155
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد چهارم

۶۶۷.رجال الكشّى‏- با سندش به نقل از ابو حامد احمد بن ابراهيم مراغه‏اى‏۱ - : نسخه لعن بر [احمد] ابن هلال ، به قاسم بن علاء۲رسيد. آغاز آن - كه به كارگزارانش در عراق نوشته بود - ، اين بود: «از صوفى ظاهرفريب بپرهيزيد».
و احمد بن هلال ، اين گونه بود كه پنجاه و چهار حج گزارد كه بيست تاى آنها را پياده رفت. راويان حديث شيعه در عراق او را مى‏ديدند و از او حديث مى‏نوشتند و آنچه را در نكوهش او آمد، نپذيرفتند و قاسم بن علاء را وا داشتند كه در كارش تجديد نظر كند ، كه توقيعى به او رسيد : «فرمانى كه از جانب ما در باره آن ظاهرفريب، ابن هلال - كه خدا رحمتش نكند - ، به تو رسيد و از آن آگاه هستى، پا بر جاست. خداوند ، گناهش را نيامرزد و از خطايش در نگذرد! بى اجازه و رضايت ما ، به كار ما وارد مى‏شود و تنها به نظر خود ، عمل مى‏كند . خود را از طلب‏هاى ما كنار مى‏كشد و كار ما را جز به آن گونه كه دوست دارد و مى‏خواهد، به انجام نمى‏رساند . خداوند ، او را به اين خاطر ، به آتش دوزخ بيفكند ! ما در برابر او شكيب ورزيديم تا آن جا كه خداوند ، عمرش را به دعاى ما كوتاه كرد و ما گروهى از دوستدارانمان را از وضعيت او در روزگار حياتش - كه خداوند ، رحمتش نكند - آگاه كرديم و به آنان فرمان داديم كه اين را به برخى دوستداران خاصّ ما برسانند ، و ما از ابن هلال - كه خدا رحمتش نكند - و نيز هر كسى كه از او بيزارى نجويد ، به خداوند ، بيزارى مى‏جوييم.
آنچه را در باره حال اين نابه‏كار به تو اعلام كرديم ، به اسحاقى - كه خداوند ، او و خاندانش را به سلامت دارد - اعلام كن و نيز همه كسانى را كه از شهر او و يا بيرون از آن در باره وى از تو پرسيده‏اند و مى‏پرسند و هر كه را استحقاق اطّلاع از اين موضوع دارد ، آگاه كن ؛ چرا كه هيچ يك از دوستداران ما عذرى در ترديد در آنچه افراد مورد اعتماد ما ، از ما روايت مى‏كنند، ندارند. آنان دانسته‏اند كه ما راز خود را با ايشان در ميان مى‏گذاريم و به آنان مى‏رسانيم و ما مى‏دانيم كه اين موضوع چه مى‏شود و به كجا مى‏رسد، إن شاء اللَّه تعالى» .
گروهى بر انكار آنچه در باره او رسيده بود، پا بر جا ماندند و به او باز گشتند ، كه توقيعى آمد: «خداوند، ارجش ننهد ! اين آدم ، از خدايش نخواست كه دلش را پس از هدايتش ، به كژراهه نبرد و آنچه را [از ايمان و باور] كه بِدان بر او منّت نهاده [و به وى داده ]است ، برايش پابرجا و نه عاريتى و موقّت قرار دهد. شما وضعيت كار دهقان‏۳ - كه لعنت خدا بر او باد - و خدمت و درازاى همراهى‏اش را [با امامان‏] مى‏دانيد ؛ ولى با وجود آن، خداوند ، هنگامى كه آن كار زشت را كرد ، ايمانش را به كفر ، دگرگون ساخت و در انتقامش شتاب ورزيد و مهلتش نداد. ستايش ، ويژه خداى بى‏همتاست و خداوند بر محمّد و خاندانش درود و سلام بفرستد».۴

1.احمد بن ابراهيم ، ابو حامد مراغى : شيخ طوسى ، او را از اصحاب امام عسكرى عليه السلام شمرده و علّامه در كتاب رجالش ، او را شخصى مورد اعتماد ، معرّفى كرده است . ابن داوود گفته است : او ستوده و باعظمت است (ر. ك : رجال الطوسى : ص ۳۹۷ ش ۵۸۳۰ ، خلاصة الأقوال : ص ۱۸ ش ۲۹ و رجال ابن داوود : ص ۳۶ ش ۵۵) .

