75
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم

نمى‏گفته جز آن كه او را باز مى‏داشته است تا آن كه پيرمردى از بنى هاشم به نام يحيى بن محمّد عريضى را مى‏بيند كه به او مى‏گويد: آن كه در طلبش هستى، در صريا [محلّه‏اى نزديك مدينه‏] است. به صريا رفتم و به دهليزى آبپاشى شده وارد شدم و خود را روى سكّويى انداختم. غلامى سياه [از خانه‏] به سوى من بيرون آمد و مرا از ماندن منع كرد و راند و گفت: از اين جا برخيز و برو. من گفتم: چنين نمى‏كنم. او به درون خانه رفت و سپس به سوى من بيرون آمد و گفت: داخل شو.
داخل شدم . مولايم را ديدم كه ميان خانه نشسته است. هنگامى كه مرا ديد، با نامى صدايم زد كه جز خانواده‏ام در كابل ، آن را نمى‏دانستند و چيزهايى را برايم مقرّر كرد [كه به من داده شود] . به ايشان گفتم: خرجى‏ام از ميان رفته است . بفرماييد چيزى به من بدهند. به من فرمود: «هان كه آن حتماً به خاطر دروغت مى‏رود!» و به من خرجى‏اى عطا كرد و خرجىِ همراه خودم [كه به دروغ گفته بودم از ميان رفته است‏] ، گم شد و آنچه به من عطا فرموده بود، سالم ماند ؛ امّا سال دوم كه باز گشتم، كسى را در آن خانه نديدم.۱

۲ / ۱۸

محمّد بن اسماعيل‏

۸۰۱.محمّد بن اسماعيل‏۲، فرزند امام كاظم عليه السلام‏ - كه كهن‏سال‏ترين شخص از نسل پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله در عراق بود - ، نقل نموده است كه : من او (امام زمان عليه السلام) را هنگامى كه نوجوان بود، ميان دو مسجد [مكّه و مدينه يا كوفه و سهله ]ديده‏ام .۳

1.كمال الدين: ص ۴۹۷، الخرائج و الجرائح: ج ۲ ص ۹۶۲.

2.ر . ك : ص ۹۶ ح ۸۱۱ .

3.الكافى: ج ۱ ص ۳۳۰ ح ۲، الإرشاد: ج ۲ ص ۳۵۱ ، الغيبة ، طوسى: ص ۲۶۸ ح ۲۳۰، إعلام الورى‏: ج ۲ ص ۲۱۸، كشف الغمّة: ج ۳ ص ۲۳۹، الصراط المستقيم: ج ۲ ص ۲۴۰، بحار الأنوار: ج ۵۲ ص ۱۳ ح ۸.


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم
74

من وارد شدم. خانه‏اى بود كه نور از كناره‏هايش ساطع بود . بر امام به نامَش سلام دادم . به من فرمود: «اى ابو الحسن ! ما [پيوسته ]شبانه‏روز، منتظر ديدارت بوديم . چرا دير كردى؟».
گفتم: اى سَرور من! تا كنون كسى را نيافته بودم كه راه‏نمايى‏ام كند.
به من فرمود: «هيچ كس را نيافتى كه راه‏نمايى‏ات كند؟».
سپس با انگشتش بر زمين خطّى كشيد و آن گاه فرمود: «نه [اين گونه نيست‏] ؛ امّا شما دارايى‏هايتان را فراوان كرديد و بر مؤمنان ناتوان، زورگويى كرديد يا زور گفتيد و پيوندهاى خويشاوندى ميان خودتان را گسستيد [كه از ديدار ما محروم شديد] . اكنون چه عذرى داريد؟» .
گفتم: توبه، توبه! گذشت ، گذشت ! يا قبول عذر ، قبول عذر!
سپس فرمود: «اى پسر مهزيار! اگر استغفار برخى از شما براى برخى ديگر نبود، هر كس بر زمين بود، هلاك شده بود، مگر خواصّ شيعه كه گفتارشان به كردارشان شبيه است» .۱

۲ / ۱۷

كابلى‏

۸۰۰.محمّد بن شاذان‏ گفته است كه : من كابلى‏۲ را همراه ابو سعيد [غانم هندى‏] ديده بودم . او از كابل به طلب دين حق بيرون آمده بود و درستىِ دين ما را در انجيل يافته و به اسلام راه يافته بود. بعدها به من خبر رسيد كه او به نيشابور رسيده است . منتظر و در پى او بودم تا آن كه او را ديدم و از ماجرايش پرسيدم. او گفت كه همواره در طلب [حقيقت و امام زمان عليه السلام ]بوده و در مدينه اقامت كرده و مطلوبش را براى كسى

1.دلائل الإمامة: ص ۵۳۹ ح ۵۲۲، بحار الأنوار: ج ۵۳ ص ۱۰۴ ح ۱۳۱ . نيز ، ر . ك : مختصر بصائر الدرجات: ص ۱۷۷.

2.كابلى ، شناخته شده نيست.

  • نام منبع :
    دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری محمّد کاظم طباطبایی و جمعی از پژوهشگران، ترجمه: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9511
صفحه از 432
پرینت  ارسال به