و خداوند ، او را هدايت مىكند و به قصد يارى [دين خدا] از قسطنطنيّه۱ بيرون مىآيد. سپس در باره مردى ديگر پرسيد. گفتم: او را نمىشناسم. گفت: او مردى از اهالى هيت ،۲ از ياران مولايم عليه السلام است. نزد همراهانت برو و به آنها بگو: اميد داريم كه خداوند براى يارىِ مستضعفان و گرفتن انتقام از ستمگران، اجازه[ى خروج و قيام] دهد.
من گروهى از يارانم را ديدم و اين را به آنها رساندم و آنچه را مأمور ابلاغ بودم، گفتم و اكنون در حال باز گشتم و به تو مىگويم كه بار خود را سنگين مكن و جسمت را ميازار و خود را وقف اطاعت خدايت كن ، كه امر [قيام] نزديك است، اگر خداى متعال بخواهد.
من (محمّد بن احمد بن خلف) به خزانهدارم دستور دادم پنجاه دينار برايم بياورد و از آن پير خواستم كه آنها را از من بپذيرد و او گفت: اى برادر من! خداوند بر من حرام كرده است كه آنچه را به آن نياز ندارم، از تو بگيرم، همان گونه كه برايم حلال كرده است هنگامى كه به چيزى نياز دارم، آن را از تو بگيرم.
به او گفتم: آيا اين سخن را كسى غير از من و همراهان حاكم ، از تو شنيده است؟ گفت: آرى، برادرت، احمد بن حسين همدانى كه از املاكش در آذربايجان رانده شد و اجازه حج گرفت به اين اميد كه همان كسى را ببيند كه تو ديدى و احمد بن حسين - كه خدا رحمتش كند - در آن سال به قصد حج بيرون آمد، امّا ذكرويه فرزند مهرويه ، او را كشت.
و من از او (مرد قمى) جدا شده ، به مرز باز گشتم. سپس حج گزاردم و در
1.قسطنطنيّه ، پايتخت امپراتورىهاى روم شرقى و عثمانى بوده است . در سال ۱۴۵۳ م ، توسط سلطان محمّد فاتح، سلطان عثمانى ، تصرّف شد و عمر هزار ساله امپراتورى بيزانس پايان يافت . اين شهر از آن پس به نام اسلامبول (استانبول امروزى) ناميده شد.
2.هيت ، شهرى در كنار رود فرات و در استان انبار عراق است (ر. ك: معجم البلدان: ج ۵ ص ۴۲۱).