39
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم

كسى ديگر] مده ؛ خداوند - كه جلالتش باشكوه باد - ، تو را موفّق مى‏دارد» .
گفتم: اى مولاى من! از اين پس ، ديگر تو را نمى‏بينم؟
فرمود: «اى حسن ! هنگامى كه خدا بخواهد» .
من از حج باز گشتم و ملازم خانه جعفر بن محمّد عليه السلام شدم و از آن جا كه بيرون مى‏آمدم ، جز براى اين سه كار باز نمى‏گشتم: براى تجديد وضو يا خواب و يا وقت افطار . وقت افطار ، داخل اتاقم مى‏شدم و كاسه‏اى چهار نفره پر از آب و نانى بر سر آن مى‏ديدم كه هر چه در طول روز دلم خواسته بود، روى آن قرار داشت و آن را مى‏خوردم و برايم كافى بود و در وقت سرما و زمستان، لباس زمستان و در تابستان، لباس تابستان مى‏رسيد و من در روز ، وارد آب [حوض‏] مى‏شدم و اتاق را آب پاشى مى‏كردم و كوزه را خالى مى‏نهادم و غذا برايم آورده مى‏شد و چون نيازى به آن نداشتم، آن را شبانه صدقه مى‏دادم تا كسانى كه همراه من هستند ، از وضعيت من آگاه نشوند.۱

۷۸۲.ابو حسين، حسن بن وجناء۲ گفته است كه : پدرم از جدّش‏۳ برايم نقل كرد كه در خانه امام عسكرى عليه السلام بوده كه سواران به همراهى جعفر بن على كذّاب‏۴ به آنها هجوم

1.كمال الدين: ص ۴۴۳ ح ۷، الثاقب فى المناقب: ص ۶۱۲ ح ۵۵۸ (با عبارت مشابه)، الخرائج و الجرائح: ج ۲ ص ۹۶۱، بحار الأنوار: ج ۵۲ ص ۳۱ ح ۲۷.

2.در بحار الأنوار «ابو حسن بن وجناء» و در الخرائج «ابو حسين بن وجناء» آمده است. به نظر مى‏رسد كه اين شخص ، فرزند حسن بن وجناء نصيبى است .

3.در برخى نسخه ها «از جدّم» آمده است .

4.او عموى امام زمان عليه السلام بود كه مدّعى امامت شد، و به «جعفر كذّاب» مشهور گرديد ؛ همان طور كه بر اساس فرموده امام زين العابدين عليه السلام و امام عسكرى عليه السلام، پيامبر از آن خبر داده بود. در كتاب الكافى از على، از عبد اللَّه بن صالح و احمد بن نضر از قنبرى (مردى از فرزندان قنبر كبير ، غلام امام رضا عليه السلام)، روايت كرده است كه گفت : قصّه جعفر بن على (مشهور به جعفر كذّاب) پيش آمد . پس قنبرى ، او را مذمّت كرد . من به او گفتم: آيا امام را ديده‏اى؟ امام كسى جز او نيست. گفت: من او را نديده‏ام،و ديگرى او را ديده است. گفتم: چه كسى او را ديده؟ گفت: جعفر ، دوبار ديده و ماجرايى دارد. شيخ صدوق در كمال الدين با سند خود از محمّد بن صالح بن على بن محمّد بن قنبر كبير غلام امام رضا عليه السلامگفت: امام زمان عليه السلام روزى از جايى ناشناخته بر جعفر كذّاب ، وارد شد؛ در زمانى كه جعفر پس از درگذشت ابو محمّد عسكرى عليه السلام بر سر ميراث دعوا داشت. به وى فرمود: «اى جعفر ! تو را چه مى‏شود كه متعرّض حقوق من مى‏شوى؟» . جعفر ، متحيّر و مبهوت شد، و سپس ، امام پنهان شد. جعفر در پى يافتن ايشان برآمد؛ امّا او را نديد. وقتى مادر بزرگ امام يعنى اُمّ الحسن از دنيا رفت كه وصيت كرده بود در داخل خانه دفن شود، باز جعفر با وارثان ديگر كشمكش كرد كه اين خانه، خانه من است، و كسى نبايد در آن دفن گردد. امام عليه السلام به نزد او آمد و فرمود: «اى جعفر ! اين خانه، خانه توست؟» و بعد پنهان شد و پس از آن ، ديگر ديده نشد. اين دو خبر، دلالت مى‏كنند كه جعفر ، دو بار قائم عليه السلام را ديده است (ر. ك: الكافى: ج ۱ ص ۳۳۱ ح ۹، الإرشاد: ج ۲ ص ۳۵۳، كمال الدين: ص ۳۱۹ ح ۲ و ص ۴۳۱ ح ۷ و ص ۴۴۲ ح ۱۵، الغيبة، طوسى: ص ۲۲۶ ح ۱۹۳ و ص ۲۴۸ ح ۲۱۷).