2.قاسم بن علاء: از اهالى آذربايجان و از مشايخ كلينى بوده كه كلينى بر او رحمت فرستاده است. پيراهنى داشت كه امام رضا عليه السلام به او خلعت داده بود. او با امام هادى عليه السلام و امام عسكرى عليه السلام ديدار كرد. شيخ طوسى در كتاب رجالش از او در باب «كسانى كه از امامان عليهم السلام روايت نكرده‏اند»، ياد كرده است و مى‏گويد : «جليل القدر بوده است» . شيخ صدوق ، نام او را از شمار كسانى كه بر معجزه‏هاى امام زمان عليه السلام آگاه بوده و آنها را ديده ، بر شمرده است . از طرف امام زمان عليه السلام به او توقيعى رسيد (ر. ك: ص ۳۷۸ ح ۷۲۷ و ص ۴۰۴ ح ۷۴۲ و ص ۴۱۰ ح ۷۴۳ ، رجال الطوسى: ص ۴۳۶ ش ۶۲۴۳ ، معجم رجال الحديث : ج ۱۵ ص ۳۵ ش ۹۵۴۳) .

3.عروة بن يحيى بغدادى معروف به «دهقان» : غالى و ملعون كه بر امام هادى عليه السلام و امام عسكرى عليه السلام دروغ مى‏بست واموال متعلّق به امام عسكرى عليه السلام را براى خودش برداشت تا اين كه مورد لعن امام عليه السلام واقع شد و به شيعيان دستور داد كه بر او به سبب بردن اموال ، نفرين بفرستند (ر. ك : رجال الكشّى : ج ۲ ص ۸۴۲ ش ۱۰۸۶ ، خلاصة الأقوال : ص‏۲۴۴ ش ۹) .

4.رجال الكشّى : ج ۲ ص ۸۱۶ ح ۱۰۲۰ ، بحار الأنوار : ج ۵۰ ص ۳۱۸ ح ۱۵.


