صحّت انتساب آنها بررسى شدهاند .۱
ارزيابى توقيعها
بيشتر توقيعها و مكاتبههاى امام زمان عليه السلام ، در دو كتاب معتبر و بسيار مشهور كمال الدين شيخ صدوق و الغيبةى شيخ طوسى نقل شدهاند . از اين رو از جهت مأخذ و منبع ، مشكلى ندارند ، افزون بر اين كه بيشتر آنها با سند ، ذكر شدهاند و بسيارى از اسناد آنها ، متّصل و عالى يعنى كمواسطه اند ، هر چند به دليل توجّه بيشتر رجالشناسان به اسناد احاديث فقهى و يا موجود در كتب اربعه ، برخى از افراد در اين اسناد ، معرّفى نشدهاند . با اين همه ، تعداد قابل توجّهى از اسناد اين توقيعها ، حتّى با سختگيرى متداول علم رجال نيز معتبر به شمار مىآيند و اسناد برخى احاديثى كه شيخ طوسى در تهذيب الأحكام و نيز الغيبة نقل كرده ، به طور رسمى متّصل و صحيح شمرده شدهاند .۲
البتّه اين به معناى عدم صحّت بقيّه توقيعها نيست ؛ زيرا برخى از آنها از طريق مشايخ شيخ صدوق نقل شدهاند كه برخى از رجالشناسان ، آن دسته از مشايخى را كه شيخ صدوق برايشان ترضّى۳ نموده ،۴ «ممدوح» مىدانند۵ و برخى از توقيعها نيز مانند دعاى امام زمان عليه السلام براى به دنيا آمدن شيخ صدوق و لعن شلمغانى ، شهرت و استفاضه دارند .۶قابل توجّه است كه ارزيابى احاديث ، منحصر به ارزيابى سند آنها نيست ؛ بلكه مىتوان مانند پيشينيان از طريق بررسى مضمونى و يافتن قرينههاى صدق براى محتواى آنها ، به صحّت مضمونى حديث دست يافت ؛ روشى كه شيخ طوسى در كتاب عدّة الاُصول بِدان توجّه كافى نشان داده و مىتوان گفت : از آن در بررسى و سنجش احاديثى كه در كتاب ديگرش الغيبة آورده ، بهره برده است .
اكنون ما نيز مىتوانيم با سنجش متن توقيعات با اصول و محكمات فقه و عقايد ، صحّت بسيارى از آنها را به دست آورده به آنها عمل كنيم ، كه خوشبختانه بسيارى از آنها با مجموعه احاديث ، هماهنگ و مورد عمل فقها هستند . مىتوان افزود كه تعداد نه چندان اندكى از توقيعها ، به مسائل مالى و نيز دعاهاى درخواستى پرداختهاند كه انگيزهاى براى وضع (جعل) و دسّ در آنها نمىيابيم .۷
تنها نكته باقىمانده ، مقايسه اعتبار و ارزش مكاتبه و نوشتار با بيان شفاهى معصوم است كه با توجّه به روش بسيار متداول و ريشهدار كتابت ميان همه اقوام و نيز سيره مستمرّ ائمّه عليهم السلام از زمان پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله تا آخرين امام ، هيچ ترديدى نمىماند كه اگر به صدور در مكاتبه و توقيع اطمينان يافتيم ، جواز و وجوب عمل به آن ثابت مىشود . البتّه اين ، بِدان معنا نيست كه چشم خود را بر آسيبهايى ببنديم كه در متن حديث از ناحيه نسخهبردارى و كتابت پيش مىآيند ، مانند : تصحيف ، قلب ، درج و ... ؛ بلكه مكاتبهها و توقيعها در راه رسيدن به فقيهان و راويان طبقات و نسلهاى بعد، از راهها و واسطههاى بشرى گذر كرده كه همزاد خطاهاى احتمالى - هر چند
1.ر. ك : ص ۴۲۷ (فصل چهارم: مكتوبات گوناگون) .
2.اعتبار اسناد توقيعات را بررسى كرده و در ذيل روايات آوردهايم . از باب نمونه ر . ك : ص ۱۵۶ ح ۶۶۹ و ص ۱۶۴ ح ۶۷۱ و ص ۱۸۱ ح ۶۸۳ و ص ۱۸۱ ح ۶۸۴ و ص ۱۸۷ ح ۶۸۶ و ... . از طريق نرمافزار «دراية النور» مىتوان به صحّت آنها پى برد .
3.ترضّى : پس نام شخص «رضى اللَّه عنه» و امثال آن گفتن .
4.ر. ك: كمال الدين: ص ۴۴۵ - ۴۵۱ ح ۱۹ و ... .
5.ر . ك : فوائد الوحيد : ص ۵۳ ، مقياس الهداية : ج ۲ ص ۲۷۵ .
6.ر. ك: ص ۱۵۷ ح ۶۶۹ و ص ۳۲۳ (فصل سوم / مستجاب شدن دعا براى صدوق اوّل) .
7.ممكن است به خاطر احتمال دسترس حاكمان ستمكار به متن نوشته ، احتمال تقيّه و توريه در حديث كتبى ، بيشتر باشد ؛ امّا بايد گفت : تدابير امام عليه السلام و سفيران و راويان ، زمينه نياز به تقيّه را كاهش داده بود ، مانند استفاده از تعبيرهاى رمزى ، شبيهسازى توقيعها به فتاواى فقيهان ، كاهش دادن مكاتبهها به هنگام سختتر شدن وضعيت امنيتى و استفاده از وكيلان و پيكهاى ويژه و ناشناخته .