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم
38

۲ / ۶

ابو محمّد حسن بن وجناء نصيبى‏

۷۸۱.ابو محمّد حسن بن وجناء نصيبى‏۱حكايت كرده است كه : در پنجاه و چهارمين حجّم و پس از نماز عشا ، زير ناودان كعبه به سجده رفته و مشغول گريه و زارى بودم كه كسى مرا حركت داد و گفت: برخيز ، اى حسن بن وجناء!
برخاستم . ديدم كنيزى نحيف با رخساره‏اى زردرنگ است كه به نظر ، چهل سال به بالا مى‏آمد. او جلوى من رفت و من هم از او چيزى نپرسيدم تا مرا به خانه خديجه عليها السلام [همسر پيامبر صلى اللّه عليه و آله‏] برد. در آن جا اتاقى بود كه درش ميان ديوار بود و نردبانى از چوب ساج داشت كه از آن بالا مى‏رفتند. آن كنيز بالا رفت و ندا آمد كه : «اى حسن ! بالا بيا» ، و من بالا رفتم و جلوى در ايستادم.
صاحب الزمان عليه السلام به من فرمود: «اى حسن ! خيال مى‏كنى كه از ديده من پنهانى؟ به خدا سوگند، هيچ زمانى در حَجّت نبوده است ، جز آن كه من هم با تو بوده‏ام» . سپس همه آن وقت‏ها [و كارهايم‏] را برشمرد . من مدهوش به رو افتادم كه احساس كردم دستى روى من گذاشته شد و برخاستم.
به من فرمود: «اى حسن! ملازم خانه جعفر بن محمّد عليه السلام باش و در انديشه خوراك و نوشاب و حتّى پوشاكت نباش» .
سپس دفترى به من داد كه دعاى فَرَج و صلوات بر او در آن بود و فرمود: «اين دعا را بخوان و اين گونه بر من صلوات بفرست و آن را به جز اولياى حقيقى من [به

1.به نظر مى‏رسد كه وجناء، نام جدّش باشد و نام پدرش على يا محمّد و كنيه او ابو محمّد است. شيخ طوسى ، روايتى را نقل مى‏كند كه از آن مى‏توان قوّت و استوارى ايمان او را برداشت نمود. شيخ موسى زنجانى نيز او را مردى مورد اعتماد دانسته است (ر. ك: ص ۴۸ پانوشت ح ۷۷۵ و ص ۱۱۷ ح ۸۱۰ ، الغيبة ، طوسى: ص ۳۱۵ ح ۲۶۴ و ح ۲۶۵، قاموس الرجال: ج ۳ ص ۳۹۲ ش ۲۰۷۱، الجامع فى الرجال: ص ۵۶۲، أعيان الشيعة : ج ۲ ص ۲۷۴ ش ۹۲۷) .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری محمّد کاظم طباطبایی و جمعی از پژوهشگران، ترجمه: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9698
صفحه از 432
پرینت  ارسال به