] ، يا از نو آغاز كند؟ و چه كارى در اين ميان لازم است؟
جواب آمده بود: «اگر هنگام "اللَّه أكبر" گفتن ، اشتباه كرد و از سى و چهار گذشت، به سى و سه باز مىگردد و بر آن بنا مىنهد و اگر در "سبحان اللَّه" گفتن ، از شصت و هفت گذشت، به شصت و شش باز مىگردد و بر آن بنا مىنهد و چون با گفتن "الحمد للَّه" از صد گذشت، كارى به عهده او نيست»۱۱ .۱۲
1.روزه همه روزهاى رجب ، مستحب است و حتّى نيمه دوم ماه رجب ، فضيلت بيشترى دارد . از اين رو ، احتمال تقيّه در اين گونه مكاتبات كه دسترس حاكمان جور به آن بيشتر بوده است، مىرود و يا اين كه نهى از روزه سه ماه پياپى است .
2.احاديث و اقوال فقهى در باره حدّ اقلِ عدّه زن در ازدواج موقّت ، گوناگون است .
3.گزارش حديثى ، نيازمند جمع و سازگار كردن آن با احاديث متعدّد ديگر و فتاوى فقيهان است كه ميان دختر پرورش يافته در دامان و غير آن ، فرقى نمىنهند و هر دو را جايز نمىشمرند.
4.مرتك ، مادّهاى است براى رفع بوى زير بغل .
5.توتيا ، سنگ سرمه است .
6.در نسخه وسائل الشيعة و بحار الأنوار ، «لا يَجوزُ غَيرُ ذلكَ» آمده كه معنايش، جواز شهادت بر مسئله مىشود و اين با فقه و نيز استدلال به اين كه شاهد براى وكيل نبوده كه با مردن و بركنارىاش ، شهادت از ميان برود و همچنين استشهاد به آيه كه ترغيب به شهادت دادن است، سازگارتر مىنمايد . (م)
7.ملحى است جامد از تركيب جوهرفك و داراى طعم زننده (لغتنامه دهخدا) .
8.استخاره با نماز ، يعنى خواندن دو ركعت نماز و طلب خير از خداوند ، و استخاره ذات رقاع، يعنى نوشتن «بكن» و «نكن» در چند برگه كه كاملترين آن ، سه «بكن» و سه «نكن» در شش برگه و در آوردن يك يك آنها و رفتار و عمل مطابق اكثريت برگههاى خارج شده در ميان حدّ اكثر پنج برگه است ر . ك : ج ۶ ص ۳۲۷ (پژوهشى درباره استخارههاى منسوب به امام زمان عليه السلام ) .
9.توجيه اين حديث با توجّه به سيره مسلمانان در آن روزگار ، ممكن است. آنان به راهنمايى قرآن و سنّت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله ، پيش از آميزش، بخشى از مهريّه را براى زن مىفرستادند و پس از عروسى و آميزش، بقيّه آن را به زن مىدادند. از اين رو ، آميزش ، يك نشانه عمومى براى پرداخت همه يا بخشى از مَهر بود .
10.بنا بر نسخه «سئل» به صورت مجهول ، ترجمه چنين مىشود : و از يكى از عالمان (امام عصر عليه السلام ) در باره گفته امام صادق عليه السلام پرسيده شد .
11.الاحتجاج : ج ۲ ص ۵۷۹ ح ۳۵۷ ، بحار الأنوار : ج ۵۳ ص ۱۶۲ ح ۴ .
12.اين حديث مطابق با احاديثى است كه ذكر «سبحان اللَّه» ، را مقدّم بر ذكر «الحمد للَّه» دانستهاند (ر. ك: شناختنامه نماز: ص ۴۹۱ «چگونگى تسبيح فاطمه عليها السلام») . (م)