۱ / ۲
نبوّت و امامت
۶۵۹.الغيبة، طوسى- با سندش به نقل از احمد بن اسحاق بن سعد اشعرى ، پس از آن كه يكى از ياران وى نزدش مىآيد و به او اطّلاع مىدهد كه جعفر بن على (جعفر كذّاب) نامهاى به او نوشته و خود را در آن به او شناسانده و به وى اعلام كرده كه ولىّ پس از برادرش [امام عسكرى عليه السلام ] اوست و آنچه از علم حلال و حرام كه به آن نياز دارد و همه دانشهاى ديگر، نزد وى هست - : هنگامى كه نامه را خواندم، به صاحب الزمان عليه السلام نامه نوشتم و نامه جعفر را در آن نهادم و جواب نامه برايم چنين آمد: «بسم اللَّه الرحمن الرحيم. نامهات به من رسيد - خداوند ، باقىات بدارد - و نيز نامهاى كه در آن نهاده و فرستاده بودى و همه محتواى آن را ، با اضطراب لفظى و خطاهاى مكرّرش، متوجه شدم و اگر تو نيز تدبّر مىكردى ، به برخى از آنچه من دانستهام، پى مىبردى و ستايش ، ويژه پروردگار جهانيان است؛ كسى كه در احسانش به ما و فضلش بر ما، همتايى ندارد. خداى عزّ و جلّ ، جز به كامل كردن حق و از ميان بردن باطل ، رضايت نمىدهد و او گواه بر چيزى است كه مىگويم و آنچه مىگويم . در روزى كه هيچ ترديدى در آن نيست و در آن ، گِرد هم مىآييم براى منبر شما حجّت خواهد بود و خداوند از آنچه در آن اختلاف داريم ، از ما سؤال خواهد كرد. خدا براى صاحب اين نامه (جعفر كذّاب) بر عهده كسى كه نامه به او فرستاده شده و نه بر تو و نه هيچ كس ديگرى از مردم، امامت واجب الإطاعه و حق و پيمانى ننهاده است و در ادامه ، سخنى روشنگر مىگويم كه برايتان كافى باشد ، إن شاء اللَّه تعالى.
اى احمد بن اسحاق! خدا رحمتت كند! خداوند متعال، مردم را بيهوده نيافريد و آنها را مُهمَل ننهاد؛ بلكه آنها را با قدرت خود آفريد و برايشان گوش و ديده و دل و مغز قرار داد و سپس پيامبران را براى بشارت و هشدار آنان برانگيخت و به سوى ايشان فرستاد تا آنان را به اطاعت خدا فرمانشان دهند و از سرپيچى او، بازشان دارند و آنچه را از آفريدگار و دينشان نمىدانند، به آنان بياموزند ، و كتابى بر آنان فرو فرستاد و فرشتگانى برانگيخت تا ميان آنها و خدايى كه آنان را به سوى ايشان فرستاد، رفت و آمد كنند، افزون بر فضيلتى كه براى پيامبران نسبت به مردم قرار داد و دليلهايى آشكار، برهانهايى هويدا و نشانههايى چيره را همراهشان كرد . از آنان، براى يكى ، آتش را سرد و سلامت كرد و او را دوست خود گرفت، و از آنان ، با يكى ، سخن گفت و چوبدستىاش را تبديل به مارى بزرگ و آشكار كرد ، و يكى از آنان ، مرده را به اذن الهى زنده مىكرد و كور مادرزاد و پيسى را به اذن خدا شفا مىداد و به يكى از آنان ، زبان پرندگان را آموخت و بخشى از همه چيزهاى ديگر را به او عطا كرد و سپس محمّد صلى اللَّه عليه و آله را برانگيخت تا رحمت براى جهانيان باشد و نعمتش را با او به كمال و سلسله نبوّت را با وى به پايان رساند و او را به سوى همه مردم فرستاد و صداقتش را آشكار ساخت و نشانهها و آياتى را براى وى هويدا كرد ، و آن گاه او را ستوده و سعادتمند، قبض روح كرد و از ميان مردم برد.
