۱ / ۳
زمين از حجّت ، خالى نمىماند
۶۶۰.كمال الدين- به نقل از شيخ ابو عبد اللَّه جعفر [دوريستى] ، در بيان توقيعى از صاحب الزمان عليه السلام به عَمرى و فرزندش - : آن توقيع را به طريقى از سعد بن عبد اللَّه - كه خدا رحمتش كند - در اختيار دارم كه [متنش چنين است] : «خداوند ، شما را به اطاعتش موفّق و بر دينش استوار بدارد و شما را با رضايتش، خوشبخت گرداند! آنچه را ذكر كردهايد ، به ما رسيده است كه ميثمى به شما از مناظرههاى مختار با ديدار كنندگان ، چنين خبر داده كه او استدلال نموده كسى جز جعفر بن على (جعفر كذّاب) ، جانشين [امام عسكرى عليه السلام ]نيست و وى او را تصديق كرده است ، و من آنچه را كه او با يارانتان در اين باره گفته و شما نوشتهايد، فهميدم ، و من از كورى پس از روشنايى ، و گمراهى پس از راهيابى ، و از كارهاى هلاكتآور و فتنههاى ساقط كننده، به خدا پناه مىبرم ، كه خداوند عزّ و جلّ مىفرمايد: «الف ، لام ، ميم . آيا مردم پنداشتند اين كه بگويند : «ايمان آورديم»، رها مىگردند و آزموده نمىشوند؟!» .
چگونه در فتنه سقوط مىكنند و در حيرت ، سرگردان مىمانند و به راست و چپ مىروند؟ از دينشان بريدهاند ، يا به شك افتادهاند؟ يا با حق سر ستيز دارند؟ يا روايتهاى راست و اخبار صحيح را نمىدانند؟ و يا اينها را مىدانند ؛ ولى خودشان را به ندانستن زدهاند؟ زمين از حجّت ، خالى نمىماند، آشكار يا نهان.
آيا نمىدانند كه رشته به هم پيوسته امامت پس از پيامبرشان ، يكى پس از ديگرى آمد تا به فرمان خداى عزّ و جلّ ، نوبت به امامِ درگذشته (امام عسكرى عليه السلام ) رسيد و او جانشين پدرانش شد و به سوى حقيقت و راه راست ، ره نمود؟ آنان نورى فروزان و شهابى درخشان و ماهى نورافشان بودند. سپس خداى عزّ و جلّ آنچه را نزد خود داشت، برايش برگزيد و او بر روش پدرانش رفت و گام بر جاى پاى آنان نهاد ، با همان عهدى كه نمود و وصيّتى كه به وصىّ پنهان شده براى مدّت معيّن و به فرمان خدا، نمود؛ وصيّى كه خداوند با خواستِ برخاسته از قضاى پيشين و تقدير مؤثّر خود، جايش را پنهان ساخت . او از ميان ما و فضيلتش از آنِ ماست و اگر خداى عزّ و جلّ آنچه را منع كرده بود، اجازه مىداد و حكمِ جارى شدهاش را از آن بر مىداشت، حق را به زيباترين وجه، متمايزترين دليل و روشنترين نشان ، به آنها مىنماياند و خود را هويدا مىكرد و برهان خويش را برپا مىنمود.
امّا تقديرهاى خداى عزّ و جلّ ، مغلوب نمىشوند و ارادهاش رد نمىگردد و بر توفيق او پيشى گرفته نمىشود . بايد كه پيروى از هوس خويش را فرو نهند و به همان اصلى كه بر آن بودهاند ، باز گردند و آنچه را برايشان پوشيدهاند، نكاوند - كه به گناه مىافتند - و پرده ستر خداى عزّ و جلّ را ندرند - كه پشيمان مىشوند - و بدانند كه حق با ما و در ماست و غير از ما، كس ديگرى جز دروغگوى افترا زننده ، اين سخن را نمىگويد و جز گمراه سرگردان ، اين ادّعا را نمىكند .
از ما به همين سخن بسنده كنند ، بى آن كه تفسيرش را بخواهند و از اين مسئله به سخنى سربسته خرسند باشند و صراحت را نجويند، إن شاء اللَّه » .۱