۱ / ۱۳
حفاظت وكيلان از آسيب دشمن
۶۸۱.الكافى- به نقل از حسين بن حسن علوى - : مردى بود از نديمان «روزحسنى»۱ و يك نفر ديگر هم با او بود. آن نديم به روزحسنى گفت: او [يعنى صاحب الزمان عليه السلام ]۲وجوهات را جمع مىكند و وكلايى دارد. [آن گاه] همه وكلاى اطراف را نام بردند. اين خبر به عبيد اللَّه بن سليمانِ وزير رسيد. وزير خواست آنها را دستگير كند. خليفه گفت: جست و جو كنيد ، ببينيد خود اين مرد كجاست؟ چرا كه اين كار ، قابل تحمّل نيست.
عبيد اللَّه بن سليمان گفت: وكلا را دستگير مىكنيم.
خليفه گفت: نه؛ بلكه عدّهاى ناشناس را مأمور كنيد كه با پول نزد آنها بروند. هر يك از آنها چيزى گرفت، دستگيرش كنيد.
از امام عليه السلام نامه آمد كه به همه وكلا دستور بدهند [فعلاً] از هيچ كس چيزى نگيرند و از دريافت وجوهات ، خوددارى نمايند و اظهار بىاطّلاعى كنند.
مردى كه محمّد بن احمد ، او را نمىشناخت، نزدش آمد و در خلوت به او گفت: پولى آوردهام و مىخواهم آن را [به امام عليه السلام ]برسانم.
محمّد گفت: اشتباه آمدهاى! من در اين باره چيزى نمىدانم.
آن مرد سعى داشت با چربزبانى او را بفريبد و محمّد همچنان اظهار بىاطّلاعى مىكرد. به همه جا جاسوس فرستادند؛ امّا هيچ يك از وكلا ، بنا به دستورى كه قبلاً به آنها داده شده بود ، چيزى نمىگرفت .۳
1.الوافى مىگويد: «رُوزُحَسنى، گويا والى عسكر (سامرّا) بوده است» . در برخى منابع ، «بدر حسنى» آمده است و ظاهراً روز حسنى ، اسمى مركّب است و گفته شده است كه «حسنى» صفت مردى است .
2.الوافى مىگويد: «اشاره است به صاحب عليه السلام ».
3.الكافى : ج ۱ ص ۵۲۵ ح ۳۰ ، بحار الأنوار : ج ۵۱ ص ۳۱۰ ح ۳۰.