و كار را پس از او به برادر، پسرعمو، وصى و وارثش، على بن ابى طالب عليه السلام سپرد و سپس به اوصياى از نسل او، يكى پس از ديگرى، و دينش را با آنان زنده كرد و نورش را با آنان به كمال رساند و ميان ايشان و برادران و پسرعموها و نزديكان و حتّى نزديكترين خويشان ايشان، تفاوتى آشكار نهاد تا حجّت ، از آن كه بر او احتجاج مىشود و امام از مأموم ، شناخته شود، بدين گونه كه آنان را از در افتادن به گناهان، نگاه داشت و از عيبها پاك نمود و از آلودگى پالود و از آميختگى [با فرهنگ جاهلى] دورشان داشت و ايشان را گنجوَران دانش و امانتداران حكمت و جايگاه راز خويش قرار داد و با دليلهايى تأييد و استوارشان كرد، و اگر اين گونه نبود، همه مردم به يك گونه و در يك درجه بودند و [در ولايت،] هر كسى امر خداى عزّ و جلّ را براى خود ادّعا مىكرد و حق از باطل و عالِم از جاهل ، شناخته نمىشد.
و اين باطلانديش دروغگو، با ادّعاى خويش، نسبت نادرستى را به خدا داده است كه نمىدانم با اتّكا و اميد به چه چيزش، مىخواهد ادّعايش را پيش ببرد . آيا با فهم دين خداست؟ كه - به خدا سوگند - حلال را از حرام تشخيص نمىدهد و ميان درست و نادرست ، تفاوت نمىنهد، يا با علم است؟ كه حق را از باطل تشخيص نمىدهد و محكم را از متشابه باز نمىشناسند و مفهوم نماز و وقت آن را نمىداند، و يا با پارسايى است؟ كه خدا گواه است چهل روز نماز واجبش را ترك كرده و ادّعا مىكند كه در پى شعبدهبازى بوده است - شايد خبرش به شما رسيده باشد - و بدانيد كه ظرفهاى شرابِ مست كنندهاش ، برقرار و آثار نافرمانىاش از خداى عزّ و جلّ ، آشكار و موجود است، يا با نشانهاى ديگر ، ادّعاى امامت كرده است؟ كه بايد ارائه دهد و يا با حجّتى؟ كه بايد اقامه كند و يا به دليلى؟ كه بايد بيان كند .
خداى عزّ و جلّ در كتابش فرموده است: «به نام خداوند گستردهمهر مهربان . حا ، ميم . فرو فرستادن كتاب از سوى خداى عزيز حكيم است. آسمانها و زمين و آنچه را ميان آن دو است ، جز به حقيقت و [براى] مدّتى معيّن نيافريديم و كافران، از آنچه هشدار داده شدند، روىگردان اند. بگو: آيا آنچه را به جاى خداوند مىخوانيد، ديدهايد؟ به من نشان دهيد كه از زمين چه آفريدهاند؟ يا در [آفرينش ]آسمانها شركت داشتهاند؟ اگر راست مىگوييد ، كتابى را كه پيش از اين [قرآن] داريد ، يا نشانى بازمانده از دانش پيشينيان برايم بياوريد. و چه كسى گمراهتر از كسى است كه به جاى خداوند، كسى را مىخواند كه تا روز قيامت هم پاسخ او را نمىدهد و آنان از خواندن اينها بىخبرند؟ و چون در رستاخيز ، مردم ، گِرد آورده شوند، دشمنانِ اينان خواهند بود و پرستش آنها را انكار خواهند كرد» .
خدا توفيقت دهد! آنچه را برايت گفتم ، از او بخواه و او را بيازماى و از او بخواه يك آيه از كتاب خدا را تفسير و يا حدود و واجبات يك نماز واجب را بيان كند، تا حال و وزنش را بدانى و عيب و كاستىاش برايت آشكار شود و خداوند ، براى او بس است . خدا حق را براى اهلش حفظ نموده و آن را در جايگاهش، مستقر كرده و خداى عزّ و جلّ ابا كرده كه امامت را پس از حسن عليه السلام و حسين عليه السلام ، در دو برادر قرار دهد و هنگامى كه خداوند به ما اجازه سخن دهد، حق آشكار خواهد شد و باطل ، نابود و از شما دور مىشود و از خدا مىخواهم كه مرا كفايت كند و كار و سرپرستىام را به زيبايى به عهده گيرد ، كه خداوند ، ما را بس است و او بهترين وكيل است، و خداوند بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرستد».۱