گفتم : بله ، سَرورم !
فرمود: «امسال را با آنها به حج مرو و برگرد. سال بعد حج بگزار».
آن گاه هميانى را كه در برابرش بود، به طرف من انداخت و فرمود: «اين را خرج راهت كن و در بغداد نزد فلانى - كه نامش را بُرد - مرو و او را از چيزى [از اين ملاقات] مطّلع مكن».
[آرى، او] به نزد ما در شهر بر گشت.۱
بعد، چند پيك نزد ما آمدند و خبر دادند كه ياران ما [كه براى حج رفته بودند] ، از گردنه برگشتهاند.
غانم به خراسان رفت و سال بعد كه شد، به حج رفت و از سوغاتىهاى خراسان براى ما [به قم] هديه فرستاد. او مدّتى در خراسان اقامت كرد و سپس از دنيا رفت. خدايش بيامرزد!۲
۲ / ۵
ابو عبد اللَّه صالح
۷۸۰.ابو عبد اللَّه بن صالح۳ گفته است كه : او (امام زمان عليه السلام) را ديد[م] كه نزد حجر الأسود - كه مردم همديگر را براى استلام آن گرفته و كنار مىكشند - مىفرمايد : «به اين [كار] ، فرمان نيافتهاند!» .۴
1.در شرح اُصول الكافى مازندرانى (ج ۷ ص ۳۳۹) و مرآة العقول (ج ۶ ص ۱۷۸) آمده است: جمله «او نزد ما به شهر برگشت»، از عامرى است و مراد از شهر، شهر مقدّس قم است.
2.الكافى: ج ۱ ص ۵۱۵ ح ۳، الخرائج و الجرائح: ج ۳ ص ۱۰۹۵ ح ۲۱ (با عبارت مشابه) . نيز ، ر . ك : كمال الدين: ص ۴۹۵.
3.كلينى چند روايت از او نقل مىكند كه دلالت بر رؤيت و علاقه او به امام مهدى عليه السلام دارد (ر . ك : ج ۴ ص ۳۳۱ ح ۷۰۲). در برخى منابع ، «عبد اللَّه بن صالح» آمده است.
4.الكافى: ج ۱ ص ۳۳۱ ح ۷، الإرشاد ، مفيد: ج ۲ ص ۳۵۲ (با عبارت مشابه) ، كشف الغمّة: ج ۳ ص ۲۴۰، الصراط المستقيم: ج ۲ ص ۲۴۰، بحار الأنوار: ج ۵۲ ص ۶۰ ح ۴۶.