۹۳۰.الكافى - با سندش به نقل از ابو جارود - : به امام باقر عليه السلام گفتم : اى فرزند پيامبر خدا! آيا دوستىام با شما و بريدن از همه و پيوستن به شما و پذيرش سرپرستىِ شما را مىدانى؟
فرمود: «آرى».
گفتم: من از شما سؤالى مىكنم . جوابم را بده، كه من نابينايم و زياد راه نمىروم و نمىتوانم هر زمانى شما را زيارت كنم.
فرمود: «سؤالت را بگو».
گفتم: مرا از دينت كه تو و خاندانت، خداى عزّ و جل را با آن مىپرستى، آگاه كن تا من نيز خداى عزّ و جل را آن گونه بپرستم.
فرمود: «كوتاه گفتى؛ امّا سؤال بزرگى پرسيدى. به خدا سوگند، دينم و دين پدرانم را - كه خداى عزّ و جل را با آن مىپرستيم - به تو مىگويم: شهادت دادن به اين كه معبودى جز خداوند يكتا نيست و محمّد، فرستاده اوست و اقرار كردن به آنچه از نزد خدا آمده و دوستى ورزيدن با دوستدار ما و بيزارى جستن از دشمن ما و تسليم بودن در برابر فرمان ما، و انتظار كشيدن براى قائم ما و سختكوشى و پارسايى» .۱
۹۳۱.الغيبة ، نعمانى - با سندش به نقل از ابو بصير - : امام صادق عليه السلامروزى فرمود: «آيا به شما از چيزى خبر ندهم كه خداى عزّ و جل جز با آن، عملى را از بندگان نمىپذيرد؟».
گفتم: چرا.
فرمود: «گواهى دادن به اين كه معبودى جز خداوند يكتا نيست و اين كه محمّد، بنده و فرستاده اوست و پذيرش فرمان الهى و ولايت ما و بيزارى جستن از دشمنان ما» يعنى امامان «و تسليم بودن در برابر ايشان و پارسايى و سختكوشى و وقار و براى قائم عليه السلام انتظار كشيدن». سپس فرمود: «ما دولتى داريم كه خدا چون بخواهد، آن را مىآورد».
سپس فرمود: «هر كس خشنود مىشود كه از ياران قائم باشد، بايد انتظار كشد و در همان حال انتظار، به پارسايى و اخلاق زيبا رفتار كند، و اگر بميرد و قائم، پس از او قيام كند، پاداشى همانند پاداش كسانى دارد كه او را درك [و همراهى] مىكنند. پس بكوشيد و منتظر بمانيد. گوارايتان باد، اى فرقه رحمت شده!» .۲