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد چهارم
154

۶۶۷.رجال الكشّي : عَلِيُّ بنُ مُحَمَّدِ بنِ قُتَيبَةَ ، قالَ : حَدَّثَني أبو حامِدٍ أحمَدُ بنُ إبراهيمَ المَراغِيُّ ، قالَ : وَرَدَ عَلَى القاسِمِ بنِ العَلاءِ نُسخَةُ ما خَرَجَ مِن لَعنِ ابنِ هِلالٍ ، وكانَ ابتِداءُ ذلِكَ ، أن كَتَبَ عليه السلام إلى‏ قُوّامِهِ‏۱بِالعِراقِ : «اِحذَروا الصّوفِيَّ المُتَصَنِّعَ» .
قالَ : وكانَ مِن شَأنِ أحمَدَ بنِ هِلالٍ أنَّهُ قَد كانَ حَجَّ أربَعاً وخَمسينَ حَجَّةً ، عِشرونَ مِنها عَلى‏ قَدَمَيهِ .
قالَ : وكانَ رُواةُ أصحابِنا بِالعِراقِ لَقوهُ وكَتَبوا مِنهُ ، وأَنكَروا ما وَرَدَ في مَذَمَّتِهِ ، فَحَمَلُوا القاسِمَ بنَ العَلاءِ عَلى‏ أن يُراجِعَ في أمرِهِ . فَخَرَجَ إلَيهِ :
«قَد كانَ أمرُنا نَفَذَ إلَيكَ فِي المُتَصَنِّعِ ابنِ هِلالٍ لا رَحِمَهُ اللَّهُ ، بِما قَد عَلِمتَ ، لَم يَزَل - لا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذَنبَهُ ، ولا أقالَهُ عَثرَتَهُ - يُداخِلُ في أمرِنا بِلا إذنٍ مِنّا ولا رِضاً ، يَستَبِدُّ بِرَأيِهِ ، فَيَتَحامى‏ من دُيونِنا ، لا يُمضي مِن أمرِنا إلّا بِما يَهواهُ ويُريدُ ، أرداهُ‏۲ اللَّهُ بِذلِكَ في نارِ جَهَنَّمَ ، فَصَبَرنا عَلَيهِ حَتّى‏ بَتَرَ۳ اللَّهُ بِدَعوَتِنا عُمُرَهُ .
وكُنّا قَد عَرَّفنا خَبَرَهُ قَوماً مِن موالينا في أيّامِهِ لا رَحِمَهُ اللَّهُ ، وأَمَرناهُم بِإِلقاءِ ذلِكَ إلَى الخاصِ‏۴ مِن موالينا ، ونَحنُ نَبرَأُ إلَى اللَّهِ مِنِ ابنِ هِلالٍ لا رَحِمَهُ اللَّهُ ، ومِمَّن لا يَبرَأُ مِنهُ .
وأَعلِمِ الإِسحاقِيَّ - سَلَّمَهُ اللَّهُ وأَهلَ بَيتَهُ - مِمّا أعلَمناكَ مِن حالِ هذَا الفاجِرِ ، وجَميعَ مَن كانَ سَأَلَكَ ويَسأَ لُكَ عَنهُ مِن أهلِ بَلَدِهِ وَالخارِجينَ ، ومَن كانَ يَستَحِقُّ أن يَطَّلِعَ عَلى‏ ذلِكَ ، فَإِنَّهُ لا عُذرَ لِأَحَدٍ مِن مَوالينا فِي التَّشكيكِ فيما يُؤَدّيهِ عَنّا ثِقاتُنا ، قَد عَرَفوا بِأَنَّنا نُفاوِضُهُم سِرَّنا ، ونَحمِلُهُ إيّاهُ إلَيهِم ، وعَرَفنا ما يَكونُ مِن ذلِكَ إن شاءَ اللَّهُ تَعالى‏» .
وقالَ أبو حامِدٍ : فَثَبتَ قَومٌ عَلى‏ إنكارِ ما خَرَجَ فيهِ ، فَعاوَدوهُ فيهِ ، فَخَرَجَ :
«لا شَكَرَ اللَّهُ قَدرَهُ ، لَم يَدعُ المَرءُ رَبَّهُ بِأَن لا يُزيغَ قَلبَهُ بَعدَ أن هَداهُ ، وأَن يَجعَلَ ما مَنَّ بِهِ عَلَيهِ مُستَقَرّاً ولا يَجعَلَهُ مُستَودَعاً . وقَد عَلِمتُم ما كانَ مِن أمرِ الدِّهقانِ‏۵- عَلَيهِ لَعنَةُ اللَّهِ - وخِدمَتِهِ وطولِ صُحبَتِهِ ، فَأَبدَلَهُ اللَّهُ بِالإِيمانِ كُفراً حينَ فَعَلَ ما فَعَلَ ، فَعاجَلَهُ اللَّهُ بِالنَّقِمَةِ ولا يُمهِلهُ ، وَالحَمدُ للَّهِ‏ِ لا شَريكَ لَهُ ، وصَلَّى اللَّهُ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وآلِهِ وسَلَّمَ» .

1.قَيِّمُ الأمر : مقيمه . وقَيِّمُ القوم : الذي يُقَوِّمهم ويَسوس أمرَهم (لسان العرب : ج ۱۲ ص ۵۰۲ «قوم») .

2.في المصدر : «أراده» ، والتصويب من بحار الأنوار .

3.في المصدر : «تبر» ، والتصويب من بحار الأنوار .

4.في بحار الأنوار : «الخُلَّص» بدل «الخاصّ» .

5.هو عروة بن يحيى البغداديَّ الْمعْروف بالدّهقان غال ملعون (ر . ك : رجال الكشي : ج ۲ ص ۸۴۲ ش ۱۰۸۶) .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد چهارم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری محمّد کاظم طباطبایی و جمعی از پژوهشگران، ترجمه: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 8510
صفحه از 447
پرینت  ارسال به