175
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد چهارم

۱ / ۱۳

حفاظت وكيلان از آسيب دشمن‏

۶۸۱.الكافى‏- به نقل از حسين بن حسن علوى - : مردى بود از نديمان «روزحسنى»۱ و يك نفر ديگر هم با او بود. آن نديم به روزحسنى گفت: او [يعنى صاحب الزمان عليه السلام ]۲وجوهات را جمع مى‏كند و وكلايى دارد. [آن گاه‏] همه وكلاى اطراف را نام بردند. اين خبر به عبيد اللَّه بن سليمانِ وزير رسيد. وزير خواست آنها را دستگير كند. خليفه گفت: جست و جو كنيد ، ببينيد خود اين مرد كجاست؟ چرا كه اين كار ، قابل تحمّل نيست.
عبيد اللَّه بن سليمان گفت: وكلا را دستگير مى‏كنيم.
خليفه گفت: نه؛ بلكه عدّه‏اى ناشناس را مأمور كنيد كه با پول نزد آنها بروند. هر يك از آنها چيزى گرفت، دستگيرش كنيد.
از امام عليه السلام نامه آمد كه به همه وكلا دستور بدهند [فعلاً] از هيچ كس چيزى نگيرند و از دريافت وجوهات ، خوددارى نمايند و اظهار بى‏اطّلاعى كنند.
مردى كه محمّد بن احمد ، او را نمى‏شناخت، نزدش آمد و در خلوت به او گفت: پولى آورده‏ام و مى‏خواهم آن را [به امام عليه السلام ]برسانم.
محمّد گفت: اشتباه آمده‏اى! من در اين باره چيزى نمى‏دانم.
آن مرد سعى داشت با چرب‏زبانى او را بفريبد و محمّد همچنان اظهار بى‏اطّلاعى مى‏كرد. به همه جا جاسوس فرستادند؛ امّا هيچ يك از وكلا ، بنا به دستورى كه قبلاً به آنها داده شده بود ، چيزى نمى‏گرفت .۳

1.الوافى مى‏گويد: «رُوزُحَسنى، گويا والى عسكر (سامرّا) بوده است» . در برخى منابع ، «بدر حسنى» آمده است و ظاهراً روز حسنى ، اسمى مركّب است و گفته شده است كه «حسنى» صفت مردى است .

2.الوافى مى‏گويد: «اشاره است به صاحب عليه السلام ».

3.الكافى : ج ۱ ص ۵۲۵ ح ۳۰ ، بحار الأنوار : ج ۵۱ ص ۳۱۰ ح ۳۰.


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد چهارم
174

۱ / ۱۳

وِقايَةُ الوُكَلاءِ مِن شَرِّ الأَعداءِ

۶۸۱.الكافي : الحُسَينُ بنُ الحَسَنِ العَلَوِيُّ ، قالَ : كانَ رَجُلٌ مِن نُدَماءِ روز حسنى‏۱وآخَرُ مَعَهُ ، فَقالَ لَهُ : هُو ذا۲ يَجبِي الأَموالَ ولَهُ وُكَلاءُ ، وسَمَّوا جَميعَ الوُكَلاءِ فِي النَّواحي ، واُنهِيَ ذلِكَ إلى‏ عُبَيدِ اللَّهِ بنِ سُلَيمانَ الوَزيرِ ، فَهَمَّ الوَزيرُ بِالقَبضِ عَلَيهِم ، فَقالَ السُّلطانُ : اُطلُبوا أينَ هذَا الرَّجُلُ ؟ فَإِنَّ هذا أمرٌ غَليظٌ . فَقالَ عُبَيدُ اللَّهِ بنُ سُلَيمانَ : نَقبِضُ عَلَى الوُكَلاءِ ، فَقالَ السُّلطانُ : لا ، ولكِن دُسّوا لَهُم قَوماً لا يُعرَفونَ بِالأَموالِ ، فَمَن قَبَضَ مِنهُم شَيئاً قُبِضَ عَلَيهِ . قالَ : فَخَرَجَ بِأَن يَتَقَدَّمَ إلى‏ جَميعِ الوُكَلاءِ ألّا يَأخُذوا مِن أحَدٍ شَيئاً وأَن يَمتَنِعوا مِن ذلِكَ ويَتَجاهَلُوا الأَمرَ ، فَاندَسَّ لِمُحَمَّدِ بنِ أحمَدَ رَجُلٌ لا يَعرِفُهُ وخَلا بِهِ ، فَقالَ : مَعِيَ مالٌ اُريدُ أن اُوصِلَهُ . فَقالَ لَهُ مُحَمَّدٌ : غَلِطتَ ، أنَا لا أعرِفُ مِن هذا شَيئاً ، فَلَم يَزَل يَتَلَطَّفُهُ ومُحَمَّدٌ يَتَجاهَلُ عَلَيهِ ، وبَثُّوا الجَواسيسَ ، وَامتَنَعَ الوُكَلاءُ كُلُّهُم ؛ لِما كانَ تَقَدَّمَ إلَيهِم .

1.روز حسني : كأنّه كان وليّاً بالعسكر . (الوافى : ج ۳ ص ۸۸۱) وفي بعض النسخ : « بدر حسني » ( هامش المصدر ) . وفي مرآة العقول (ج ۶ ص ۲۰۰) و الظاهر أنّ روز حسني اسم مركب وقيل : « حسني » نعت رجلٍ .

2.أشار به إلى الصاحب عليه السلام (الوافى : ج ۲ ص ۸۸۰) .

تعداد بازدید : 8474
صفحه از 447
پرینت  ارسال به