اطمينان قلب مىپرسم»۱ [براى اطمينان خاطرم] است . آيا صاحب الأمر را ديدهاى؟
احمد بن اسحاق به من گفت: «آرى و گردنش مانند اين است» و با هر دو دستش به گردنش اشاره كرد.
گفتم: نامش چيست؟ گفت: مبادا كه از اين جستجو كنى ، كه نزد اين گروه (حاكم و ستمكار) چنين است كه اين نسل [امامان عليهم السلام ]منقطع شده است.۲
۷۹۵.عبد اللَّه بن جعفر در نقلى ديگر حكايت نموده است كه : در يكى از سالهاى پس از درگذشت امام عسكرى عليه السلام حج گزارديم و در مدينة السلام (بغداد) بر احمد بن اسحاق [اشعرى] وارد شدم و ابو عمرو [عثمان بن سعيد، نايب اوّل امام زمان عليه السلام] را نزد او ديدم و به احمد بن اسحاق اشاره كردم و گفتم: «اين پير بزرگوار كه نزد ما مورد اعتماد و رضايت است، در باره تو فلان چيز و فلان چيز را گفته است» و آنچه را گفته بود، برايش گفتم ؛ يعنى آنچه از فضيلت ابو عمرو و جايگاهش براى ما گفته بود، و گفتم: تو اكنون از كسانى هستى كه در سخن و راستگويىاش ترديدى نيست. پس به حقّ خداوند و به حقّ دو امامى كه تو را مورد اعتماد دانستهاند، آيا فرزند امام عسكرى عليه السلام را - كه صاحب الزمان عليه السلاماست - ديدهاى؟
او گريست و سپس گفت: به شرط آن كه تا زندهام ، به كسى نگويى! گفتم: باشد. گفت: او را ديدم كه گردنش اين قدر بود و مىخواست نشان دهد كه گردن سالم، قوى، كامل و زيبايى دارد . گفتم: نام او؟ گفت: از اين نهى شدهايد.۳
۷۹۶.حمدان قلانسى۴مىگويد كه : به عَمرى گفتم: امام عسكرى عليه السلامدر گذشت. او گفت: در
1.بقره : آيه ۲۶۰ .
2.كمال الدين: ص ۴۴۱ ح ۱۴، بحار الأنوار: ج ۵۱ ص ۳۳ ح ۷.
3.الغيبة ، طوسى: ص ۳۵۵ ح ۳۱۶، بحار الأنوار: ج ۵۱ ص ۳۴۵ ح ۱۱.
4.حمدان نَهْدى محمّد بن احمد بن خاقان ابو جعفر قلانسى ، نجاشى ، وى را مذمّت نموده ؛ ولى عيّاشى ، وى را توثيق نموده است (رجال النجاشى: ج ۲ ص ۲۳۱ ش ۹۱۵ ، رجال الكشّى: ج ۲ ص ۸۱۲، مرآة العقول: ج ۴ ص ۲، مستدركات علم رجال الحديث: ج ۶ ص ۴۱۳ ش ۱۲۴۷۶ ، معجم رجال الحديث: ج ۱۵ ص ۳۴۴ ش ۱۰۱۱۹).